تا وقتی مطبوعات تنها گزارشگران منفعل وقایع با مرزهای محدود عملیاتی باشند، فضای مجازی، تلویزیونهای ماهوارهای و... تامینکننده نیاز مخاطبان در این خلا خواهند بود.
مطبوعات کشور از بهمن98 گذشته تا پایان فروردین99 دو آزمون سخت را با تلخی تجربه کردهاند. این تجربه نهتنها به مثابه هشدار به مطبوعات و کارکرد آن در وضع جاری کشور، بلکه متوجه حاکمیت سیاسی نیز هست.
شیوه کارکرد مطبوعات در حادثه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و سپس تعطیلی کوتاهمدت روزنامهها در پی شلتاق کرونا در گستره کشور، در محک واکنش مردم به عنوان جانمایه مطبوعات با نتایج تلخ همراه شد.
رودربایستی و تعارف را کنار بگذاریم. در دو آزمون گفته شده، مطبوعات فاقد شان لازم نزد مخاطبان خود نشان داده شدند.
در حادثه هواپیمای اوکراینی به هر دلیل موجه و یا غیر آن، مطبوعات نتوانستند در اندازه تامینکننده نیازهای اطلاعاتی مخاطبانشان عمل کنند.
آنها شرمندگی خود را از این بابت در صفحات نخست خود اعلام کردند. در اینحال وقتی به دلایل مراقبتهای بهداشتی و سلامت، قرار شد از فروردینماه به صورت موقت، انتشار مطبوعات چاپی، تعطیل و در فضای مجازی ادامه کار انجام شود، این تنها کارگزاران روزنامهها بودند که اعتراض و نگرانی خود را در فقدان مطبوعات به عنوان یک مطالبه مدنی ابراز کردند.
سکوت مخاطبان چنان نمایاند که اصولاً نزد ایشان بودن یا نبودن روزنامهها ـ تا وقتی همه آنها مثل هم هستند ـ علیالسویه است.
از اینرو با از سرگیری انتشار چاپی روزنامهها نه بر شمارگان آنها افزوده شد و نه مردم ولع خود را برای خرید روزنامه مقابل دکههای مطبوعاتی نشان دادند.
چرایی این وضع به تمامی مربوط به قرنطینه و یا شرایط مترتب بر آن نیست. باید علتهای دیگر را نیز در تفسیر آن داخل کرد.
سادهدلانه آن است که فضای مجازی را دلیل مهم کمتوجهی یا بینیازی مخاطبان به مطبوعات برشماریم؛ بهویژه آنکه سرعت انتشار اخبار با زمان وقوع حوادث در فضای مجازی یکی شده است.
اما کارویژه مطبوعات در همپایی با تکنولوژیهای ارتباطی محدود به انتشار اخبار نیست.
شجاعت و مجال تبیین چرایی و چگونگی رخدادها و نیز ارائه چشمانداز تحلیلی از آنچه زمان آبستن آن است، رسالت و تفاوتی است که مطبوعات میتوانند به مخاطبان خود ارائه دهند.
تا وقتی مطبوعات تنها گزارشگران منفعل وقایع با مرزهای محدود عملیاتی باشند، فضای مجازی، تلویزیونهای ماهوارهای و... تامینکننده نیاز مخاطبان در این خلا خواهند بود. مهمتر اینکه دو وجه لازم و کافی در کارکرد مطبوعات کشور اگر یکی انتشار آنها باشد، دیگری اعتبار و مرجعیتی است که آنها را نزد مخاطبان ارجحیت میبخشد.
بیاعتمادی یا کمرغبتی مخاطبان به محتوای آنچه روزنامهها منتشر میکنند، نه تنها کیان مطبوعات کشور را با تهدید جدی روبهرو میکند؛ بلکه حاکمیت سیاسی را نیز در بزنگاهی چون امروز با مخاطراتی همراه خواهد کرد که مهار و مدیریت آن به سختی ممکن میشود.
فضای مجازی سرشار از اخبار و گزارشهای نامعتبری است که گاه به تشویش اذهان میانجامد. مصداق این مدعا، بازتاب اخبار کرونا در فضای مجازی است که این روزها بازارش گرم است.
بیگمان حاکمیت سیاسی با بهرهمندی از اعتبار و مرجعیت مطبوعات میتوانست و خواهد توانست در مدیریت افکار عمومی برای عبور از وضع کنونی که معیشت و سلامت مردم با چالشهای جدی روبهروست، شرایط مطلوبتری را در خدمت به ایجاد همسویی و فهم مشترک میان دولت و ملت فراهم کند.
مهم این است که مطبوعات، مرجعیت و اعتبار خود را بازیابند. بازسازی جایگاه مطبوعات نزد مخاطبان هنگامی ممکن است که این باور باشد که این رکن، جایگاه استراتژیک در همه نظامهای سیاسی عصر مدرن دارد. دو آزمون تلخ مطبوعات، هشداردهنده است.