خدا کند آقاي روحاني بماند براي تندروها تا همه دشواريها، مصائب و مشکلات را که در حقيقت بسياري از آنها را که ناشي از سوء سياستهاست، بتوانند به آقاي روحاني نسبت دهند.
شعارهاي مرگ بر مسئول يا مسئولان بيکفايت که در نمازجمعه تهران سر داده شد احيانا در نمازجمعههاي ديگر هم اتفاق افتاده و به تدريج شاهد آن خواهيم بود که ظرف روزهاي آينده نيز خبرهايي از اين دست در هر کجا که اصولگرايان تندرو، اعضاي جبهه پايداري، طرفداران آقاي احمدينژاد و بهخصوص فعالان انتخاباتي جريانات تندرو فعاليت ميکنند و به تدريج خود را آماده ورود به عرصه انتخابات مجلس ميکنند هم بيش از پيش شنيده خواهد شد.
واقع مطلب آن است که جريانهاي تندرو تلاش زيادي ميکنند که دولت به معناي قوه مجريه را زير سوال برده و به مردم القا نمايند که تمام مشکلات نظام و تمام ناکارآمديها زير سر قوه مجريه است.
اگر بنزين يکشبه گران ميشود، تورم وجود دارد، خزانه کشور خالي شده، مفاسد اقتصادي منظما رو به ازدياد است، سيل و زلزله آمده، جوانان نااميد شدهاند همه زير سر قوه مجريه است.
لذا به ديدگاه اين جريان دلواپس اساسا هر مشکل و مسالهاي که در کشور وجود دارد زير سر دولت است و ديگر بخشها هيچ نقشي در بهوجود آمدن اين مشکلات و مسائل ندارند.
به بيان سادهتر سياست خارجي ايران، حضور در کشورهاي ديگر، اصرار بر شعار غرب ستيزي و اروپا ستيزي و اصرار بر شعار مرگ بر برخي همسايگان اساسا هيچ نقشي در بهوجود آمدن اين وضعيت ندارد و اين وضعيت محصول قوه مجريه، آقاي روحاني و افراد نزديک وي ميباشد و تحريمها هم زير سر دولت آقاي روحاني است.
خدا کند آقاي روحاني بماند براي تندروها تا همه دشواريها، مصائب و مشکلات را که در حقيقت بسياري از آنها را که ناشي از سوء سياستهاست، بتوانند به آقاي روحاني نسبت دهند.
البته اين مسائل بايد روزي حل شود تا مشخص شود قوه مجريه صرف نظر از آنکه آقاي روحاني، احمدينژاد، رئيس دولت اصلاحات يا هر فرد ديگري در راس آن قرار گيرد چقدر در تصميمات کلان، مهم واستراتژيک نقش دارد؟
در وضعيتي که امروز کشور بدان دچار شده، چقدر سياستهاي دولت به معناي قوه مجريه دخيل بوده است؟
همه اينها به کنار، همانطور که پيشتر هم گفته شد سوخت موتور تندروها براي ورود به انتخابات محکوم ساختن و حملهورشدن به قوه مجريه است.
همانگونه که برخي از تندروها از هماکنون اعلام ميکنند که ميخواهند به مجلس راه يابند که دولت آقايروحاني را فلج نمايند.
آنها نيک ميدانند که چقدر بار مسئوليت وضعيت فعلي بر گردن دولت به معناي قوه مجريه است و چقدر بر گردن دولت نيست، منتها سعي ميکنند با غوغا سالاري وانمود کنند که بخشهاي ديگر سياستهاي درستي اتخاذ کردهاند واين فقط قوه مجريه است که بايد از کار بيفتد.