شهردار سابق تهران: قاليباف سرليست اصولگرايان شود، سرلیست اصلاحطلبان توانایی موفقیت خواهد داشت
ترغیب برخی از چهرههای اصلاحطلب توسط رئيس دولت اصلاحات برای ثبت نام در انتخابات
محمدعلی افشانی میگوید: اگر آقای قاليباف به عنوان سرليست اصولگرايان تعيين شود هر کدام از چهرههای اصلاحطلب که در انتخابات ثبت نام کرده و شرايط سرليستی را دارند اگر به عنوان سرليست اصلاحطلبان انتخاب شوند توانايی رقابت و موفقيت خواهد داشت.
احسان انصاری: اصلاحطلبان که تا مدتها درگیر تعیین استراتژی برای ورود به انتخابات مجلس بودند در نهایت نتوانستند حضور موثری در ثبت نام انتخابات داشته باشند و سردرگمی و عدم قطعیت در نحوه ثبت نام اصلاحطلبان مشهود بود.
این در حالی است که طیف رادیکال جریان اصولگرایی از این فرصت استفاده کرده و به دنبال احیای خود در مجلس آینده است.
از سوی دیگر گمانهزنیهای متعددی درباره رایزنی اصلاحطلبان با شورای نگهبان مطرح شده و چهرههای سرشناس جریان اصلاحات در تلاش هستند تا این جریان با یک رویکرد حداکثری در انتخابات آینده حضور پیدا کند.
در این بین برخی از چهرههای اصلاحطلب با طرح موضوعاتی مانند احتمال اینکه اصلاحطلبان در انتخابات آینده لیست انتخاباتی ارائه نکنند سردرگمیهای امروز اصلاحطلبان را تشدید کرده اند.
اظهاراتی که در شرایط کنونی که جریانهای سیاسی برای اقناع افکار عمومی برای حضور در انتخابات با چالشهای جدی مواجه هستند شرایط را سختتر از گذشته خواهد کرد.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی وضعیت اصلاحطلبان برای انتخابات آینده با مهندس محمدعلی افشانی شهردار سابق تهران و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت وگو کرده ایم.
مهندس افشانی معتقد است: «آنچه امروز مایه نگرانی است رفتار و موضعگیری خود اصلاحطلبان است. واقعیت این است که در شرایط کنونی اصلاحطلبان در یک حالت سردرگمی و عدم قطعیت برای تصمیمگیری قرار دارند. این عدم قطعیت در تصمیمگیری با توجه به زمان اندکی که تا برگزاری انتخابات باقی مانده برای کل جریان اصلاحات زیانبار است. اگر اصلاحطلبان معتقدند میتوانند خدمتگزاران بهتری برای مردم باشند نباید پس از ثبت نام در انتخابات آیه یأس بخوانند و به شکلی موضعگیری کنند که میزان مشارکت مردم کاهش پیدا کند».
در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
مهمترين دلايل حضور کمرنگ اصلاحطلبان در ثبت نامهاي انتخابات مجلس چيست؟
جريان اصلاحطلبي داراي طيفهاي گستردهاي است که اين طيفهاي گسترده داراي گرايشهاي فکري متفاوت هستند. اين اختلاف ديدگاهها باعث ميشود که از ابتدا در هر انتخاباتي استراتژي واحد نداشته باشند. با اين وجود به مرور زمان در بين طيفهاي جريان اصلاحات هماهنگي شکل ميگيرد و استراتژي واحدي به دست ميآيد. نکته قابل تأمل اينکه هماهنگي اصلاحطلبان براي تعيين استراتژي در انتخابات سال98 نسبت به گذشته با تأخير بيشتري همراه است. در شرايط کنوني شوراي عالي سياستگذاري جريان اصلاحات تصميمات نهايي را براي اين جريان اتخاذ ميکند. طرح ديدگاههاي مختلف در شوراي عالي سياستگذاري يکي از دلايل تاخير در تدوين استراتژي واحد براي ورود به انتخابات مجلس آينده است. نکته ديگر اينکه هنوز مشخص نيست چه کساني تأييد يا رد صلاحيت ميشوند، هرچند بنده اين رويکرد را صحيح نميدانم و معتقدم از همان لحظهاي که اصلاحطلبان تصميم گرفتند در انتخابات حضور پيدا کنند بايد هدف خود را مشخص ميکردند و با يک استراتژي واحد وارد کارزار انتخابات ميشدند.
خبري به صورت غيررسمي به نقل از رئيس دولت اصلاحات در زمان ثبت نامها مطرح بود که ايشان از چهرههاي جريان اصلاحات خواسته بودند به صورت گسترده در ثبت نامها حضور پيدا کنند. آيا اين خبر صحت داشت؟
بنده از زبان رئيس دولت اصلاحات درخواست ثبت نام به صورت گسترده را نشنيدهام اما ايشان به صورت موردي به تعدادي از چهرههاي اصلاحطلب اعلام کردند که در انتخابات ثبت نام کنند. البته اين موضوع در شوراي عالي سياستگذاري جريان اصلاحات مورد بحث وبررسي قرار گرفت و قرار شد همه کساني که شرايط ثبت نام دارند در انتخابات ثبت نام کنند. ساير بزرگان جريان اصلاحات مانند دبيرکل اعتماد ملي نيز تأکيد داشتند که اصلاحطلبان در انتخابات ثبت نام کنند. پيام ايشان نيز تنها به اعضاي حزب اعتماد ملي نبود بلکه کليه طيفهاي جريان اصلاحات را در بر ميگرفت. ايشان معتقد هستند تنها راهي که پيش روي جريان اصلاحات قرار دارد صندوق رأي است. با اين وجود پس از اتمام ثبت نام داوطلبان، صداهاي متفاوتي از اصلاحطلبان شنيده ميشود. اقدامي که به ضرر جريان اصلاحات خواهد بود. در شرايط فعلي به نظر ميرسد فضاي انتخابات آينده فضاي سردي است و ميزان مشارکت مردم نسبت به انتخابات قبلي کمتر خواهد بود. به عنوان مثال يکي از چهرههاي اصلاحطلب عنوان کرده است ممکن است اصلاحطلبان ليست ندهند و يا اصلاحطلب ديگري عنوان ميکند که در انتخابات آينده اصلاحطلبان سي بر صفر بازنده خواهند شد.
اينگونه موضعگيريها ضربه بزرگي به استقبال از جريان اصلاحات در انتخابات آينده خواهد بود. اگر قرار بود اصلاحطلبان در انتخابات آينده ليست ارائه نکنند پس چرا در انتخابات ثبت نام کردهاند؟
آنچه امروز مايه نگراني است رفتار و موضعگيري خود اصلاحطلبان است. واقعيت اين است که در شرايط کنوني اصلاحطلبان در يک حالت عدم قطعيت براي تصميمگيري قرار دارند. اين عدم قطعيت در تصميمگيري با توجه به زمان اندکي که تا برگزاري انتخابات باقي مانده براي کل جريان اصلاحات زيان بار است. اگر اصلاحطلبان معتقدند ميتوانند خدمتگزاران بهتري براي مردم باشند نبايد پس از ثبت نام در انتخابات آيه يأس بخوانند و به شکلي موضعگيري کنند که ميزان مشارکت مردم کاهش پيدا کند.
شوراي عالي سياستگذاري جريان اصلاحات چه تصميمي درباره ليست گرفته است. با توجه به اينکه آقاي عارف در انتخابات ثبت نام نکردهاند محوريت اصلاحطلبان براي انتخابات آينده با چه کسي خواهد بود؟
در مرحله نخست بايد منتظر ماند تا وضعيت تأييد صلاحيتها مشخص شود و سپس با توجه به ظرفيتهاي موجود به نتيجه لازم درباره ليست رسيد. نکته ديگر اين است که هنوز درباره سرليست جريان اصلاحات نيز بحثي مطرح نشده است. متأسفانه ذهنيت اشتباهي درباره سرليست انتخاباتي در بين برخي وجود دارد در حالي که سرليست يک ليست انتخاباتي تأثير مهمي در سرنوشت انتخابات نخواهد داشت.
احتمال اينکه سرليست اصولگرايان در تهران محمدباقر قاليباف باشد زياد خواهد بود. آيا در چنين شرايطي اصلاحطلبان به دنبال گزينهاي خواهند بود که توانايي رقابت با وي را داشته باشد؟
بنده معتقدم اگر آقاي قاليباف به عنوان سرليست اصولگرايان تعيين شود هر کدام از چهرههاي اصلاحطلب که در انتخابات ثبت نام کرده و شرايط سرليستي را دارند اگر به عنوان سرليست اصلاحطلبان انتخاب شوند توانايي رقابت و موفقيت خواهد داشت. از سوي ديگر هنوز سرليستي آقاي قاليباف در جريان اصولگرايي قطعي نشده است. به صورت طبيعي در هر انتخاباتي هواداران کانديداها از آغاز ثبت نامها براي جذب آراي بيشتر چنين مسائلي را مطرح ميکنند. اين وضعيت در انتخابات آينده نيز وجود دارد و ممکن است معادلات انتخاباتي به سمتي حرکت کند که آقاي قاليباف به عنوان سرليست انتخاباتي همه اصولگرايان انتخاب نشود. در شرايط کنوني در جريان اصولگرايي براي حضور در انتخابات اختلافهاي جدي وجود دارد و ممکن است اصولگرايان با چند ليست در انتخابات حضور پيدا کنند. در چنين شرايطي احتمال دارد اصولگرايان دو يا سه سرليست داشته باشند. بنده معتقدم اگر اصولگرايان با يک ليست در انتخابات حضور پيدا کنند به سود اصلاحطلبان خواهد بود.
چرا؟
اگر انتخابات دو قطبي شود احتمال موفقيت اصلاحطلبان در انتخابات افزايش پيدا ميکند. هر چند بنده معتقدم دوقطبي احتمالي آينده ديگر مانند گذشته نيست و ميزان مشارکت مردم مانند گذشته نخواهد بود. يکي از دو قطبيهايي که در انتخابات آينده شکل خواهد گرفت دو قطبي رأي دادن ورأي ندادن است. در شرايط کنوني رقيب اصلي اصلاحطلبان و اصولگرايان جرياني است که عنوان ميکند نبايد در انتخابات شرکت کرد. با اين وجود شرکت کننده گان در انتخابات به سه بخش اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل تقسيم ميشوند. احتمال اين وجود دارد که در انتخابات آينده مردم با توجه به عملکردي که از اصلاحطلبان و اصولگريان در گذشته ديدهاند بخشهايي از هر دو جريان و يا اشخاص مستقلي را انتخاب کنند.
در سالهاي اخير عملکرد اصلاحطلبان در مجلس و دولت به شکلي نبوده که بتوان به اقناع مجدد افکار عمومي اميدوار بود. چرا معتقديد شانس اصلاحطلبان همچنان بيشتر از اصولگرايان است؟
در اغلب انتخاباتي که در کشور برگزار شده نگاه مردم بيشتر سلبي بوده تا ايجابي. اين رويکرد به معناي اين است که به چه کسي رأي بدهيم که فرد ديگري رأي نياورد. اين يک آسيب جدي براي کشور است و به جريانهاي سياسي مرتبط نيست. در چنين شرايطي تخصص و شايستگي افراد در انتخاب مد نظر قرار نميگيرد و مردم به کساني رأي ميدهند که نه با مشکلات کشور آشنايي دارند و نه توانايي حل آنها را دارند. «هيکل» نويسنده مشهور مصري ميگويد: «انقلاب ايران داراي دو رهبر بود. رهبري منفي که شخص شاه بود که با ظلم و تجاوز و تعدي به حقوق مردم زمينه شورشهاي اجتماعي را فراهم کرد و رهبري مثبت امام خميني بود که با سازماندهي مردم به ستوه آمده زمينه پيروزي انقلاب را فراهم کرد». اين وضعيت در انتخاباتهاي ايران نيز کم و بيش صادق است. در شرايط کنوني به دليل اينکه از ديد اصولگرايان عملکرد اصلاحطلبان در دولت و مجلس انتظارات مردم را برآورده نکرده است اصولگرايان اميدوارتر از گذشته هستند. اصولگرايان در همه انتخاباتها از قبل خود را پيروز اعلام ميکنند. نمونه بارز آن در انتخابات رياست جمهوري سال76 بود که هيچ کدام از اصولگرايان شانسي براي پيروزي رئيس دولت اصلاحات در نظر نگرفته بودند و آقاي ناطق نوري را از پيش برنده ميدانستند. با اين وجود در انتخابات رئيس دولت اصلاحات با رأي بسيار بالايي به پيروزي رسيد. امروز نيز اصولگرايان تلاش ميکنند اصلاحطلبان را شکست خورده انتخابات و خود را پيروز انتخابات معرفي کنند. واقعيت اين است که اگر امروز اصلاحطلبان در انتخابات شکست بخورند تنها از خود شکست خوردهاند و نه اصولگرايان. امروز اگر اصلاحطلبان در انتخابات شکست بخورند به دليل مشکلات دروني خود است وارتباطي به کارکرد اصولگرايان ندارد. اينکه که يک اصلاحطلب مدعي از هم اکنون عنوان ميکند ما سي بر صفر در انتخابات بازنده خواهيم بود، بهترين تبليغات را براي رقيب و بدترين تخريب را عليه اصلاحطلبان انجام داده است.
چرا معتقديد در انتخابات آينده دوقطبي بين رأي دادن و رأي ندادن است؟ چرا جريانهاي سياسي در چنين وضعيتي قرار گرفته اند؟
مهمترين مسألهاي که امير المومنين در عهدنامه مالک اشتر روي آن تأکيد نمودهاند توجه به طبقات ضعيف جامعه است. ايشان ميفرمايند براي حاکم هيچ مزيتي نيست به جز اجراي عدالت. حاکمان بايد به فکر طبقات ضعيف و وضعيت معيشت آنها باشند. نکته ديگري که در اين نامه بر آن تاکيد شده اين است که حاکمان بايد به عهد و پيمان خويش حتي با دشمنان خود پايبند باشند و فراتر از آن جان خود را سپر انجام تعهدات خود قرار دهند. اين سخن به معناي اين است که هنگامي که يک دولتمرد يا نماينده مجلس به مردم تعهد ميدهد، بايد بر سر عهد و پيمان خود با مردم باقي بماند. امروز جمعي از مردم تصور ميکنند مسئولاني که زماني با آنها عهد و پيمان بستهاند بر عهد وپيمان خود باقي نماندهاند و مسئوليت تبديل به ابزار رانت شده است. بدترين نوع رانت، رانت مسئوليت است و در شرايط کنوني رانت مسئوليت به پايه و اساس فساد در کشور تبديل شده است زيرا رانت مسئوليت در نهايت به رانت قدرت و ثروت تبديل ميشود. مردم اگر عدالت را در عمل مسئولان مشاهده کنند معترض نخواهند شد. مردم با مشاهده تبعيض معترض ميشوند و هنگامي که باورکنند مسئولان به دنبال اجراي عدالت هستند مشکلات را تحمل ميکنند بنابراين بخشي از مردم تبعيض و بيعدالتي را دليل عدم شرکت در انتخابات ميدانند.
اصلاحطلبان عنوان ميکنند تنها با ليست صددرصد اصلاحطلب در انتخابات حضور پيدا ميکنيم حتي اگر اين ليست ناقص باشد. آيا اين استراتژي در نهايت منتج به نتيجه مطلوب خواهد شد؟
اگر اعتداليون به اين نتيجه برسند که با اصلاحطلبان ائتلاف نمايند اين خواسته در شوراي عالي سياستگذاري مورد بحت و بررسي قرار خواهد گرفت اما تاکنون نه از طرف اعتداليون چنين درخواستي مطرح شده است و نه اينکه اصلاحطلبان اصرار به چنين کاري دارند. در مرحله نخست، اصلاحطلبان به دنبال اين هستند که با يک ليست اصلاحطلب در انتخابات حضور پيدا کنند حتي اگر اين ليست کامل نباشد. با اين وجود تا زمان برگزاري انتخابات هنوز زمان زيادي باقي مانده است و ممکن است در اين رويکرد تجديد نظر صورت بگيرد هرچند بنده معتقدم ليستي رأي دادن هميشه مفيد نيست و بهتر بود اين مسأله در انتخاباتهاي گذشته باب نميشد. مردم ايران آگاه هستند و نشان دادهاند که آگاهي آنها از مسئولان بيشتر است. بنابراين اگر دامنه انتخاب بيشتري داشته باشند خودشان افراد صالح را بدون در نظر گرفتن ليست انتخاب خواهند کرد. هنگامي که انتخابات دو قطبي ميشود و ليستها مطرح ميشود مردم در شرايطي قرار ميگيرند که به يک ليست رأي ميدهند و چه بسا با اين روش افراد داراي صلاحيت بالايي که در ليست قرار نگرفتهاند انتخاب نشوند.