این دومینوی آتشین در عرصه سیاست داخلی اسرائیل از آنجا کلید خورد که در پائیز سال گذشته، مقاومت فلسطین طی کمتر از دو روز، بیش از 500 موشک به سرزمینهای اشغالی شلیک کرد و گنبد آهنین نیز نتوانست از پس آنها برآید.
کلاف سردرگم سیاسی رژیم صهیونیستی و ماجرای تشکیل کابینه ائتلافی هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد. روز دوشنبه بود که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم جعلی اسرائیل طی پیامی ویدئویی خطاب به «روون ریولین»، رئیس این رژیم اذعان کرد که قادر به تشکیل کابینه نیست و مدعی شد که پس از دریافت مهلت 28 روزه برای جلب نظر احزاب مختلف، شب و روز نداشته و به هر دری زده است تا کابینه را تشکیل دهد. ریولین نیز بیانیهای صادر و اعلام کرد که قصد دارد «بنی گانتز»، رهبر حزب آبی سفیدها را مأمور تشکیل کابینه کند. گانتز در انتخابات پارلمانی شهریور ماه، 33 کرسی به دست آورد و نتانیاهو را با 31 کرسی شکست داده بود.
نتانیاهو که کرسی رهبری حزب لیکود را نیز در اختیار دارد، پیش از این نیز پس از پیروزی شکننده در انتخابات خرداد کنست، در تشکیل کابینه ناموفق عمل کرده بود. ماجرا از اینجا آغاز شد که نخستوزیر رژیم صهیونیستی بحث داغ و دامنهداری با «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ این رژیم بر سر شدت عمل با مقاومت فلسطین داشت. وی قائل به اجرای سیاست مشت آهنین بود اما نتانیاهو میخواست که کمی سیاست ورزی را چاشنی خشونت کند که راهشان از هم جدا شد.
لیبرمن نتوانست دیدگاههای مزورانه نتانیاهو را تحمل کند و استعفا داد. در نتیجه این اقدام، دولت ائتلافی نتانیاهو در فروردین سال جاری منحل و انتخابات زودهنگام در خرداد کلید خورد. حزب لیکود با کسب 30 درصد آرا، 36 کرسی به دست آورد و نتانیاهو به دلیل در اختیار نداشتن اکثریت، چارهای جز رایزنی برای تشکیل دولت ائتلافی نداشت. او مثل دور اخیر، 28 روز برای تشکیل کابینه فرصت داشت اما چون نتوانست در این موعد کابینه را تشکیل دهد، دو هفته دیگر نیز وقت اضافه گرفت که دست از پا درازتر، از به سرانجام رساندن مأموریتش ناکام ماند. کنست نیز با رأی به انحلال خود، دور بعدی انتخابات را 26 شهریور سال جاری اعلام کرد که نتانیاهو این بار هم نتوانست نظر احزاب مخالف را جلب کند و برای بار دوم طی کمتر از چهار ماه در تشکیل کابینه شکست خورد.
نتانیاهو که حالا او را باید عنصری سیاسی که تاریخمصرفش به اتمام رسیده به شمار آوریم، به هر طریقی که میتوانست، تلاش کرد نظر مخالفان را برای تشکیل کابینه به دست آورد. او به احزاب راست مذهبی قول داد که چنانچه موفق به تشکیل کابینه شود، سیاست خارجی سختگیرانهتری علیه سوریه و ایران اتخاذ کند و وعده کرد که بخشهایی از کرانه باختری رود اردن موسوم به «غور اردن» را به سرزمینهای اشغالی ملحق نماید. لیبرمن، وزیر جنگ مستعفی و رهبر حزب «اسرائیل بیتنا» (اسرائیل خانه ما) اما تصمیمات ترامپ را مشتی وعده و وعید «فریبکارانه» دانسته که برای گریز از محاکمه خود و خانوادهاش در پروندههای مفاسد اقتصادی ارائهشده است.
این در حالی است که رهبر اعراب کنست که حزبش پس از لیکود و آبی سفید، سومین ائتلاف پرقدرت پارلمان است، طی یادداشتی در روزنامه نیویورکتایمز صراحتاً اعلام کرد که اعضای حزبش میخواهند از قدرت خود برای پایان دادن به حضور نتانیاهو در پست نخستوزیری پایان دهند و رسماً از نخستوزیری گانتز حمایت کردند. از طرفی، تعامل لیبرمن با اعراب نیز جالبتوجه است. وی که به خصومت و شدت عمل در قبال گروههای مقاومت مشهور است، حتی حاضر نیست اعراب کنست را بهعنوان یک فراکسیون نسبتاً قدرتمند در ترکیب کابینه ببیند. حزب او هشت کرسی در کنست دارد درحالیکه اعراب، 13 کرسی را در انتخابات 26 شهریور از آن خود کردند اما او صراحتاً اعلام کرده نمایندگان عرب، «دشمن» هستند و هرگز در دولتی که عربها در آن حضور داشته باشند، شرکت نخواهد کرد.
گفتنی است که گانتز، تشکیل دولت وحدت ملی با مشارکت حزب متبوع نتانیاهو (لیکود) را منوط به انصراف نتانیاهو از حضور در کابینه کرده بود چراکه اگر او موفق به تشکیل کابینه میشد، امتیاز جلب همراهی احزاب به سبد نتانیاهو ریخته میشد. از سوی دیگر، نخستوزیری نتانیاهو این مزیت را داشت که مصونیت قضایی برای او به ارمغان آورد، وی را در حاشیه امن قرار دهد و از کابوس دادگاه و محاکمه و زندان نجات پیدا کند.
نکته اینجاست که حزب آبی سفید به رهبری گانتز در مسیر تشکیل کابینه ائتلافی بهعنوان پیروز دور دوم انتخابات کنست، سنگاندازی و کارشکنیهای بسیاری کرد تا نتانیاهو رهبر حزب لیکود را زمین بزند و از دور رقابتها خارج کند اما نباید از نظر دور داشت که حزب نتانیاهو بهعنوان دومین جناحی که اکثریت کرسیهای کنست را به دست آورده نیز میتواند همین معامله را با آبی سفیدها بکند. به این مفهوم که نتانیاهو قادر است در اقدامی متقابل، برای تشکیل کابینه ائتلافی به رهبری گانتز کارشکنی کند تا فرایند 28 روزه و وقت اضافه سپری شود و کنست را بهجایی برساند که چارهای جز رأی مجدد به انحلال خود نداشته باشد تا دور سوم انتخابات پارلمانی بهعنوان اتفاقی بیسابقه در تاریخ این رژیم رقم بخورد.
این دومینوی آتشین در عرصه سیاست داخلی اسرائیل از آنجا کلید خورد که در پائیز سال گذشته، مقاومت فلسطین طی کمتر از دو روز، بیش از 500 موشک به سرزمینهای اشغالی شلیک کرد و گنبد آهنین نیز نتوانست از پس آنها برآید. پس از آن بود که لیبرمن استعفا داد، کابینه منحل شد و قطار انتخابات پارلمانی پس از توقف در دو ایستگاه، هنوز نتوانسته به مقصدش که تشکیل کابینه باشد برسد.
این اتفاق بدین معناست که مقاومت علاوه بر مختل کردن زیربنایی محاسبات میدانی حریف در معرکه جنگ بهگونهای که نبردهای حدوداً دو ماهه را به دو روز، آن هم با خواهش و التماس صهیونیستها کاهش داد، ثابت کرد که میتواند معادلات سیاسی دشمن را نیز دستخوش تغییرات اساسی کند، بهنحویکه شاهدیم نزدیک به 6 ماه است کابینه، سامان ندارد و بحثوجدل میان احزاب این رژیم به نقل محافل این رژیم بدل شده است.
نکته پایانی اینکه ضرب مهر «باطل شد» روی پیشانی نتانیاهو، آغازی است بر پایان رؤیای آمریکا برای رونمایی از «معامله قرن». نتانیاهو، سوگلی ترامپ و قرهالعین لابی آیپک بود و با رفتنش، معلوم نیست که گانتز بهاندازه او برای خارج کردن اولویت نخست جهان اسلام از آرمان مسلمانان، دنکیشوتوار عمل کند.
افزون بر طرح بهاصطلاح صلح آمریکا برای غرب آسیا (معامله قرن)، بسیاری از برنامههای منطقهای ترامپ نیز با حذف نتانیاهو از شطرنج سیاسی اسرائیل ازجمله رؤیای عادیسازی روابط کوتولههای منطقه با رژیم جعلی و کودککش صهیونیستی هباء منثورا شد. به تعبیر «افرایم عنبار»، رئیس مرکز مطالعات راهبردی و امنیت قدس، «شکست معامله قرن فرصتی برای اسرائیل است تا چشمان مقامات آمریکایی را به واقعیت پیچیده در منطقه ما باز کند.»