وقتی قیمت حاملهای انرژی نظیر بنزین، گازوئیل، گاز و مشتقات نفتی دیگر به واسطه یارانهها پایین نگه داشته میشود؛ این تصمیم اشتباه علامت خطا را به مصرف کنندگان ارسال میکند و مصرف این کالاهای یارانهای افزایش مییابد.
اقتصاد ایران نیازمند یک اصلاح ساختار جدی است. سالهاست که مسائلی نظیر یارانههای پنهان مشکلات عدیدهای را در ساختار اقتصاد ایجاد کرده است که به نظر میرسد برای بهبود شرایط موجود باید مورد بازنگری قرار گیرد. این اصلاحات به نوعی ادامه طرح هدفمند کردن یارانههای انرژی خواهد بود و غفلت در انجام آن، فراتر از موضوع اقتصاد، اثرات سوء اجتماعی دارد؛ نظیر تشدید بیعدالتی اجتماعی.
بر اساس علم اقتصاد، بزرگترین علامتها در اقتصاد را قیمتها میدهند. اگر قیمتها به اشتباه انتخاب شوند و علامت غلط به جامعه ارسال کنند، تخصیص منابع هم به خوبی صورت نمیگیرد. این موضوع در مورد قیمت کنونی حاملهای انرژی و یارانههای پنهان صادق است. وقتی قیمت حاملهای انرژی نظیر بنزین، گازوئیل، گاز و مشتقات نفتی دیگر به واسطه یارانهها پایین نگه داشته میشود؛ این تصمیم اشتباه علامت خطا را به مصرف کنندگان ارسال میکند و مصرف این کالاهای یارانهای افزایش مییابد. برای مثال تولیدکننده صنعتی سوخت ارزان را جایگزین انواع دیگر انرژی میکند، انگیزهای برای بهبود کیفی و افزایش راندمان تولید ندارد و اقبالی به انرژیهای تجدیدپذیر در جامعه دیده نمیشود.
به همین دلیل است که در ایران سرانه و شدت مصرف انرژی بالاتر از استانداردهای جهانی است و ایران یکی از پرمصرفهای انرژی در جهان است. این یعنی هدر دادن منابعی که متعلق به یک نسل نیست. وقتی یارانه پنهان در اقتصاد یک کشور نقش بازی کند، انگیزهای برای اصلاحات در سایر بخشها نظیر ساخت و ساز و توسعه حمل و نقل عمومی نیز دیده نمیشود. هدر دادن منابعی که متعلق به همه نسلهاست، مسأله کوچکی نیست.
علامت دیگری که قیمتهای کنونی به جامعه ارسال میکند، سوددهی قاچاق سوخت و تشویق عدهای به این کار است. درحالی که تجربه سالهای نخست اجرای طرح هدفمندسازی یارانههای انرژی نشان میدهد که وقتی قیمتها اصلاح شد، از جذابیت قاچاق کم و مصرف نیز تا اندازهای مدیریت شد. اما موضوعی که برخی به اشتباه متوجه شدهاند، این است که یارانههای پنهان به نفع اقشار کم درآمد است و اصلاح آن بیشترین فشار را به اقشار ضعیف جامعه وارد خواهد کرد. ولی اساساً چنین نیست و تحلیلها و تجربههای اقتصادی نشان میدهد که این تصور غلط است و بیشترین سود از یارانههای پنهان نصیب اقشار مرفه و ثروتمند جامعه میشود و به همین نسبت اصلاح نظام پرداخت یارانههای پنهان و پیدا بیشترین ضرر را به این بخش وارد خواهد کرد. بنابراین اصلاح نظام پرداخت یارانهها و حذف یارانههای پنهان به نفع دهکهای کم درآمد است و بیشترین فایده را نیز برای این گروه دارد.
این اتفاق ممکن است که منجر به رشد نرخ تورم در یک دوره زمانی شود اما اساساً سیاستی ضد تورم و ضد ابرتورم است که باید یکباره انجام شود.
افزون بر اینها، یارانههایی که بخش اعظم آن نصیب اقشار پر درآمد جامعه میشود، از جیب دولت پرداخت نمیشود و حاملهای انرژی نیز متعلق به دولت نیست. حتی نفت نیز متعلق به همه است و هرچه که از درآمد نفتی تبدیل به یارانه میشود، بدترین نوع عایدی است. یعنی، این یارانهها از سهم دهکهای ضعیف جامعه کاسته میشود و دارایی دهکهای بالا را بیشتر میکند. به تعبیری یارانهها را ما خودمان میپردازیم و بار بیشتر آن به دوش گروههای متوسط و کم درآمد است.
البته در کنار این اصلاحات باید حمایت از اقشار آسیب پذیر و تولید نیز انجام شود. مالیات یکی از ابزارهای این حمایت محسوب میشود. سازمان برنامه و بودجه درحال اصلاح ساختار بودجه است. این نیاز ضروری است و باید درآمدها و هزینههای دولت در این قالب بازنگری شود. یکی از درآمدهای دولت که میتواند به کمک طرح اصلاح یارانههای انرژی بیاید، همین مبحث مالیات است. در مسیر این اصلاحات، تولیدکننده مجبور خواهد شد تا برای کاهش هزینههای تولید راندمان تولیداش را افزایش دهد. آن زمان دولت میتواند برای حمایت از این طرح با سیاستهای دیگری به خصوص در سیستم مالیاتی به کمک تولید بیاید. این مفهوم اصلاح ساختار اقتصاد است که فراتر از اصلاح ساختار بودجه خواهد بود.
*اقتصاددان
انتهای پیام/*