در حلقه همسایههای ایران از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق، اوضاع به اندازهای آشفته است که نمیتوان آن را با کلیشههای ثابت در سیاستخارجی تفسیر و تحلیل کرد.
نتایج انتخابات پارلمانی عراق این هشدار را به تهران میدهد که اوضاع در همسایه جنوب غربی ایران از آنچه هست، آشفتهتر خواهد شد. مشارکت اندک عراقیها در انتخابات یکشنبه گذشته و نتایج آن، نمیتواند به استقرار دولت قوی و معتبر در این کشور انجامیده و چشم انداز روشن و امیدبخشی را ایجاد کند.
بازتاب اعتراضات نسل جوان عراق به ساختار نظام سیاسی این کشور در انتخابات اخیر، تحریم آن و کاهش بیسابقه مشارکت تا سقف ۴۱ درصد بوده است. به عبارت دیگر، نسل معترض با تحریم انتخابات، ناامیدی خود را به تغییرات لازم برای عبور از بنبست رقابتهای فرقهای و ورود به دوره نوینی که تمامیت عراق را برای همه عراقیها در چارچوب «ملت واحد- دولت فراگیر» میخواهد، نشان داد.
اکنون تنها یک گروه که پیش از این استعداد خود را برای کسب قدرت بیشتر در پهنه سیاسی عراق و در خدمت به اهداف بلندپروازانهاش و نیز به قیمت ایجاد هرج و مرج های مختلف در بدنه دولت و جامعه دنبال کرده، پیروز اصلی میدان انتخابات شناخته شده است. ائتلاف سائرون به رهبری «مقتدا صدر» با کسب ۷۰ کرسی از ۳۲۹کرسی، پس از این مدعی اصلی دولت آینده عراق خواهد بود. پیروزی گروه سائرون در انتخاباتی که ۵۹درصد مردم در آن حضور نداشتهاند، به مثابه پیروزی در خیابانهای خلوت است. با اینحال خوب یا بد، آینده دولت عراق را این گروه رقم میزند.
شکست جریانهای سنتی عراق، اعم از گروههای اسلامی با وابستگیهای حزبی و نیز انفعال چهرههایی چون هادی عامری، نوری مالکی، صالح فیاض، حیدر العبادی و... در انتخابات یکشنبه، دو معنای روشن دارد؛ نخست اینکه صحنه سیاسی عراق دچار تغییر شده است. این تغییر اگرچه سمت و سوی پیش برندهای را برای بهتر شدن اوضاع در عراق ندارد، اما سرنوشتی محتوم را برای این جریانها و چهرههای آن در بر دارد. دوم؛ از این پس نمیتوان به نخبگان سنتی یاد شده در بالا به عنوان چهرههای نافذ در تاثیر گذاری بر تحولات عراق توجه کرد.
شکست و یا انفعال جریانهایی که ساختار سیاسی - امنیتی عراق را مهندسی و مدیریت میکردند، نه فقط مربوط به هنر بازیگری جریانهایی چون سائرون و یا کسانی مانند مقتدی صدر و چهرههای مخالف و رقیب آنها، بلکه متوجه جنس رویکرد و تدبیر آنهاست.
نگرش یک بعدی و خلاصه شده در تنگ نظریهای امنیتی، تبعیضهای فرقهای، بیتوجهی به مطالبات مدنی و معاش مردم، نداشتن هنر گفتوگو، فساد ساختاری و بینیازی از درک و به رسمیت شناختن مطالبات مردمی بود که از سال ۲۰۱۵ در همه مناطق عراق اعم از شیعه تا سنی نشین یک خواست مشترک را فریاد میزدند؛ میخواهیم به زندگی عادی با چشم انداز روشن؛ بدون تبعیض؛بدون فساد در دستگاههای دولتی؛ توزیع عادلانه منافع عمومی و ضابطهمند شدن امور فارغ از رابطهگریهای فاسد ورود کنیم.
این حق مردم عراق است که از مزایای سقوط رژیم بعث برخوردار باشند، در حالیکه از سال ۲۰۰۵ میلادی تاکنون، آنچه تجربه کردهاند به تمامی جنگ، ناامنی، فقر، فساد دولتی، نبود امکانات رفاهی و پرداخت هزینههای منازعه میان جناحهای رقیب بوده است.
انتخابات زود هنگام پارلمانی در عراق، میتوانست کلید گشودن دروازه عبور از بن بست توقف در آشفتگی مزمن در این کشور شود؛ اگر نسل معترض به اراده برگزار کنندگان این انتخابات باور داشت. چنین نشد و بیتردید دولت آینده عراق با هر ترکیب احتمالی نیز نمیتواند در تغییر نگاه مردم تاثیر بگذارد.
استقرار دوباره دولت ضعیف و نبود اراده ایجاد آشتی ملی در نگاه جریان پیروز در انتخابات بیرونق اخیر، دور باطلی است که فاصله این کشور را با وضع ایدهآل در همان مقیاس گذشته اما به شکل تازه نگه خواهد داشت.
آشفتگی عراق که ابتکار عمل را بیش از گذشته در اختیار جریانی قرار داده که اصالت آن در حفظ استقلال نظری مورد تردید است، همچنین رویکرد فرصت طلبانهاش در بند بازیهای سیاسی، همواره از آن چهرهای مرموز و غیر قابل پیشبینی نشان داده، میتواند پیام هشدار دهنده دیگری برای ایران باشد که این روزها با همسایگان ناآرامی روبروست.
اکنون در حلقه همسایههای ایران از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق، اوضاع به اندازهای آشفته است که نمیتوان آن را با کلیشههای ثابت در سیاستخارجی تفسیر و تحلیل کرد.
لازم است با برخی اصلاحات در شیوه نگرش به دیپلماسی و رویکردهای آن، به مدیریت اوضاع پرداخت. عبور از تنشهای جاری در روابط خارجی و بازگشت فعالانه به جامعه بینالمللی، ابتکار عمل لازم را در این باره فراهم خواهد کرد.