شرط لازم و کافی برای جلب مشارکت و اعتماد مردم به نامزدهای انتخاباتی، اعتبار، مرجعیت و محبوبیت آنان است و نه شعارها و نمایشهای خودنمایانه.
تلاشزیر پوستی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 1400 با عبور از نیمه نخست سال جاری رفته رفته عریان میشود. این روزها سخنرانیها و نمایشهای انتخاباتی فراوان شنیده و دیده میشود. طرفه اینکه با نزدیک شدن به فصل رقابتهایانتخاباتی بر شمار منتقدان سیاستهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز افزوده شده است. اما مردم هرآنچه میبینند و میشنوند، تنها انتقاد است و بس. دریغ از کمترین راهکاری که ابتکار منطقی و واقعی عبور از مشکلات مبتلابه مردم و کشور را ارائه کند.
داوطلبان و مدعیان منتقد دربیان مشکلات کم نمیگذارند. گاه چنان سخن میگویند که گویی لباس اپوزیسیون به تن کرده و به رد همه راهکارهای تجربه شده مشغولند. نکته اینجاست که مانند رقابتهای انتخابات مجلس یازدهم هرگز چاره واقعی، علمی و منطقی برای برون رفت کشور از مشکلات جاری گفته نمیشود. کشف و بیان مشکلات کشور و مردم در خوشبینانهترین حالت، ساده و در این حال عوامگرایانهترین رفتار میتواند باشد اگر برای حل مسائلی است که مردم را در هزارتوی مشکلاتشان غرق کرده، راهکاری وجود نداشته باشد.
خودنماییها نمیتواند مردم را به نفع این یا آن پای صندوقهای رای حاضر کند. تجربه مردم حالا خلاف گذشته است. آنان همه چیز را با اندازه سفرههای خود میسنجند و ملاک داوریهایشان همین است. منتقد بودن تنها کافی نیست؛ اگر چنین باشد که مردم در این کار خبره شدهاند. مهم جلب اعتمادی است که آسیب دیده و نیاز فوری به بازآفرینی آن است.
مقوله انتخابات سه ضلع دارد: یکی؛ رای دهندگانی که باید اعتماد دوباره آنان را به صندوقها برانگیخت. دوم؛ نامزدهایی که با ایدهها و نه فقط انتقادها و شعارهای خود صلاحیت اعتمادسازی را در دو سطح قبول مشارکت و جلب آراء مردم داشته باشند. سوم؛ بستری که نتیجه و حاصل انتخابات در خدمت به ترجیح اکثریت رای دهندگان باشد.
آنچه اکنون در رفتار زیر پوستی ـ و رفتهرفته عریان ـ برخی طیفهای سیاسی و داوطلبان احتمالی قابل درک است، بهرهگیری سوداگرانه از کلافگی مردمی است که با انواع مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. مردم از بیثباتی هزینههای زیست، بهداشت، شغل، مسکن، سرمایههای داشته و نداشته و آینده نامطمئن خود رنجورند.
آنان ایدهای را میطلبند که به برون رفت از این وضع بینجامد. مدعیان انتخاباتی نمیتوانند تنها به سوداگری دراینباره دلخوش کنند. گوشها و چشمها پر از خودنماییهایی است که پیش از اینها تجربه شده است. از این رو مدعیان انتخابات آینده اگر به مشارکت حداکثری مردم امید بستهاند باید راهکارهای واقعی ارائه کنند.
کم شدن فاصله طبقات فقیر و متوسط و نیز تردید در مرفهان، دست به دست هم داده تا چشماندازی سخت پیش روی مدعیان انتخاباتی ایجاد شود. اگر قرار به جلب مشارکت حداکثری مردم است باید داوطلبان این امر درنظر داشته باشند که چگونه خواهند توانست به این هدف دست یابند و اصولاً قرار است مردم را برای انتخاب چه گزینهای پای صندوقهای رای حاضر کرد؟ آیا داوطلبان احتمالی دارای قدرت و جذابیت لازم در کلام، پیشینه و ایدههای خود هستند؟ آیا تنها با انتقاد از وضع جاری میتوان حرارت و هیجان انتخاباتی ایجاد کرد؟
داوطلبان انتخابات 1400 وضع دشواری را پیش رو دارند اگر نتوانند به کلیدیترین پرسشهای مردم پاسخ دهند و برای مطالباتشان چارهای به دور از شعارهای معمول و باید گفتنهایی که هرگز جامه عمل نپوشیده، ارائه دهند.
شرط لازم و کافی برای جلب مشارکت و اعتماد مردم به نامزدهای انتخاباتی، اعتبار، مرجعیت و محبوبیت آنان است و نه شعارها و نمایشهای خودنمایانه.