در انتخابات 1400 رياستجمهوری نبايد بهسراغ چهرههای قديمی و تکراری برويم، کسانی که در 40 سال گذشته در جایجای بدنه سياسی کشور حضور داشتند، نمیتوانند اعتماد مردم را مجدد کسب کنند.
يک جريان سياسي براي رسيدن به بالندگي در درون خود بايد نقد و انتقاد را سرلوحه خود قرار دهد چرا که با تکيه بر آن رفتهرفته کارآمدتر خواهد شد.
اگر شرايط کنوني که در جريانات اصلاحات حاکم است قابل دفاع به نظر برسد نبايد نسبت به افرادي که در راستا و تحقق ايجاد اين موضوع تلاش ميکنند انتقاد کرد.
اما اگر امر نقدپذيري وجود نداشته باشد اين خود يک نقص به حساب ميآيد، اما بايد اين نکته را مورد توجه قرار دهيم که در کشور اين طرز تفکر وجود دارد که نيروهاي سياسي و غيره که در حال فعاليت هستند به نوعي بازنشسته نشده و از جمعي به جمعي ديگر منتقل ميشوند، البته اين به اين معنا نيست که با آوردن نقد جلوي آزادي افراد را در مقابل فعاليتهايشان بگيريم؛ بايد در مناسبتها موجود نوعي تغيير ايجاد کنيم و نگرش خود را نسبت به نيروي جوان که بهعنوان يک نيروي دستدوم است تغيير دهيم.
متاسفانه اين موضوع در فضاي جامعه وجود دارد و مختص يک جريان خاص نيست، بهطور مثال شاهد هستيم بعد از چندين سال اصولگرايان به سمت آقاي ناطقنوري رجعت ميکنند که نشانه خوبي به نظر نميرسد.
شورايعالي سياستگذاري اصرار داشت که مناسبتهاي خود را همچون گذشته ادامه دهد و اگر تغييري هم انجام ميپذيرفت به جاي تغيير در نگرش، شاهد حضور افراد جديد و جوانتر بوديم که پا جاي پاي گذشتگان مينهادند و به خاطر همين موضوع بود که شرايط و مناسبات تغيير نميکرد.
ما براي اينکه در جريان اصلاحات به کارآمدي برسيم نيازمند يک دگرديسي در اين جريان هستيم. اين به معناي تغيير افراد نيست و در اينباره که نبايد اين جريان شخصيتمحور باشد با آقاي عارف همعقيده هستم، اما تحقق اين موضوع زماني جامه عمل به خود خواهد گرفت که در ساختار کشور تغييرات مهمي را شاهد باشيم.
البته موضوعي که در اين بين وجود دارد و يک امر طبيعي جلوه داده ميشود، حضور برخي افراد در برخي پستهاست که شاهد اين هستيم که اگر تغييراتي در بين نهادها صورت ميگيرد به نوعي جابهجايي است تا تغيير.
در حوزه سياسي نيز به همين منوال خواهد بود. اما بايد کار را از جاي شروع کرد؛ استعفاي آقاي عارف از شوراي عالي يک نوع اقدام رو به جلو محسوب ميشود، که اگر در راستاي اين هدف باشد که با اين کنارهگيريها و نهادينه شدن آن عرصه را براي فعاليت افراد جوانتر و باانگيزهتر فراهم کند يک تحول رخ داده و به عبارتي رسيدن به همان دگرديسي به حساب ميآيد.
در انتخابات 1400 رياستجمهوري نيز نبايد بهسراغ چهرههاي قديمي و تکراري برويم، کساني که در 40 سال گذشته در جايجاي بدنه سياسي کشور حضور داشتند، نميتوانند اعتماد مردم را مجدد کسب کنند.
از اين رو در جبهه اصلاحات بايد به سمت سکانداري نيروهاي نسل دوم در اين جريان برود. نسلي که با توجه به اينکه وفادار و پايبند به اصول و قواعد و آرمانهاي انقلاب اسلامي هستند، و از دنياي سياست امروزي عقب نمانده و نياز روز را ميشناسند.