در انتخابات 1400 رياستجمهوری نبايد بهسراغ چهرههای قديمی و تکراری برويم، کسانی که در 40 سال گذشته در جایجای بدنه سياسی کشور حضور داشتند، نمیتوانند اعتماد مردم را مجدد کسب کنند.
فراز و نشيب در موضعگيریها سبب شد روحانی هم حاميان مردمی و هم حاميان سياسي خود را از دست بدهد. اين اتفاق سبب شد تا دولت دوم روحانی تنهاترين دولت تاريخ جمهوری اسلامی ديده شود.
هر چقدر که بتوانيم اعتمادسازي کنيم از اين جهت که نقش نهادهايي مثل مجلس ميتواند به کارآمدي بيشتر ساختار قدرت در مديريت کلان کشور کمک کند به همان ميزان نيز افزايش مشارکت را خواهيم داشت.
بايد در كشوري مردمسالار فردي وجود داشته باشد كه در مقابل تحديد آزاديهاي اجتماعي مردم از حقوق آنان دفاع كند. قانون اساسي جمهوري اسلامي در اصل 113 اين نقش را به رييسجمهوري واگذار كرده است.
زماني که در دوران انتخابات برخي دلسوزان تذکر ميدادند نبايد به هر شکلي در انتخابات به ليستهايي برسيم بايستي بهاين سخنان توجه ميشد، اما مشاهده کرديم افرادي که در ليست قرار گرفتند آنطور که بايد به جريان اصلاحطلبي وفادار نبودند.
مهمترین مسالهای که جریان اصلاحات با آن دست به گریبان است بیاعتمادی مردم است که به واسطه افرادی ایجاد شد که با تابلو و نشان جریان اصلاحات وارد عرصه قدرت شدند اما تعهد خود را به اصول اصلاحطلبی ادا نکردند.