plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۱
کد مطلب : ۱۱۹۳

هویت اصلاح‌طلبی پا برجاست

علی تاجرنیا
مهم‌ترین مساله‌ای که جریان اصلاحات با آن دست به گریبان است بی‌اعتمادی مردم است که به واسطه افرادی ایجاد شد که با تابلو و نشان جریان اصلاحات وارد عرصه قدرت شدند اما تعهد خود را به اصول اصلاح‌طلبی ادا نکردند.
هویت اصلاح‌طلبی پا برجاست
 
اصلاح‌طلبی بر اساس یک گفتمان شکل گرفت. باتوجه به شرایط خاص کشور دراین گفتمان نیاز به تغییرات در نوع نگرش حاکمیت نسبت به مردم، حقوق و تکالیف آنها مطرح شد. زمانی که رئیس دولت اصلاحات و عده‌ای از روشنفکران دینی گرد هم آمدند و بحث اصلاحات را مطرح کردند چندان بحث یک جریان سیاسی مطرح نبود. اما با شکل‌گیری دوم خرداد این گفتمان تبدیل به یک جریان سیاسی و در ادامه تبدیل به یک تشکل سیاسی شد. آنچه در گذر زمان پدید آمد این است که اصلاحات در حالی که رو به جلو حرکت کرد از عملکرد خود هم درس‌هایی گرفت. در ادامه مسیر دشواری و سختی‌هایی هم متحمل شد. شاید این جریان نیازمند آن بود که تجارب خود را نسبت به شیوه حضوردر عرصه قدرت و نحوه قرارگرفتن در حاکمیت تکمیل کند. نگاه به پشت سر و استفاده از تجربیات موجب شد که مرزبندی‌هایی در درون جریان اصلاحات ایجاد شود. در جریان اصلاحات دو گرایش کلی وجود دارد، جریانی که معتقد به حضور در قدرت به هر قیمتی است تا مسیر اصلاحات را صرفا در درون حاکمیت و به دست گرفتن بخش‌هایی از قدرت طی کند. از سوی دیگر جریانی تاکید دارد هویت اصلاح‌طلبی از گفتمان اصلاح‌طلبی برمی‌خیزد و اگر حمایت مردم را پشت سر خود نداشته باشد، به طور طبیعی امکانی برای حضور هم نخواهد داشت. آنچه که بعد از تشکیل مجلس دهم و ریاست جمهوری دور دوم آقای روحانی برای اصلاح‌طلبان به واسطه نارضایتی مردم از عملکردها اتفاق افتاد، نوعی شکاف در مجموعه اصلاح‌طلبی ایجاد کرد که نیازمند شفافیت بیشتر است. اکنون اگر مدیریت مناسبی صورت گیرد می‌تواند ضمن اینکه به پالایش جریان اصلاحات منجر شود، اعتماد افکار عمومی را هم به دست آورد. جریان اصلاحات بعد از سال 88 سرمایه‌ای اجتماعی به واسطه اعتماد مردم به دست آورد که بخش‌هایی از آن در شکل‌گیری دولت دهم هزینه شد. این درست نیست که بگوییم جریان اصلاحات با تمام ظرفیت خود در حاکمیت حضور یافته است و ناتوان بوده است. بلکه آنچه امروز شاهد هستیم این است که بخش‌های محافظه‌کارتر در مجموعه اصلاح‌طلبان امکان حضور در قدرت را پیدا کردند که الزاما آن کارآمدی لازم را نداشتند و تمام ظرفیت اصلاح‌طلبان در این راستا به کار نرفت. با تمام فراز و نشیب‌های موجود اصلاح‌طلبان به در حال بازسازی اعتماد مردم به خود هستند. با تمام تفاسیر برای پابرجایی اعتماد افکار عمومی به اصلاح‌طلبان و پالایش جریان اصلاحات حضور آنها در انتخابات پیش رو نباید حضور بی‌قید و شرط باشد. ضروری است که رئیس دولت اصلاحات به عنوان چهره محوری اصلاح‌طلبان اصولی را با کمک احزاب و گروه‌های سیاسی تدوین کنند و حضورشان در عرصه قدرت را منوط به این شرایط کنند. هیچ الزامی برای اینکه به هر قیمتی در قدرت حضور پیدا کنیم نیست. اصلاحات می‌تواند مانند دوره اول و دوم ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد از قدرت کنار باشد، اما با کسب سرمایه‌های اجتماعی و اعتماد مردم مجددا به عرصه برگردد. بر خلاف آنچه برخی مطرح می‌کنند، عمر اصلاحات پایان نیافته است، شعارهایی که عمدتا در افکار عمومی علیه جریان اصلاحات مطرح می‌شود ساخته و پرداخته قدرت پنهان در کشور است که می‌خواهد سیاست‌ورزی را از دست احزاب و چهره‌های سیاسی خارج کرده و آن را به سمت نهاد‌ها و جریان‌هایی ببرد که نگاهشان معطوف به رای و خواسته مردم نیست. همچنان هویت اصلاح‌طلبی پا برجاست و تا زمانی که شخصیت‌های بزرگ جریان اصلاحات احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب وجود دارند این جریان باقی خواهد ماند. مهم این است که در این مسیر اصلاح‌طلبان سعی کنند مرزهای هویتی خود را شفاف‌تر کنند تا در آینده جریان اصلاحات را به عنوان جریانی سیاسی با خلوص بیشتر در عرصه فعالیت سیاسی بشناسند. مهم‌ترین مساله‌ای که جریان اصلاحات با آن دست به گریبان است بی‌اعتمادی مردم است که به واسطه افرادی ایجاد شد که با تابلو و نشان جریان اصلاحات وارد عرصه قدرت شدند اما تعهد خود را به اصول اصلاح‌طلبی ادا نکردند. آنچه امروز مردم را به شدت رنجیده می‌کند تبعیض و فساد است. بخش‌هایی به دلیل اینکه دولت یک دولت برآمده از جریان اصلاحات بود بعضا سکوت کردند و این امر موجب رویگردانی مردم شد. جریان اصلاحات برای فعالیت در آینده نیازمند این است که در اشخاص و افرادی که نماینده اصلاح‌طلبی هستند و در مجلس و دولت و سایر نهادها حضور دارند، بازنگری جدی صورت دهد.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب
۰
مرجع : آرمان امروز
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما