روشن است که يک دولت اقتدارگرا در نبود احزاب مخالف و رسانههاي مستقل میتواند با تکيه بر انحصار اطلاعرسانی، بر بسياری از مشکلات جامعه پردهپوشی کند و خود را موفق و پيروز جلوه دهد.
رسانههاي رسمي بهگونهاي خبرهاي شيوع کرونا در جهان را پوشش ميدهند که گويي چين در اين مورد کاملاً موفق عمل کرده است و دموکراسيهاي اروپايي و آمريکا در مواجهه با آن، بدبخت و بيچاره و وارد سراشيب جهنم شدهاند!
آيا منظورشان اين است که حکومت تک حزبي و اقتدارگرا در برابر مشکلات و بحرانها، کارآمد و تواناست؛ اما دموکراسيها ناتوان و آسيبپذيرند؟
ظاهراً منظورشان همين است!
روشن است که يک دولت اقتدارگرا در نبود احزاب مخالف و رسانههاي مستقل و نهادهاي مدني قدرتمند و شخصيتهاي منتقد و خلاصه هرگونه فضاي آزاد، ميتواند با تکيه بر انحصار اطلاعرساني، بر بسياري از مشکلات جامعه پردهپوشي کند و خود را موفق و پيروز جلوه دهد بدون آنکه امکان راستيآزمايي ادعاهايش فراهم باشد.
در دموکراسي اما دولتها به سختي ميتوانند بر مشکلات پردهپوشي کنند و هر اقدام و عمل و ادعاي آنها از سوي ميليونها منتقد و هزاران نهاد و صدها رسانه و دهها حزب مخالف مورد نقد و راستيآزمايي و ابطال قرار ميگيرد.
از اين هم فراتر، بعضاً برخي از افراد و سازمانها و احزاب با استفاده از فضاي آزاد و آزادي بيان، چه بسا ادعاهاي دروغين و اغراقآميزي هم عليه عملکرد دولت مطرح کنند تا آن را از چشم رأي دهندگان بيندازند!
همان طور که افلاطون بيش از دوهزار و سيصد سال پيش گفته است، دموکراسيها بدون عيب نيستند، اما در عين حال، به قول کارل پوپر کمعيبترين نظامهاي سياسي تاريخ به شمار ميروند!
به عبارت ديگر، با توجه به جميع جهات، دموکراسيها بهرغم پارهاي عيوبشان، باثباتترين، عادلانهترين، آزادترين و موفقترين نظامهاي سياسي تاريخ بشر نسبت به بديلهاي ديگر خود به شمار ميروند!
منتقدان منصفتر دموکراسيهاي اروپايي و آمريکا، معمولاً از فاصله بين ماهيت و عملکرد اين نظامها با يک دموکراسي تمامعيار انتقاد ميکنند که البته جاي انتقاد هم دارد، اما رسانههاي رسمي کشور ما در اين مورد به گونهاي خبررساني ميکنند که گويي اصل مشکل، همان دموکراسي است و در عوض، اقتدارگرايي چيني و روسي الگوي موفق و عادلانهاي است!