با پایان دوران فراگیری ویروس کرونا در ایران خواه ناخواه جامعه مدنی ما با تجربه ای که از سر گذرانده اعتماد به نفس و قوامی تازه خواهد داشت و به عبارتی این دوره را می توان دوره انباشت انرژی مثبت در جامعه مدنی ایران دانست.
در شرایط فعلی کمتر کسی در صحت این گزاره شک دارد که همه گیر شدن بیماری کرونا شکل و چهره جهان ما را با تغییری عمیق و عمده مواجه کرده است.
تغییری که آثار آن احتمالاً در ماهها و سالهای آینده به مرور رخ خواهند نمود و احتمالاً جامعه بشری تا سالها درباره این آثار و آنچه که در این ماه های اخیر بر انسان رفته، سخن خواهد گفت.
زوایای مختلف این تغییرات و آثار ناشی از آن در جامعه ایرانی نیز از هم اکنون قابل رصد و مشاهده هستند.
جامعه تجربیاتی تازه و جدید را در پی همه گیری این بیماری آزمود؛ جامعه ای که برای اولین بار شکلی از قرنطینه را تجربه کرد، بعد از قرن ها مهم ترین مناسک ملی خود یعنی نوروز را تعطیل نمود، در چند هفته متوالی فشار روانی کم نظیر یا حتی بی نظیری از بابت اخبار نگران کننده کرونا را تحمل کرد، کسب و کار خود را در مهم ترین برهه اقتصادی سال تعطیل نمود و در یک کلام زندگی را تجربه کرد که تا امروز نه تصورش را داشته و نه حتی ذره ای برای آن دارای آمادگی بوده است.
به گواه ناظران و صاحبنظران مختلف، جامعه ایرانی در برهه فراگیری کرونا یک بار دیگر و بخوبی انسجام و ساختار مدنی خود را پیدا کرد و کارکردها و ثمرات آن را نشان داد.
ما باید همواره این نکته را به یاد داشته باشیم که مراسمی چون روز 13 نوروز امسال در شرایطی بدون کوچک ترین سرپیچی اجتماعی و با حداکثر میزان همکاری عمومی مردم، مطابق با توصیه های بهداشتی و پزشکی طی شد که در کشور ما بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر که عموماً هم در مقایسه با ما پیشرفته تر محسوب می شوند، هیچ خبری از تمهیدات نظامی و خشونت انتظامی برای در خانه نگاه داشتن مردم نبود. اگر هم در جاهایی به این مسائل متوسل شده بودیم در کمترین و پایین ترین سطح آن قرار داشت.
این موضوع و همین مقایسه جلوه ای آشکار از قدرت و قوام جامعه مدنی ایران به دست می دهد که اتفاقاً زیر برخی نگاه های طولانی مدت امنیتی و خالی از اعتماد نسبت به آن، به حیات خود ادامه داده و کارکرد خویش را به رخ می کشد.
نمونه واضح دیگر این مقایسه را می توان در تفاوت نوع رفتار مردم ایران در هجوم به فروشگاه ها و انبار کردن مایحتاج زندگی خود با کشورهای سطح اول جهان نظیر سوئد، انگلستان، آلمان یا امریکا دید.
بروز و نمود مدنی تازه ای که جامعه ایرانی در خلال این بحران داشت قوام بخش و احیا کننده یک امید بزرگ برای آینده این جامعه است. امیدی که البته تداوم و استمرار آن نیاز به یک عبرت هم دارد.
به عبارت دقیق تر برای آنکه دوران بحران کرونا برای کشور ما تبدیل به نقطه عطف تازه ای شود ما هم نیاز به دیدن و جدی گرفتن این امید داریم و هم سخت نیازمند گرفتن درس و عبرت از آن هستیم. اما این عبرت و درس چیست؟
این موضوع باید در تغییر نگاه سیاسی و حاکمیتی ما در قبال جامعه مدنی تحقق پیدا کند به این شکل که موضوع و ساحت مهم جامعه مدنی ما از این پس نه با چشم یک تهدید بالقوه و امنیتی بلکه یک فرصت برای حفظ امنیت و اقتدار کشور نگریسته شود.
به این معنا که بخش های حاضر در قدرت دریابند بدون استمداد و کمک خواهی از بخش مدنی کشور در برهه هایی نظیر آنچه که تجربه کرده ایم، صرفاً با توسل به قدرت سخت نه تنها امکان رسیدن به اهداف وجود ندارد که حتی درگیری های ناشی از آن می تواند زمینه ساز هزینه های فراوانی برای کشور شود.
با پایان دوران فراگیری ویروس کرونا در ایران خواه ناخواه جامعه مدنی ما با تجربه ای که از سر گذرانده اعتماد به نفس و قوامی تازه خواهد داشت و به عبارتی این دوره را می توان دوره انباشت انرژی مثبت در جامعه مدنی ایران دانست.
اینجاست که بر حاکمیت و نهادهای اداره کننده قدرت واجب است که با نگاهی تازه و نو به این حوزه، انرژی انباشت شده و همگرایی به وجود آمده در جامعه مدنی ایران را با در پیش گرفتن نگاهی مبتنی بر اعتماد، همسو با مسیر پیشرفت و توسعه کشور کنند؛ چه آنکه ادامه نگاه غلط گذشته به این حوزه، بعد از تجارب ماه های اخیر این خطر را دارد که زمینه ساز نا امیدی های تازه و تخریب بیشتر سرمایه اجتماعی گردد.