نفس رفتن آقای روحانی به ژاپن مبین این واقعیت است که روحانی باید چراغ سبزهایی دریافت کرده باشد. از این نقطه به بعد توپ در زمین ترامپ است.
همه شواهد و قرائن موجود حکایت از آن میکند که بهنظر نمیرسد سفر رئیس جمهور و هیأت همراه به ژاپن صددرصد موفقیتآمیز بوده باشد. آنچه که در مورد آن زیاد نمیدانیم قریب به یک ساعت و نیم ملاقات خصوصی بوده که میان آن دو صورت گرفته است.
ملاقاتی که نه آقای حسن روحانی مطلبی در مورد آن گفته و نه آقای آبه به مطلبی اشاره کرده است و از این نظر تا شواهد و قرائن روشن و دقیقی ارائه نشود، نمیتوان انتظار داشت که این سفر به همه نتایج خود رسیده است.
مگر آنکه فرض بگیریم که آقای روحانی قبل از رفتن به ژاپن اختیارات خاصی را به دست آورده و توانسته در چارچوب آن اختیارات با آقای آبه مذاکره کند.
واقع مطلب این است که آقای آبه در جایگاهی است که اتفاقا میتواند نقش مثبتی میان ایران و آمریکا ایفا کند. نقشی که اروپاییها به دلایل مختلف نتوانستند از عهده آن برآیند و عمان دیگر در جایگاهی نیست که چنین نقشی را بازی کند و با بیرون رفتن عمان از حلقه رابط تهران و واشنگتن و ناامید شدن از اروپاییها ظاهرا نگاهها به سمت ژاپن است.
برخلاف اروپاییها که نه دونالد ترامپ دلخوشی از آنان دارد و نه مسئولان کشورمان نظر چندان مثبتی به اروپاییها دارند، آقای آبه از موقعیت ویژهای برخوردار است. آن موقعیت ویژه نگاه مثبت هر دو طرف است، اما آبه زمانی میتواند یخ میان تهران و واشنگتن را اندکی آب کند که آقای روحانی توانسته باشد موافقت کلی نظام را مبنی بر اینکه گامهایی به سمت تنشزدایی برداشته شود، به دست آورده باشد.
اگر غیر از این بوده باشد صورت مساله تفاوت خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر آقای روحانی چنین مجوزی را دریافت نکرده باشد، در آن صورت رفتن وی به ژاپن را فقط میتوان در قالب چارچوبهایی که ممکن است میان ایران و ژاپن صورت بگیرد، دید.
ایران بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتیاش را نتوانسته از ژاپنیها به واسطه تحریمها دریافت کند. به درستی معلوم نیست که ایران چه میزان پول از محل فروش نفت در ژاپن ذخیره دارد، اما اگر آقای آبه بتواند موافقت ترامپ را جلب نماید و حتی بخشی از این پول را به ایران تحویل دهد، گام مثبتی خواهد بود.
هدف دیگر ایران و ژاپن میتواند آن باشد که آقای آبه بتواند به عنوان حسن نیت مجوزی از ترامپ دریافت کند تا مقداری نفت از ایران خریداری کند. احتمال سومی که بازهم ممکن است آقای آبه بتواند موفق شود، آن است که ژاپنیها بتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند.
اما همانطور که گفتیم همه این احتمالات منوط به آن است که آبه بتواند موافقت ترامپ را برای چنین امتیازاتی به ایران بگیرد. همه چیز بستگی به این دارد که آیا در رویکرد ایران نسبت به آمریکا تغییری بهوجود آمده یا خیر. اگر تغییری بهوجود نیامده باشد، میتوان نتیجهگیری کرد که سفر آقایروحانی به ژاپن چندان تاثیری در تغییر معادلات نخواهد داشت.
ضمن اینکه بعید به نظر میرسد که آقای روحانی در این شرایط خاص، بدون در دست داشتن مجوز و اختیارات حاضر بوده باشد که به ژاپن برود.
به بیان سادهتر نفس رفتن آقای روحانی به ژاپن مبین این واقعیت است که روحانی باید چراغ سبزهایی دریافت کرده باشد.
از این نقطه به بعد توپ در زمین ترامپ است که با چراغ سبزی که ممکن است روحانی دریافت کرده باشد آیا ترامپ حاضر خواهد بود که گامی به جلو بردارد یا همچنان به فشار بر تهران ادامه خواهد داد.