تداوم این خشونت اعتراضی سرانجام خوبی نخواهد داشت. باید بزرگان جامعه و کسانی که به نوعی صدایشان شنیده میشود و مورد احترام مردم هستند ورود کنند و جامعه را به صبر و متانت دعوت کنند.
با اتفاقاتی که در چند روز گذشته و در پی بالا رفتن قیمت بنزین در تعدادی از شهرهای کشور رخ داده، لازم است که به چند نکته توجه کرد:
اول؛ بخشی از اتفاق رخ داده، ممکن است به روند نادرست تصمیمسازی در طول سال های گذشته برگردد. قطعاً این روند اگر با یک رویکرد متکی بر نظرات کارشناسی و با مشورت بزرگان حوزه اقتصاد و جامعه انجام میگرفت، آثار و عواقب آن کمتر بود.
تصمیمی که امروز شاهد اجرای آن هستیم شاید اگر براساس مصوبه ابتدایی، رویکرد پلکانی داشت و هر سال نسبت به قیمت سوخت، افزایش دقیقی انجام میگرفت، هم جامعه به سمت مصرف درست هدایت میشد و هم اینکه کشور با چنین شوکی روبهرو نمیشد.
از سوی دیگر؛ همین تصمیمی هم که گرفته شده اگر مسیر درستی همچون مصوبه هیأت دولت یا مجلس را در پی داشت یا وکلای ملت در جریان این ماجرا قرار میگرفتند تا فرصت توضیح به موکلان خود را مییافتند، عواقبش به این شکل نبود؛ هم جامعه شوکه نمیشد و هم کسانی که امکان سوءاستفاده از چنین فضاهایی را دارند، هیزمبیار آتشی نمیشدند که بخش عمدهای از جامعه را درگیر خود کند.
این اتفاق البته میتواند اصلاح روند تصمیمسازی را هم در پی داشته باشد و حداقل از قدرت مداخله مجلس در چنین اموری نکاهد. در این شرایط اگر جامعه اعتراضی دارد با نمایندگان خود مطرح میکند و جامعه دیگر احساس نخواهد کرد که نیاز به حضور مستقیم دارد.
دوم؛ آنچه که از حالا به بعد باید به آن توجه شود، این است که بتوانیم صدا و سخن دقیق و درستی را در مورد ابعاد ماجرا بگوییم و بشنویم. علیالقاعده صداوسیما و سایر رسانهها ضمن آگاهیرسانی باید سعی کنند که اعتماد جامعه را مجدداً به خود جلب کنند.
اینکه جامعه وقتی بخواهد خبر یا تحلیلی کسب کند به سراغ رسانههایی برود که همواره نشان دادهاند دشمنیهایشان با مردم ما جدی است، نتایج خوبی نخواهد داشت. رسانهها در جامعه ما باید این فرصت را داشته باشند که هم اخبار را به طور دقیق منتشر کنند و هم اینکه تحلیل درستی را به مخاطبان انتقال دهند تا جامعه احساس نیاز نکند به سراغ رسانههایی برود که بیرون از مرزهای ایران اداره میشوند.
سوم؛ شایسته است که مسئولان به صراحت و صداقت با مردم حرف بزنند. جامعه وقتی احساس کند که رئیسجمهوری یا نمایندگانشان در مجلس یا سایر نهادها نسبت به خواستههای آنان بیتوجه نیستند، مشکلات آنان را میدانند و با آنها همدردی می کنند دیگر نیازی به مداخله مستقیم خود نمیبینند و منتظر میمانند تا سیاستهای درست اعلام شود.
مردم ایران همان طور که در تمام این چهار دهه نشان دادند که پای نظام اسلامی ایستادهاند میتوانند باز هم صبر کنند و منتظر نتایج بهتری از اصلاح امور باشند. اما اگر اجازه دهیم که جامعه مأیوس و ناامید شود و از کنار اعتراضات بیتوجه بگذریم یا سعی نکنیم که درک درستی از این مسائل داشته باشیم، قطعاً این شکاف بیشتر و بیشتر خواهد شد و آثار آن برای نظام خوب نخواهد بود.
چهارم؛ اعتراضات این روزها دو سو دارد. از یک سو؛ گسترش عصبانیت و آسیبرسانی و به آتش کشیدن همین منابع محدودی که جامعه مواجه با تحریم ایران از آن برخوردار است، این یک خودزنی است. در این میان این قشر آسیبپذیر جامعه است که بیشتر از همه ضرر میکند.
ادامه و تداوم این خشونت اعتراضی سرانجام خوبی نخواهد داشت. باید بزرگان جامعه و کسانی که به نوعی صدایشان شنیده میشود و مورد احترام مردم هستند ورود کنند و جامعه را به صبر و متانت دعوت کنند.
از سوی دیگر؛ کسانی که مسئول حفظ امنیت نظام هستند نباید خویشتنداری خود را از دست بدهند. ممکن است که در جایی برای حفظ منافع عمومی نیروی انتظامی و یا مأمور امنیتی هم دچار مشکل شوند، آسیب ببینند یا توهین بشنوند اما اگر در چنین مواقعی بخواهند عنان اختیار از دست بدهند و یا یکدفعه سراغ آخرین حوزه تصمیمسازی که اعمال خشونت مستقیم است بروند، خیلی به نفع کشور نخواهد بود. برخورد درست با معترضان یکی از ابزارهای حفظ آرامش جامعه است.