همۀ کشورهای منطقه بايد به اين باور برسند که امنيتشان در خليج فارس در گرو لزوم ايجاد امنيت دستهجمعی در منطقه است.
براي شکلگيري وحدت در منطقه بايد به چند متغير توجه اساسي داشت. اول تاريخ روابط کشورهاي همسايه در حاشيه خليج فارس است. دوم رقابتهاي ايدئولوژيکي که بهصورت خوب يا بد شکل گرفته است. سوم عوامل بيروني که تلاش ميکنند تا بر شکاف در منطقه تاثير گذاشته و از بسترهاي موجود بالقوه و وضعيت انشقاقي که در منطقه وجود دارد، نهايت استفاده را ببرند. اين استفاده هم مربوط به حضور نظامي در منطقه شده و هم اينکه بتوانند بر آرايش امنيتي منطقه تاثير مستقيم داشته باشند. در عين حال در رقابت، يا مناقشه و يا جدالي که با ايران در منطقه دارند بتوانند از اين وضعيت بهرهمند گردند.
بايد اين نکته را مدنظر داشته باشيم که به هر يک از اين موارد نبايد به تنهايي اصالت داد، چون همه به شکل همپوشاني نسبت به يکديگر تاثيرگذارند؛ در نتيجه سبب شده تا يک ديوار بياعتمادي ميان همسايگان منطقه بهويژه دوقدرت اصلي در منطقه همچون ايران و عربستان شکل گيرد.
از اينرو، ديگران نيز از چنين مسالهاي سوءاستفاده ميکنند. به نظر ميرسد بايد توجه باشيم کهاگر عربستان و يا آمريکا به دنبال آنند تا ايران را منزوي کنند، بايد به بسترهايي که زمينهساز بروز چنين وضعيتي شدهاند توجه داشته باشيم.
بنابراين براي دستيابي به يک وضعيت ايدهآل، با متغيرهايي که تاکنون تاثيرگذار بودهاند بايد به گونهاي برخورد نماييم که بتواند جاده صافکن اعتماد متقابل در منطقه باشد. بايد به شکل واقعي موانع، عوامل و زمينههاي بياعتمادي را شناخت و براي رفع مشکلات اراده لازم را ايجاد کرد.
برچيدن ديوار بياعتمادي نيازمند زمان و ابتکارات طرفين است. يکسري عوامل تاريخي زمينهساز بروز اختلافات بوده است. در نتيجه تلاش شده تا موانعي ميان کشورهاي منطقه وجود داشته باشد. اما زمينهها و ارزشهاي مشترک همانند فرهنگ و دين مشترک و همچنين لزوم امنيت مشترک ميتواند زمينهساز وحدت در منطقه شود.
همه کشورهاي منطقه بايد به اين باور برسند که امنيتشان در خليج فارس در گرو لزوم ايجاد امنيت دستهجمعي در منطقه است. چنين مسالهاي نيز نيازمند زمان است. چرا که در نوع ادبيات دولتهاي منطقه بهويژه عربستان، امارات و بحرين بايد اين تغيير صورت گرفته و آنها باور کنند که عوامل بيروني نميتوانند سايه امنيتي موثري در منطقه داشته باشند.
آنچه که ميتواند اين امنيت را بهوجود آورد اعتمادي متقابل است که اين اعتماد متقابل با چشمپوشي از تجربههاي اختلاف برانگيز گذشته و پيدا کردن ابتکاراتي است که بتواند اعتماد را ميان همسايگان بهوجود آورد. در عين حال اگر قرار است مذاکراتي ميان کشورهاي منطقه صورت گيرد، اين انتظار نميتواند بهصورت دفعي وجود داشته باشد که در يک و يا دو جلسه چنين توافقي صورت گرفته و ما شاهد يک توافق کلي باشيم.
يک بدبيني طي چهار دهه گذشته به دلايل مختلف شکل گرفته است. بنابراين طبيعي است براي بر طرف کردن اين مشکل نيازمند آنيم که در زمان مناسب به راه حل و موقعيت مناسب دست يابيم. همچنين در خصوص تلاش آمريکا در جهت ايجاد ائتلاف در منطقه خليج فارس ميتوان گفت ايجاد انزواي ايران است.
منزوي کردن ايران و محدود کردن دامنه نفوذ منطقهاي ايران در بخشي از فشار حداکثري آمريکا معنا پيدا ميکند. اما خود آمريکاييها نيز ميدانند که هيچ امنيتي بدون حضور ايران ممکن نيست.
آنچه در حال حاضر آمريکاييها دنبال ميکنند يک اقدام ايذايي براي منزوي کردن ايران در منطقه در خدمت فشار حداکثري است که نميتواند مدتدار باشد.
بنابراين طبيعي است حال که در منطقه وارد شده به دنبال آن است تا بتواند ائتلافي براي منزوي کردن ايران ايجاد نمايد. اما اينکه آيا ميتواند موفق باشد يا نه با صراحت ميتوان گفت نه چون ايران امکانات بيشتري براي خروج از انزوا دارد.