دولت مستقر در کاخ سفید حائز هیچگونه رفتار اعتماد برانگیزی نیست. زیر پا گذاشتن تعهدات، کاری است که آنها نه فقط در مقابل ایران که در مقابل چین، ژاپن و روسیه و در مقابل تعهدات محیط زیستی بینالمللی انجام دادهاند.
ادعای مقامهای امریکایی درباره آمادگی برای مذاکره با ایران و حل مشکلات موجود در روابط دوجانبه موضوع جدیدی نیست بلکه در مقاطع مختلف مطرح شده است. آنچه برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد و تاکنون پاسخ درخوری نیافته این است که بدانیم مذاکرات احتمالی چه خاصیتی خواهد داشت.
اینکه صرفاً قرار باشد مسئولان دو کشور در کنار هم بنشینند، حرفهای کلی بزنند و عکس یادگاری بگیرند؛ شاید برای دولت امریکا برد داخلی داشته باشد اما ما نیازی به چنین اقدامات بیمحتوا و شوهای تبلیغاتی نداریم.
مسئولان کشور ما همیشه گفتهاند که برای تأمین منافع ملیمان با گفتوگو، مذاکره و برقراری رابطه با همه کشورهایی که مشروعیت شان را به رسمیت میشناسیم، مشکلی نداریم. حتی با امریکا که به خاطر عملکرد بد گذشتهاش از دایره روابط کشورمان خارج است، برای موضوعات مختلف مرتبط با تأمین امنیت و صلح و ثبات منطقه مذاکره و همکاری کردهایم. مذاکرات درباره افغانستان و عراق نشان دهنده حسن نیت ما و کمک به ایجاد صلح و ثبات منطقه بوده است.
در بحث برجام نیز که تجربه بزرگتری بود، صداقت و حسن نیت طرف امریکایی را در بوته آزمون قرار دادیم و این در حالی بود که فعالیت هستهای صلحآمیز را از طبیعیترین حقوقمان میدانستیم و میدانیم.
مذاکرات برجام در حالی بود که ایران عضو معاهده ان پی تی است و بسیارند کشورهایی که با توجه به عدم تعهدشان به ان پی تی و داشتن صدها کلاهک هستهای پرونده هستهای قابل پیگیریتری داشتهاند. با این حال برای ایجاد امکان راستی آزمایی بیشتر تن به مذاکرات طولانی دادیم که در نهایت تعهدات و وظایفی را برای هر دو طرف برقرار کرد. طرف ایرانی به شهادت گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از فعالیت صلحآمیز هستهای تخطی نکرده است. ما بر اساس برجام برای مدت محدودی فعالیتهایمان را کاهش دادیم تا شاهد حسن نیت و شفافیتمان باشد.
در مقابل این تعهدات طرف مقابل باید بر اساس برجام و قطعنامه شورای امنیت ضمن فراهم کردن تسهیلات لازم برای فعالیتهای صلحآمیز هستهای و ارائه فناوریهای جدید آن، تحریمهای غیرقانونی و غیرمنطقی وضع شده علیه کشورمان را لغو میکرد. قرار این بود که روابط مالی و تجاری ما به شکل عادی بازگردد. از جمله فروش نفت و برگرداندن درآمدهای ارزی محدودیتی نداشته باشد. متأسفانه با تغییر دولت در امریکا و روی کار آمدن دولت جدید که منجر به خروج امریکا از برجام شد اجرای همه این تعهدات معلق ماند.
چنانکه بر اثر فشار مجازاتهای وزارت خزانهداری امریکا بسیاری از شرکتهای خارجی از همکاری با ایران سرباز زدند. حال ما برای تصمیمگیری درباره هرگونه مذاکره با ایالات متحده امریکا به گذشته و عملکرد دولتمردان آن نگاه میکنیم. صرف نظر از همه فعالیتهای مداخله جویانهای که امریکا در تاریخ معاصر علیه مردم ما داشته، دولت مستقر در کاخ سفید حائز هیچگونه رفتار اعتماد برانگیزی نیست. زیر پا گذاشتن تعهدات، کاری است که آنها نه فقط در مقابل ایران که در مقابل چین، ژاپن و روسیه و در مقابل تعهدات محیط زیستی بینالمللی انجام دادهاند.
با مشاهده چنین عملکردی از امریکا، مقامات ما نمیتوانند به ادعای مذاکره آنها اعتماد کنند. اینکه آقای دکتر روحانی یا سخنگوی دولت اعلام کردند که لازمه هرگونه مذاکره لغو تمام تحریمهای برقرار شده است، شاید طبیعیترین و کمترین خواستهای باشد که ایران مطرح کرده است. این حداقل وظیفهای است که دولت امریکا دارد. حال آنکه خواسته حداکثری ملت ما این خواهد بود که امریکاییها از رفتار گذشتهشان نسبت به کشور ما عذرخواهی کنند و ثابت کنند که برای داشتن یک رابطه خوب آمادگی و ظرفیت لازم را در درون خودشان به وجود آوردهاند. این مهم تنها با اقدامات عملی میسر است.
اگر نه سخنرانیهای متناقض هیچ راهی برای تغییر وضعیت باقی نمیگذارد. اینکه یک روز شروط دوازدهگانه تعیین کنند و روز دیگر از مذاکره بدون پیششرط سخن بگویند، اینکه بگویند مشتاق مذاکرهاند اما وزیر خارجه ما را تحریم کنند، اینکه در مسائل منطقهای با فریب و دروغ کشور ما را متهم کنند و در نهایت بگویند که سیاست فشار حداکثری را پیگیری میکنند، حاصلش چیزی جز این نیست که پاسخ بشنوند با چنین شرایطی کسی در جمهوری اسلامی ایران برای نشستن در کنار مقامهای امریکایی، ملاقات و مذاکره شکلی بدون محتوا و بدون پشتوانه که تعهد و اطمینانی هم برای از اجرایش وجود ندارد، مشتاق نیست.