دولت آمریکا در مقابل ایران در یک مخمصه پیچیده گرفتارشده و به نظر می رسد دستش هم برای ما روشده است. بنابراین اکنون احساس می کند به هر نحو ممکن باید ژست یک اقدام مهم را به خود بگیرد تا از زیر بار سنگین این که واکنش نشان ندهد بیرون بیاید.
آمریکا دو روز پیش تحریم هایی را علیه ایران وضع کرد که به گفته صاحب نظران اقتصادی و حتی تحلیل گران غربی گرچه دهان پرکن است اما تقریبا اثر اجرایی بیش از آن چه تاکنون رخ داده ندارد، چه این که آمریکا سال گذشته در بهار و تابستان، هر بخشی از ایران را که به زعم مقامات کاخ سفید قابل تحریم بود، تحریم کرد. در این تحریم ها، بانک مرکزی ایران، صندوق توسعه ملی و شرکت اعتماد تجارت پارس تحریم شده اند. این درحالی است که بانک مرکزی از اردیبهشت 97 (یعنی از 18 ماه پیش) تحریم شده و در 12 ماه اخیر بانک مرکزی توانسته تاحدودی بر این تحریم فائق آید و به بازار ارزی ایران ثبات نسبی بسیار خوبی بدهد و حتی در چهار ماه اخیر ارزش پول ملی ایران به اعتراف تحلیل گران اقتصادی غربی، حدود 30 درصد رشد هم کرده است. صندوق توسعه ملی نیز تقریبا همه مبادلاتش را از طریق بانک مرکزی انجام می دهد که قبلا تحریم شده است! این البته به معنای این نیست که هیچ مشکلی وجود ندارد، بلکه به این معناست که اتفاقی که دو روز پیش رخ داد، اثری جدیدتر نسبت به آن چه سال گذشته رخ داده، ندارد. خب سوال این است که پس این تحریم ها برای چه وضع شده است؟
اول این که پس از ادعای آمریکا و عربستان مبنی بر دست داشتن ایران در انهدام بخشی از تاسیسات استراتژیک آرامکو، این تحریم ها را باید شدیدترین پاسخی دانست که واشنگتن به ایران داده است. آن هم پس از تهدیدهای مستقیم و غیر مستقیم متعدد علیه کشورمان. چه این که کاخ سفید پس از بزرگ نمایی ادعای واهی خود درباره دست داشتن ایران، نیاز داشت تا یک واکنش جدی نشان دهد و ظاهرا تا این جای کار، آن واکنش را در همین تحریم ها خلاصه کرده است. دولت آمریکا در مقابل ایران در یک مخمصه پیچیده گرفتارشده و به نظر می رسد دستش هم برای ما روشده است. بنابراین اکنون احساس می کند به هر نحو ممکن باید ژست یک اقدام مهم را به خود بگیرد تا از زیر بار سنگین این که واکنش نشان ندهد بیرون بیاید.
دوم این که آمریکا با این تحریم و بزرگ نمایی رسانه ای آن، تلاش می کند تا این تحریم ها را به قدرت منطقه ای ایران و متحدان کشورمان در منطقه که بخشی مهم از توان دفاعی ما محسوب می شوند، نسبت دهد و از مجرای این مقصرسازی، به دوقطبی سازی جامعه ایران بر سر این موضوع برسد. به همین دلیل در سخنرانی ها و بیانیه هایی که آمریکا و عربستان درباره این اتفاق منتشر می کنند، بارها بدون هیچ سندی، نام سپاه برده می شود.
سوم این که سعی می کند با بزرگ نمایی رسانه ای این تحریم ها، برای جامعه ایران تصویری تیره و شرایطی سخت از آینده اقتصادی کشورمان ترسیم کند و این طور القا کند که مذاکره تنها راه حل مسائل اقتصادی ایران است. غافل از این که آمریکا بیشتر فشارها و تحریم ها را از سال گذشته علیه ما وضع کرده و نام آن را هم «کارزار فشار حداکثری» گذاشته بود. کارزاری که اکنون دیگر اکثر تحلیل گران اقتصادی معتقدند، اثراتش بر اقتصاد ایران کاهش یافته و بنا بر گزارشی که صندوق بینالمللی پول از «چشمانداز اقتصادی جهان» در مردادماه منتشر کرد «اثر تحریمها تا سال آینده میلادی از اقتصاد ایران تخلیه می شود و رشد اقتصادی ایران در سال آینده میلادی مثبت شده و تا سال 2024 این روند ادامه خواهد یافت.» این گزارش یک سند مهم در شکست راهبرد آمریکا مقابل ایران است. شکستی که پایه و اساس آن مقاومت و ایستادگی مردم بوده است. مردمی که در این 18 ماه بسیار سختی کشیده اند اما ذره ای مقابل دشمنی که حتی دارو و تجهیزات پزشکی و کمک به سیل زدگان را هم تحریم کرده، کوتاه نیامده اند و معنای این ژست تحریمی آمریکا و «بازی تحریمی» کاخ سفید را به خوبی می دانند.
انتهای پیام/*