ریشه و منشأ این رفتارها علیه دولت را همان سیاستگذاریها و رفتارهای غلط در سطوح بالا میدانم که نتیجه آن در ردههای پایینتر با تخریب مستقیم دولت جلوهگر میشود.
بعد از تحریم وزیر امور خارجه کشورمان توسط دولت آمریکا، جامعه ایران در کلیت خود، رویکردی توام با همراهی و حمایت از دستگاه دیپلماسی دولت داشت. آحاد مردم و عمده فعالان سیاسی مواضع خوبی در دفاع از آقای دکتر ظریف داشتند.
با این حال متأسفانه بعضی از جریانها در جناح مخالف دولت در برخورد با این موضوع منافع ملی را در نظر نگرفتند و رفتارهایی انجام دادند که موجب تکدر خاطر دوستداران اعتلای جایگاه ایران و ایرانی شد. به هر حال ما به عنوان نیروهای سیاسی در جناحها و طیفهای مختلف، اختلافنظرهایی با هم داریم که در جای خود محترم است؛ اما وقتی به مسایل ملی میرسیم، باید منافع عمومی را در نظر بگیریم.
تحریم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، فارغ از اینکه چه کسی است و گرایش سیاسی او چیست و به کدام جناح سیاسی کشور تعلق دارد، شایسته یک عکسالعمل کاملا ملی و یکدست در داخل کشور است.
دیدیم که متاسفانه در مواردی چه بیاخلاقیهایی در این ارتباط شد. بدون شک این رفتارها در برنامه جریانهای سیاسی که این بیاخلاقیها را انجام دادند، به عنوان یک نقطه منفی و تاریک ثبت خواهد شد.
پرسش این است که نظر به ضرورت اجماع بر سر منافع ملی، برای به وجود آوردن نگاهی که منافع ملی را مقدم بر اختلافنظرهای سیاسی بداند، چه باید کرد؟
اعتقاد من بر این است که این رفتارهای ناهنجار و غیرقابلقبول در سپهر سیاسی کشور، ناشی از برخی زمینهسازیهایی است که صحنهگردانان و بزرگان جریانهای سیاسی کشور به وجود آوردند و مقدمات چنین رفتارهایی را علیه منافع ملی فراهم کردند.
به عنوان مثال، صدا و سیما که قرار است رسانه ملی باشد، با نوع رفتار و عملکرد خود در زمینه تولید سریال، تهاجم خود را متوجه مسئولان عالیرتبه کشور میکند، وقتی از برخی تریبونهای ملی و مقدس کشور نسبت به بخشی از حاکمیت و نیروهای رسمی و در خدمت حاکمیت و دولت در کشور، نفرتپراکنی میشود، وقتی موضعگیریها در برابر دولت و وزارت خارجه چنین است، مجموعه این عوامل به طور غیرمستقیم زمینهساز این میشود که برخی از نیروها در ردههای پایینتر رفتاری توام با تهاجم و تخریب علیه نیروهای مسئول در دولت داشته باشند.
به عبارتی آن نفرتپراکنیها از تلویزیون و تریبونهای دیگر در حکم راهنمایی نیروهای ردههای پایینتر به تخریب دولت است و مسیر این تخریب را برای آنها ریلگذاری میکند.
بنابراین ریشه و منشأ این رفتارها علیه دولت را همان سیاستگذاریها و رفتارهای غلط در سطوح بالا میدانم که نتیجه آن در ردههای پایینتر با تخریب مستقیم دولت جلوهگر میشود. اگر بنا داریم کاری کنیم که چنین رفتارهایی متوقف و مشکلات ناشی از این بداخلاقیها مرتفع شود، اگر میخواهیم در جایی که پای مسائل ملی کشور در میان است و منافع عمومی موضوعیت دارد، همه آحاد جامعه در کنار هم باشند و یکصدا از منافع ملی خود دفاع کنند، باید جلوی رفتارهایی را بگیریم که در سطوح بالاتر در برخی جریانهای سیاسی کشور انجام میشود.
بر این باورم که کسانی که این روزها علیه دولت و دستگاه دیپلماسی بی اخلاقی می کنند، عملا برای این کارها آموزش دیدهاند و زمینه این رفتارهای ناهنجار برای آنها ساخته و فراهم شده است. اگر میخواهیم جلوی این بیاخلاقیها را بگیریم، نباید فقط سطح موضوع را ببینیم. بلکه باید با دنبال کردن عوامل آن، مشکل را در ریشه حل کنیم.