plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۳
کد مطلب : ۳۴۵۹

ائتلاف سازی ناموفق آمریکا علیه ایران

فریدون مجلسی*
بايد بدانيم ايجاد ائتلاف بر ضد ايران براي آمريکايي‌ها مشکل است. آمريکايي‌ها از بهانه لازم براي ائتلاف سازي برخوردار نيستند. همچنين آلمان نيز اعلام کرده که به چنين ائتلافي نمي‌پيوندد دليل آن نيز روشن است چون آنها نمي‌خواهند خود را آلوده و وارد جبهه‌گيري‌هاي نظامي کنند.
ائتلاف سازی ناموفق آمریکا علیه ایران
در خصوص مسائلي که درباره اختلاف نظرات ميان جمهوريخواهان در مورد ايران مطرح مي‌شود مي‌توان گفت که اين اختلافات روي مسائل جزئي است. مساله اصلي مذاکره با رئيس جمهور آمريکا نيست. به دليل آنکه ترامپ اگر در دعوت خود به مذاکره جدي بود اول اهانت و سپس دعوت به مذاکره نمي‌کرد. اهانت به اين گونه که زماني که دکتر ظريف در نيويورک بودند محدوديت رفت و آمد براي ايشان تعيين کردند.

گذاشتن شروط کودکانه با آن دعوت‌ها همخواني ندارد. آنها مي‌دانند که مسائل ايران و آمريکا با مذاکره حل نمي‌شود. چون ايران مساله‌اي با آمريکا ندارد که بخواهد با مذاکره حل شود. مساله اصلي حمايت آمريکا از تل‌آويو و فرمانبرداري ايالات متحده از تمايلات نتانياهو است.

بنابراين چنين مساله‌اي با مذاکره قابل حل نيست. همچنين در خصوص اين مساله که وزير دفاع استراليا اعلام داشته که براي ملحق شدن به آمريکايي‌ها در آنچه که واشنگتن از آن تحت عنوان حفاظت از کشتيراني امن در خليج فارس مي‌نامد تصميمي نگرفته‌ايم.

بايد بدانيم ايجاد ائتلاف بر ضد ايران براي آمريکايي‌ها مشکل است. آمريکايي‌ها از بهانه لازم براي ائتلاف سازي برخوردار نيستند. همچنين آلمان نيز اعلام کرده که به چنين ائتلافي نمي‌پيوندد دليل آن نيز روشن است چون آنها نمي‌خواهند خود را آلوده و وارد جبهه‌گيري‌هاي نظامي کنند. حتي آلمان در ورودي که به مساله افغانستان داشت، وارد جبهه‌گيري‌هاي نظامي نشد.

بلکه به دنبال پشتيباني‌هاي فرهنگي همچون مدرسه سازي، تعليم و تربيت، بهداشت و مسائلي از اين دست بود؛ هر چند تلفاتي را نيز متحمل شد. اما همين آنگلا مرکل صراحتا مطرح کرد که تا زماني که ايران ديدگاه خود را نسبت به تل‌آويو تغيير ندهد نمي‌تواند با آلمان روابط صميمانه و جدي داشته باشد. بنابراين عدم شرکت اين کشورها که ممکن است يک رنگ نظامي پيدا کند بستگي به صلاحديد خودشان دارد.

بسياري از اين کشورها عملکردهاي ترامپ را غيرقابل قبول مي‌دانند، بنابراين نمي‌خواهند در تاريخ خودشان را به عنوان مدافع عملکردهاي يک فرد متزلزل محکوم کنند. همچنين آنها مي‌دانند که در دو سال آينده چه وضعيت و سرنوشتي در انتخابات بعدي پيدا خواهند کرد. بنابراين آينده نگري مي‌کنند ضمن آنکه ثبات در منطقه خاورميانه بيش از همه به نفع اروپاست که بزرگترين بازار آن از لحاظ صادرات منطقه ثروتمند خاورميانه است.

همچنين اروپا در زمينه واردات به انرژي و نفت خاورميانه نياز دارد. بنابراين چنين شرايطي با آمريکا متفاوت است چون در آن سوي دنيا نيازي به اين بازار به آن صورت وجود ندارد. ضمنا آمريکا با بهره برداري و سودجويي از اين بحران‌ها به فروش نفت جايگزين نفت‌هايي که از خاورميانه صادر نشود مشغول شده است. هيچ يک از اين مسائل براي جبهه‌گيري ايران خيلي اميد بخش نيست. بنابراين اين مسائل موجب نمي‌شود که آمريکا به تنهايي و يا دسته جمعي اقدامي عليه ايران انجام دهند.

آنها همگي در اجراي تحريم‌هاي دو جانبه آمريکا همدست هستند. لذا ايران را مورد تحريم خودشان قرار داده‌اند. به‌گونه‌اي که استراليا مطرح داشته که وارد محاصره دريايي ايران نمي‌شود. اما سوال اينجاست، آيا ايران مي‌تواند خريدي را از استراليا انجام دهد يا اينکه گشايش اعتبار با دلار استراليايي انجام شود. همچنين آيا مي‌شود کالايي را از استراليا خريداري کرده و پول آن را به ايران حواله کرد. پس اينستکس به چه معناست.

جبهه نظامي را براي آخرين مرحله‌اي که به زيانشان نباشد بررسي مي‌کنند. اما جبهه اقتصادي را بدون آنکه دولت‌ها مسئوليت بپذيرند به گردن بانک‌ها و شرکت‌ها مي‌اندازند که آنها مايل نيستند معامله کنند. در اين ميان زيان بيننده ايران است. به گونه‌اي که ميليون‌ها دلار به دليل عدم فروش نفت خود زيان مي‌بيند. همچنين ميليون‌ها دلار به دليل ناتوايي در وارد کردن مواد اوليه زيان مي‌بيند. بيشتر از آن زيان انساني است. به‌گونه‌اي که دستيابي به دارو و حتي تهيه مواد غذايي را مشکل مي‌کند. اين مسائل به‌صورت روزمره وجود دارد خواه آنها در اين مسائل با يکديگر مشارکت کرده يا نکنند.

*تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل

انتهای پیام/*
۲
مرجع : آرمان ملی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما