آیا ضرورت ندارد به دقت مراقبت شود تا کشور، منابع و پتانسیل هایی که در آماده باش صد در صدی هستند در تله عادی انگاری که ممکن است برخی اظهار نظر ها و سیاست گذاری ها ایجاد کند، گرفتار نشوند؟!
در حالی که روزانه، رسماً حدود 400 فوتی کرونایی در کشور ثبت می شود و شاهد ثبت روزانه حدود 20 هزار تست کرونا مثبت قطعی در ایران عزیز هستیم؛ بیمارستان ها و مراکز درمانی، بعضاً با شرایط دشواری دست و پنجه نرم می کنند، کادر درمان فرسوده شده است، آمار غیر رسمی، فاجعه ای فراتر از آنچه که عرض شد را حکایت می کند و به دلایل مختلف، واکسیناسیون کرونا در کشور نیز به کندی پیش می رود؛ برخی اظهار نظر ها به گوش می رسد انگار که موج چهارم کرونا در کشور تمام شده است و اوضاع به سمت عادی شدن در حال حرکت است!
واقعیت ها اما قابل کتمان نیست، به هر حال کووید 19 و جهش هایش، ویروسی نیست که با امر و نهی و اراده مقامات ظاهر شود، موج ایجاد کند و با خواست و اراده ایشان، رخت بربندد و از مملکت برود! کرونای جدید، ویروسی با قدرت سرایت فوق العاده است که عملکردهای اختصاصی خود را دارد و افت و خیزهایش با میزان رعایت پروتکل های بهداشتی در ارتباط است و هر چه سطح هوشیاری جامعه افزایش یابد و میزان رعایت پروتکل ها بیشتر شود، تاخت و تازش کم اثر و کم توان می شود، به عکس، هر چه در جامعه، با رواج عادی انگاری، میزان رعایت پروتکل های بهداشتی کاهش یابد، امواج کشنده کرونا سر برآورده و حیات جامعه را با تهدید مواجه می کند.
از طرفی، به نظر می رسد دست کم در نیم قرن گذشته، این اولین باری ست که انسان و جمعیت های انسانی، با پاندمی ویروسی مواجه می شود که پایانی برای آن متصور نیست! انسانی که عادت به مقاومت کوتاه مدت در مواجهه با بلایا و حوادث را دارد و کمتر با تجربه یک مواجهه فرسایشی طولانی مدت، دست و پنجه نرم کرده است و به هر حال عادت ندارد برای مدت طولانی، سخت گیری های خاصی را بر زندگی خویش تحمیل کرده و مراعات کند.
معیشت خانواده و بُعد اقتصادی زندگی، معضل دیگری ست که در پاندمی ها، رعایت سختگیرانه پروتکل ها را تحت الشعاع قرار داده و ناچاراً تلاش برای معاش، بر امواج مهلک پاندمی میدمد!
اینجاست که اراده جمعی، امکانات عمومی و منابع اقتصادی یک کشور، به منظور مهار پاندمی، باید تماماً در خدمت کنترل سرکشی ویروس و حذف عوامل شیوع آن باشد. اراده جمعی و منابع عمومی که در کشور ما و در شرایط فعلی، ترورسیم اقتصادی ایالات متحده امریکا، پاشنه آشیل تمرکز آن در مواجهه با پاندمی کرونا شده است و به هر حال، تحریم های فلج کننده، دسترسی کشور به منابع مالی مسدود شده اش را با دشواری های خاصی مواجه کرده است و بر تشدید بحران انسانی ناشی از سرکشی کرونا در ایران، می افزاید.
براستی، با مجموع مسائلی که مطرح شد، آیا ضرورت ندارد به دقت مراقبت شود تا کشور، منابع و پتانسیل هایی که در آماده باش صد در صدی هستند در تله عادی انگاری که ممکن است برخی اظهار نظر ها و سیاست گذاری ها ایجاد کند، گرفتار نشوند؟!
آیا صحیح است در حالی که رسماً مرگ های سه رقمی کرونایی را تجربه می کنیم، عناوینی چون عبور از موج چهارم کرونا در مجامع عمومی مطرح شود؟!
آیا متوجه هستیم که اظهارنظرهای نسنجیده و غیرکارشناسانه به عادی انگاری در جامعه دامن می زند؟