هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با هدف اجرایی کردن وعدههای خود مبنی بر اعمال حداکثر فشار بر ایران، اعلام کرد دیگر معافیتهای خرید نفت از ایران را تمدید نمیکند و کشورهای خریدار نفت ایران باید به فکر جایگزینهایی برای واردات نفت خود باشند؛ تصمیمی که هر چند با اعتراض مقامات برخی کشورها از جمله چین و ترکیه مواجه شد، اما تعداد حامیان و سکوت کنندگان در برابر آن به مراتب بیشتر از مخالفانش بود. ایرانی که بر خلاف شعارهای ایران هراسانه دشمنانش سالها برای اعتماد سازی در مقابل کشورهای اروپایی و آمریکا پشت انواع میزهای مذاکره نشست و سرانجام توانست با قدرتهای جهانی به توافقی فراگیر تحت پوشش شورای امنیت سازمان ملل دست یابد و طی 4 سال گذشته نیز براساس گزارشهای مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی به آن توافق پایبند بوده، حال از آنجا که این توافق به مذاق رئیس جمهور جدید آمریکا خوش نیامده، بار دیگر مورد شدیدترین تحریمهای تاریخ قرار گرفته و هیچ کشوری را عزم و اراده و شاید یارای مقابله با این تصمیم و حمایت از ایران نیست.
اصل همین ماجرا نشان میدهد که بعد از گذشت سالها از تشکیل سازمان ملل و سازمانهایی همچون آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حقوق بین الملل و اعتبار و وجاهت سازمانهای بینالمللی هنوز به درجهای نرسیده است که بتواند جلوی بیقانونی و زورگویی برخی کشورهای یاغی را بگیرد و این مساله زنگ خطر را برای صلح و امنیت جهانی به صدا درمیآورد. زمانه حاضر به دوران پیش از دو جنگ جهانی شبیه شده است که دیکتاتورهای جنگ طلب در برخی کشورها عرصه را برای یکه تازی باز دیدند و چون برخورد و مقاومت جدی را در برابر خود مشاهده نکردند، اتحادی شیطانی تشکیل دادند، استقلال و تمامیت ارضی دیگر کشورها را به سخره گرفتند و زیاده طلبی آنها تنها شامل یک کشور و دو کشور هم نشد.
اشتباه است اگر جامعه جهانی فکر کند ترامپ، بن سلمان و نتانیاهوی امروز تفاوت زیادی با هیتلر و موسولینی دیروز دارند و اشتباهتر اینکه کشورهای اروپایی همچون سالهای سرنوشت ساز قبل از جنگ جهانی اول، باز هم در خطایی فاحش در برابر زیاده خواهیهای این باند افراطی سکوت کنند.
در شرایط کنونی آمریکا توافقی که امضای سه کشور اروپایی، روسیه و چین و نیز تایید قطعنامه شورای امنیت پای آن است را به سخره گرفته و در عمل هیچ اقدامی در برابر این کشور انجام نمیشود؛ کشورهای اروپایی و چین به ابراز تاسف بسنده کردهاند و روسیه هم که این روزها ادعای ابرقدرتی و هماوردی با آمریکا را دارد و از خاورمیانه و اوکراین گرفته تا کره شمالی همه جا پا در کفش آمریکا کرده به دنبال تثبیت و نمایش قدرت خود به آمریکاست، به ایران که میرسد دلیلی برای نشان دادن جدیتش به آمریکا نمیبیند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد لازم است جمهوری اسلامی ایران به بازتعریف و بازنگری در برخی از استراتژیها و سیاستهای خود بپردازد تا بتواند ضمن عبور از بحران فعلی، شرایط بازیهای استراتژیک در عرصه سیاست خارجی را به گونهای تعریف کند که در سالهای آینده شاهد چنین وضعیتی در مواقع بحرانی نباشیم.
در گام نخست لازم است جمهوری اسلامی ایران با اعمال فشار بیشتر بر کشورهای اروپایی به آنها نشان دهد چنانکه در عمل به توافقات خود با ایران پایبند نباشند، دست ایران برای اقدامات متقابل باز است. کشورهای اروپایی باید ملزم شوند که هر چه زودتر ساختار اینستکس را به طور رسمی عملیاتی کنند و از این طریق نه تنها به بازارهای جهانی اطمینان دهند که راه مبادله با ایران بسته نیست، بلکه از ایجاد جو نگرانی در داخل ایران که میتواند به موج دیگری از گرانی و فشار بر مردم تبدیل شود، جلوگیری کنند.
در گام دوم لازم است ضمن رایزنی و اعمال فشار بر همسایه شمالی، به روسیه یادآور شویم که نمیتواند تنها در مواقع نیاز خود برای نمایش قدرت از ایران استفاه کند و در مواقع گرفتاری ایران، سیاست سکوت و بیتفاوتی در پیش بگیرد. چنانکه پیش از این مناسبات ایران و روسیه بر مبنای «روابط استراتژیک» تعریف میشد، حال نیز باید روابط در همان سطح ادامه داشته باشد و همکاری و حمایت دو کشور از هم به صورت متقابل باشد. چنانکه روسیه در شرایط کنونی حاضر به همراهی جدی با ایران نشود، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید در نوع روابط با این همسایه شمالی تجدید نظر کند. البته تعامل ایران با همسایگان تنها به روسیه منحصر نمیشود و در وضعیت بغرنج کنونی ترکیه، پاکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان و عراق نیز ظرفیتهایی هستند که باید برای دور زدن تحریمهای ظالمانه و غیر قانونی از آنها استفاده شود و سازمان منطقهای اکو میتواند در این زمینه مفید و کارامد باشد.
نکته آخر اینکه بحران کنونی نشان داد جمهوری اسلامی ایران علیرغم تلاشهایی که در چند سال اخیر صورت گرفته همچنان در ائتلاف سازی و ایجاد روابط استراتژیک با کشورهای دیگر دچار ضعف است. بنابراین ضروری است ضمن تقویت سازمانها و گروههای سیاسی که میتوانند در مواقعی قدرت چانه زنی ایران را افزایش دهند و به پیشبرد سیاستهای ایران کمک کنند، تقویت مناسبات، ائتلاف سازی و ایجاد روابط استراتژیک با کشورهای مختلف منطقه و فرا منطقهای که هماکنون نیز در برنامه دستگاه دیپلماسی ایران قرار دارد، به طور جدیتری دنبال شود تا در بحرانهای مشابه آتی بتوانیم روی کمک جدی و عملیاتی شرکای استراتژیک خود حساب کنیم.
*استاد دانشگاه
انتهای پیام /*
مرجع : جمهوری اسلامی -98/02/12