ترامپ با اينکه در داخل آمريکا سياستهاي اقتصادياش به نفع آمريکاييها بوده اما اين در کوتاهمدت است. در ميانمدت و بلندمدت به دليل بدهيهايي که بالا آورده و کسري بودجه وحشتناکي که اخيرا در گزارشي منتشر شده که گوياي اين موضوع است، متفاوت خواهد بود.
به رغم گفته دونالد ترامپ که استيضاح را حمله به خود دموکراسي ميداند، اتفاقا در همان دموکراسي مورد ادعاي آقاي ترامپ استيضاح در چارچوب دموکراسي آمريکايي در قانون اساسي پيشبيني شده و اين حق به مجلس نمايندگان و مجلس سنا داده شده که اکثريت دو سوم شان بتوانند رئيسجمهور آمريکا را استيضاح کنند.
ترتيباتش هم دقيقا مشخص شده به گونهاي که رئيس ديوان عالي آمريکا موقتا رياست اجلاس مشترک نمايندگان کنگره و سناي آمريکا را برعهده ميگيرد و در آن جلسه نهايي قضاوت خواهد کرد. استيضاح کنندگان موارد اتهامي را مطرح و رئيسجمهور آمريکا هم از خودش دفاع ميکند و در نهايت راي گيري ميشود.
چنانچه اکثريت دو سوم به برکناري رئيسجمهور راي دهند، رئيسجمهور برکنار خواهد شد. اين دقيقا اتفاقي در چارچوب دموکراسي است و هيچ ضديتي با دموکراسي ندارد و ترامپ دارد مغلطه ميکند. اين استيضاح دو نتيجه دارد؛ يا باعث ميشود ترامپ در انتخابات آينده يعني در آبان ماه 99 به دليل سابقه بدي که از خود به جاي گذاشته، دچار دردسر شود يا برعکس اگر بتواند خوب دفاع کند به زيان دموکراتها تمام خواهد شد که نتوانستند اثبات کنند تخلف انجام شده است.
نتيجه استيضاح به نوع دفاعي که رئيسجمهور ميکند و نوع بحثهايي که پيش ميآيد، بستگي دارد ولي روند نشان ميدهد نمايندگان دموکرات در اين موضوع جدي هستند و ميخواهند مسأله را پيگيري کنند تا بتوانند موقعيت ترامپ در انتخابات آينده را متزلزل نمايند.
هرچند ترامپ استيضاح را توهين به 63 ميليون رايي ميداند که در انتخابات کسب کرده اما اين نظر پايه و اساسي ندارد چون بيشتر از همين راي را هيلاري کلينتون کسب کرد و ترامپ توانست در کسب آراي الکترال پيروز شود. ملت آمريکا با هيچ رئيسجمهوري عهد اخوت نبستهاند و اگر تخلفي انجام دهد بايد پاسخگو باشد و بازخواست يک رئيسجمهور توهين به راي دهندگان محسوب نميشود.
ترامپ با اينکه در داخل آمريکا سياستهاي اقتصادياش به نفع آمريکاييها بوده اما اين در کوتاهمدت است. در ميانمدت و بلندمدت به دليل بدهيهايي که بالا آورده و کسري بودجه وحشتناکي که اخيرا در گزارشي منتشر شده که گوياي اين موضوع است، متفاوت خواهد بود.
نظرسنجيها نشان ميدهد مردم از بخش اقتصادي راضي هستند اما به زعم کارشناسان اقتصادي اين سياستها موقتي است و يک سياست بلند مدت نيست چون کسري بودجه آمريکا بالا رفته و هزينههاي نظامي آمريکا نه تنها کاهش پيدا نکرده بلکه افزايش يافته است.
ترامپ با اينکه توانست از کشتن ابوبکر البغدادي استفاده تبليغاتي کند منتها تاثيراتي زودگذر داشت همچنان که کشته شدن بنلادن هم يک تاثير زودگذر براي باراک اوباما در سال 2011 داشت؛ چون مسأله ريشهاي حل نميشود. در سوي ديگر، گرايش گروههاي تکفيري و سلفي، ريشههاي فرهنگي و اجتماعي دارد و با کشته شدن يک فرد از بين نميرود بلکه از حالتي به حالت ديگر درميآيد.
گروههايي مثل القاعده و داعش سازماندهي شده و متکي به يک رهبر به تنهايي نيست بلکه خوشههايياند که با هم ارتباط برقرار کرده و اين خوشهها توانستهاند به يک درخت وصل شوند. آنها توانستهاند در اندونزي، مالزي، شمال آفريقا و حتي در اروپا و آمريکا ريشه بدوانند اما خاستگاه آن بيشتر در خاورميانه و آسياي مرکزي و قفقاز است.
ترامپ در حالي در اظهارنظري هيلاري کلينتون را يکي از پديد آورندگان داعش دانسته که خانم کلينتون در خاطرات خود ميگويد به خاطر ضديت با شوروي، زماني که به افغانستان لشگرکشي کرده و آنجا را اشغال کرده بود، گروههايي در داخل پاکستان عليه شوروي مسلح کرديم. اما اشارهاي به اينکه تکفيريها را خودمان بهوجود آورديم، نميکند.
درواقع ميگويد اين کارها را کرديم و خودش زمينهساز بهوجود آمدن گروههايي مثل القاعده شد. ما در داخل اين گفته را به اينکه پس بنيانگذار گروه القاعده خود آمريکا بوده ترجمه ميکنيم. تحليلي که هم درست است و هم نيست. درست از اين جهت که در زمان شوروي خودشان آنها را بهوجود آوردند ولي بعد از 11 سپتامبر و دورهاي که فعال بودند، آمريکا آنها را بهوجود نياورده بود. ضمن اينکه يک نوع گرايش ضدآمريکايي در اهل سنت وجود داشت و دنبال اين بودند که بتوانند حکومت تشکيل دهند. درحقيقت قضيه پيچيدهاي است که نياز به توضيحات بيشتر دارد.