سخنان دونالد ترامپ بازتاب سخنان جورج بوش است. به اذعان اوباما رئیسجمهوری سابق آمریکا: «ما در دوران بوش سیاست خارجی-شمشیر کشیدن- را دنبال میکردیم و سخنان نژادپرستانه ترامپ تنها ادامه و مکمل آن سیاست است.»
سازمان ملل متحد همان طور که از نامش هویداست چهار راه جهانی سیاست و دیپلماسی است و محل کم اثر کردن چالشها و مرتفع کردن مشکلات. اما هنگامی که مشکلات همه با هم به سازمان ملل میرسند، ارتباطات اغلب پنهان آنها نیز آشکار و معلوم میشود و از طریق این ارتباطات به راه هایی برای راه حل های واقعی می توان رسید.
جهان پیرامون ما در سپهر سیاست اغلب از چالشی به چالشی دیگر میرسد. خشونت، تنش و افراطیگری در خاورمیانه، اعمال مجدد تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران، شیوع مجدد ابولا در آفریقا، جنگ تمام عیار دولت ریاض در یمن، مخاصمه و تنگتر شدن حلقه تنش میان فلسطینیان و یهودیان در پی اعلام معامله قرن از طرف آمریکا، نبرد یکجانبه کلنل حفتر در لیبی، شنبههای سیاه چندماهه در پاریس، ماجرای ناتمام برگزیت در لندن، بیماری مرکل صدراعظم آلمان، کنارهگیری عمرالبشیر در سودان، کودتای نافرجام خوان گوایدو در ونزوئلا، بالارفتن قیمتهای تصاعدی تغذیه و سوخت در سراسر جهان، تهدید تغییرات آبوهوایی... نمونههایی از بحرانهای پی درپی دنیای هر لحظه آبستن حوادث غیرمنتظره ماست.
ما در همه این مصائب پیش آمده نقش پنهان خشونت و بارز واشنگتن مبرهن و هویدا است. به قول بان کی مون، رئیس اسبق سازمان ملل که نیک گفته بود: «سازمان ملل بنا شد تا بلای جنگ را پایان بدهد.» مون همچنین گفته بود: «معمولا ما این مسئله مهم را با فرستادن حافظان صلح به این یا آن منطقه جنگی اشتباه میگیریم.» من نگاهی دیگر به این عبارت دارم.
پایه صلح و امنیت برای مردم دنیا، امنیت اقتصادی و اجتماعی است که با توسعه پایدار محکم میشود، این کلید تمام مشکلات است. چرا؟ چون ما را قادر میسازد به تمام مسائل بزرگ مثل فقر، آب و هوا، محیط زیست و ثبات سیاسی به عنوان اجزای یک کل بپردازیم. رئیسجمهور جان اف.کندی در سال1963به مجمع عمومی سازمان ملل گفت:«تلاش برای پیشرفت شرایط انسان وظیفه تعداد اندک نیست. وظیفه همه ماست، تنهایی، گروهی و در سازمان ملل. چرا که طاعون و سرطان، قحطی و آلودگی، مخاطرات طبیعی و گرسنگی کودکان دشمنان تمام ملتها هستند. زمین، دریا و هوا مسئله تمام ملتها هستند و علم، فنآوری و آموزش میتوانند دوست تمام ملتها باشند.» بیایید به این اندرز اندیشمندانه اعتنا کنیم.
اما اکنون بیش از نصف قرن از صحبتهای کندی میگذرد و در ایالات متحده همتای او دونالد ترامپ در تضاد و پارادوکسی آشکار نقیض این سخنان را میگوید و با حرفهای نژادپرستانه رسوایی کاخ سفید را هر روز بیشتر و بیشتر دامن میزند. همین چند روز پیش بود که به۴زن رنگین پوست عضو کنگره خطاب کرد که به خانههایتان، آنجایی که آمدهاید برگردید، آمریکا نیازی به شما ندارد که بیشتر سیاسیون دنیا و جهان را به هجمه علیه خویش وا داشت و نانسی پلوسی و مجلس نمایندگان نظر وی را به رای گذاشتند و با اجماع علیه حرفهای نژادپرستانهاش موضع گرفتند و ایلهان عمر یکی از اعضای مجلس سنا حرفهای ترامپ را نمونه اصلی فاشیست و نژادپرستانه خواند.
رئیسجمهوری آمریکا با این سخنان که هر روز بر شمار آنها اضافه میکند درصدد احیای دیپلماسی کابویی «گاوچرانی» در کاخ سفید است و این طرح نو در انداخته او است که پمپئو و جان بولتون هم قیچی به دست افتتاحش کردهاند. پمپئو هم به تازگی رایزنیها و سفرهای وزیر قاطع و با فراست ما را در آمریکا در همان حیطه سازمان ملل و دفتر سفیر و نمایندگی ایران قرار داده و محدود کرده است که دکتر ظریف در دیدار با آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل این مسئله را توهین به سازمان ملل و جنگ علیه این سازمان اعلام کرد.
سخنان دونالد ترامپ بازتاب سخنان جورج بوش است. به اذعان اوباما رئیسجمهوری سابق آمریکا: «ما در دوران بوش سیاست خارجی-شمشیر کشیدن- را دنبال میکردیم و سخنان نژادپرستانه ترامپ تنها ادامه و مکمل آن سیاست است.» ترامپ چند وقت پیش مدعی شده بود که ناو هواپیمابر«یو اس.اس باکسر» آمریکا یک پهپاد ایران بر فراز تنگه هرمز را ساقط کرده است که بلافاصله سرتیپ شکارچی اذعان کرد که:«ترامپ توهم زده و پهپادهای ما سالم به پایگاه خویش بازگشتهاند و این مسائل برای التهاب آفرینی در منطقه است.»
حالا ترامپ و مثلث پمپئو، دامادش و بولتون با قدرت تهاجم رسانهای میخواهند برای تنویر افکار عمومی جامعه آمریکا بابت فریبهای مستمر و حجم دروغهای پیاپی صورت مسئله را عوض کنند که البته راه به جایی نخواهند برد. دونالد ترامپ در واقع یک چهره بدون روتوش از واقعیات امروز آمریکاست. مواضع نژادپرستانه او هر روز و هر لحظه شفافتر و دقیقتر نمایان میشود که ذات آمریکایی ذات دوگانه ای است. و اکنون رسانهها و سینما هم به کمک آمده و مروج و اشاعه دهنده این ایده به جای منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی آنان که مثل نقل و نبات به عربستان، اسراییل، لیبی، عراق، سوریه، افغانستان، سودان و ونزوئلا گسیل و ارسال میکنند، به شمار میروند. این ایده برمیگردد به اجداد آنگلوساکسون آنها که در سال۱۹۲۷میلادی رسما شرکت بردهبرداری و نژادپرستی را در آفریقا تاسیس کردند که همه چیز باید در سیطره و تحت نفوذ و مالکیت تمام قد آنها باشد و اکنون درصدد احیای این مسئله است که سالیان متمادی به بوته فراموشی سپرده شده است.