سفر عمرانخان به تهران یکی از اولین سفرهای خارجی نخست وزیر پاکستان بوده و در نتیجه نشان دهنده اهمیت ایران به عنوان یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی پاکستان است. البته قرار بود عمرانخان اولین مقصد سفرهای خارجیاش را ایران قرار دهد، اما این اتفاق بهوقوع نپیوست و موجب بروز نگرانی در برخی محافل سیاسی شد. با این حال آنچه که در جریان سفر نخست وزیر پاکستان به تهران میگذرد میتواند بخشی از آن نگرانیها را برطرف سازد. از سوی دیگر با سفر عمرانخان به ایران بعد از حادثه تروریستی جاده خاش – چابهار که منجر به شهادت تعدادی از نیروهای ایرانی شد، این حدس و گمانها قوت گرفت که ممکن است محافل نظامی و امنیتی پاکستان در جریان این حمله تروریستی بوده باشند. این حادثه تروریستی نگرانیهای زیادی را در داخل ایران ایجاد کرد و حتی عدهای را به این سمت و سو هدایت کرد که روابط اسلام آباد-تهران را به پایینترین سطح ممکن تنزل دهند. اما تهران با این امید به جبران مساله پیش آمده از سوی پاکستان، ترجیح داد در این مورد خویشتنداری کند. زمانی که عمرانخان به عربستان سعودی سفر کرد از دید برخی از تحلیلگران مسائل منطقه، اینگونه تفسیر شد که پاکستان بین تهران و ریاض، عربستان را انتخاب کرده و ایران انتخاب دوم پاکستان است. این موضوع با توجه به روابط درخشان ایران و پاکستان اندکی دور از ذهن به نظر میرسید. مساله از دید تهران، مساله انتخاب میان ایران و عربستان نبود بلکه مساله آن بود که سعودیها از توسعه مناسبات با اسلامآباد سوءاستفاده میکنند. سعودیها بر این تصور هستند که روابط نزدیک پاکستان و عربستان الزاما به زیان ایران تمام خواهد شد. این برداشت ریاض از ماهیت روابط آنها با اسلامآباد و همچنین ماهیت روابط با تهران، اندکی نگرانی در محافل ایرانی ایجاد میکرد. از سوی دیگر در کشوری که محل رقابت ایران و پاکستان بوده، اتفاقات مهمی در مسیر صلح در جریان است از قبیل مذاکراتی که جریانات مختلف با طالبان دارند. همکاری ایران و پاکستان در مسیر استقرار صلح در افغانستان میتواند یک کمک تاریخی به استقرار صلح در افغانستان باشد. پاکستان که چندی پیش شاهد تجربه تلخ درگیری با هند بود به این نتیجه رسیده که اگر در شمال توسط افغانستان، از شرق توسط هند و از غرب هم در نتیجه تنش در روابط با ایران محصور شود، تنها راه تنفسی که دارد دریا بوده که مسیر اقیانوس هند و دریای عمان نیز برای آنها هزینهبردار است. لذا پاکستان به این نتیجه رسیده که میبایست به کشوری که در گذشته در مناقشات هند و پاکستان در کنار اسلامآباد بوده مجددا رجعت کرده و اهمیت آن را در سیاست خارجیاش مورد بازنگری قرار دهد. متاسفانه زمانی مرزهای ایران و پاکستان مرزهای دوستی قلمداد میشد، اما چندی است که این دوستی مانند گذشته در مرزهای 2 کشور دیده نمیشود و اخیرا این مرزهای دوستی به مرزهای ناامنی، تنش و نگرانی تبدیل شده است. امید میرود سفر عمرانخان به تهران معدود مشکلات در روابط ایران و پاکستان را برطرف کرده و روابط اسلامآباد-تهران به همان روابط گرم و صمیمانه گذشته بازگرداند. مهمترین فرصتهایی در روابط ایران و پاکستان وجود دارد فرصتهای ژئوپلیتیک و ژئوکالچر ژئواکونومیک است. مهمترین مولفه در این زمینه انرژی است که ایران یک منبع مهم تولید انرژی و پاکستان یک بازار مصرف و کریدور مهم انرژی است که این مساله میتواند موجب رفاه و ثبات منطقهای باشد. نباید فراموش کرد که هر دو کشور ایران و پاکستان در لیست آنچه که آمریکاییها مدعی آنند یعنی حامیان تروریسم وزارت خارجه ایالات متحده، قرار دارند. به عبارت صحیحتر معنی آن این است که یک دشمن مشترک آنها را تهدید میکند. در سند استراتژی امنیت آمریکا در جنوب آسیا و افغانستان، کشور پاکستان به عنوان حامی تروریسم قلمداد میشود. لذا آمریکاییها میان هند و پاکستان، هند را برگزیده و فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی به پاکستان وارد خواهند کرد. در چنین شرایطی اقتضای دو کشور همسایه گسترش روابط و همکاریهای دوجانبه است. عمرانخان باید با توجه به ساختارهای خاص پاکستان بتواند پیوندهای دیرینه در روابط ایران و پاکستان را احیا کرده و چالشهای روابط دو کشور را به فرصت تبدیل کند.
انتهای یادداشت /*
* کارشناس مسائل پاکستان
مرجع : آرمان امروز - 98/02/02