مسائل متعددی دست به دست هم میدهند تا افكار مربوط به خودكشی بروز پيدا كنند و افسردگی از مهمترين اين مسائل است.
شايعترين علت خودكشي در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان، افسردگي است. افسردگي در كودكان و نوجوانان تابلوي باليني بزرگسالان را ندارد و اينگونه نيست كه علايم آن بسيار مشخص و بارز باشد. خيلي از مواقع مانند تحريكپذيري خودش را در اين گروههاي سني نشان ميدهد.
خلق تحريكپذير و عصباني يا گاهي گريههاي بيمورد، كاهش انگيزه، اختلال خواب و اشتها ميتوانند از علايم افسردگي در كودكان و نوجوانان باشند.
لذت نبردن از فعاليتهايي كه قبلا باعث لذت آنها بوده هم يكي ديگر از علايم است، كاهش توجه و تمركز و افت تحصيلي هم ميتوانند از علايم ديگر افسردگي باشند.
جملاتي مانند: «خستهام»، «حوصله ندارم»، زودرنج شدن بيمورد و حساستر شدن نسبت به رفتار و اعمال ديگران هم از علايم افسردگي است.
گاهي علايم افسردگي به تدريج خودشان را نشان ميدهند و گاهي ممكن است اين علايم وجود نداشته باشند ولي به هر حال خلق افسرده را بشود در كودك و نوجوان ديد.
در مراحل شديدتر افكار خودكشي هم ممكن است وجود داشته باشند. اين افكار خودشان را ميتوانند به اين صورتها بروز دهند كه نشان از اشتغال ذهني با مرگ دارد؛جملاتي مانند اينكه «كاش به دنيا نيامده بودم.»، «كاش ميمردم» ميتوانند نشان از وجود افكار خودكشي باشند.
اين افكار گاهي هم به صورت فعال وجود دارند كه بيان ميكنند ميخواهند خودشان را از بين ببرند. اما خيلي از مواقع كودكان يا نوجواناني كه قصد خودكشي دارند در مورد اين تصميم با والدينشان صحبت نمیكنند.
در مورد كودكي كه در دير دست به خودكشي زد بايد گفت كه چون ديگر درميان ما نيست، نميتوانيم از انگيزه واقعي او مطلع باشيم اما به نظر نميرسد كه فقط نداشتن گوشي هوشمند به تنهايي سبب شود كه بچهاي دست به رفتاري پرخطر بزند و خودش را از بين ببرد.
البته در كنار مسائل مربوط به افسردگي، وضعيت اقتصادي ميتواند اين وضعيت را تشديد كند. نداشتن امكانات و عدم دسترسي كافي به آنچه فرد ميخواهد و ندارد، ميتواند علايم افسردگي را تشديد كند.
گرچه در اين مورد خاص پاسخ مشخصي نداريم اما در عين حال بايد بدانيم كه افكار خودكشي در رسانههاي عمومي و مجازي خيلي برجسته نشوند.
صحبت كردن زياد در اين مورد ممكن است سبب شود حتي آنهايي كه اين افكار را به صورت متداول ندارند، به نوعي با اين مساله اشتغال ذهني پيدا كنند و اگر زمينه افسردگي هم داشته باشند، چه بسا پوشش دادن افكار خودكشي به نوعي ترغيب و تشويق آنها باشد براي انجام چنين عملي. پس خيلي مهم است كه در انواع رسانههاي مكتوب، ديداري و شنيداري و مجازي، پوشش اخبار خودكشي چندان پررنگ نشود.
ما ميليونها دانشآموز داريم كه به سبب شرايط كوويد-19 بايد از شبكه شاد براي شركت در كلاسها استفاده كنند و مشخص است كه ممكن است بخشي از آنها به وسايل لازم براي اين كار دسترسي نداشته باشند.
اما آيا اين ميتواند سبب شود تا از اين پس انتظار چنين واكنشي را از دانشآموزاني داشته باشيم كه گوشي هوشمند ندارند؟ يقينا خير.
مسائل متعددي دست به دست هم ميدهند تا افكار مربوط به خودكشي بروز پيدا كنند و همانگونه كه در ابتدا گفتم، افسردگي يكي از مهمترين اين مسائل است.
بنابراين قائدتا نبايد انتظار چنين رفتارهايي را از سوي دانشآموزاني داشته باشيم كه از لحاظ مالي كمبرخوردار هستند.
يعني حتي اگر يك دانشآموز به اين دليل اقدام به خودكشي كرده باشد هم قرار نيست ساير دانشآموزان اين رفتار را الگو قرار دهند و آن را تكرار كنند.
مساله ديگر اين است كه به جز افسردگي، ميزان تابآوري كودكان و نوجوانان هم در برخورد با اضطرابها و استرسهاي روزمره با هم متفاوت است.
بسياري از كودكان و نوجوانان هم هستند كه در شرايط كمبرخوردار زندگي ميكنند و علايم اضطراب و افسردگي را نشان نميدهند و شايد هم بسيار شاد باشند.
منظورمان از تابآوري وضعيتي است كه در آن فرد چگونه با استرسها مقابله ميكند و بر آنها غلبه ميكند و كنار ميآيد. اين مساله توجيهكننده رفتارهاي آنها در مقابل استرس است.
بنابراين اين ميزان تابآوري كه به نوعي مهارت مقابلهاي است در افراد مختلف متفاوت است و بستگي به تيپهاي شخصيتي و نحوه مقابله آنها با استرسها ميتواند فرق كند.
پس هرچه مهارتهاي حل مساله و ميزان تابآوري بيشتر باشد، مشكلات و اختلالات روانشناختي هم در فرد كمتر است و راحتتر ميتواند خودش را با شرايط وفق دهد و حتي امكان شادي هم داشته باشد.
در مورد خبر خودكشي در دير، از آنجايي كه مانور خبري زيادي داده شد، بيم آن ميرود كه برخي از بچهها بخواهند به نوعي از اين راهكار به عنوان تحت فشار قرار دادن خانواده براي رسيدن به خواستههايشان استفاده كنند و رسيدن به چيزهايي كه فكر ميكنند بايد داشته باشند و ندارند.
گاهي اوقات ممكن است برخورد والدين سبب شود كه بچهها از صحبت خودكشي بخواهند سوءاستفاده كنند كه به نظر ميرسد اگر چنين موردي پيش بيايد آن خانواده بايد در روشهاي فرزندپروري تجديدنظر كنند.
كودك يا نوجواني كه تهديد به خودكشي ميكند حتما بايد توسط روانپزشك كودك ارزيابي شود و ميزان جدي بودن آن مشخص شود. طبيعتا اگر روانپزشك و روانشناس كودك تشخيص بدهند كه اين تهديدها جدي نيستند، و از اين ابزار براي بازي دادن والدين استفاده ميكنند بايد روي روشهاي فرزندپروري كار شود و اگر ديدند تهديدها جدي است و افكار خودكشي وجود دارند بايد حتما از نظر افسردگي مورد ارزيابي دقيق قرار بگيرند.