plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۷
کد مطلب : ۱۲۳۶

فراجناحی شدن، راه احیای صدا و سیما

اسماعیل گرامی مقدم
این ضعف رسانه ملی است که نه قائل به قرار دادن تریبون کافی در اختیار دولت است و نه به فعالان و جریان‌‎های سیاسی و احزاب فضای کافی برای طرح نظرات و دیدگاه‌های‌شان می‌دهد.
فراجناحی شدن، راه احیای صدا و سیما
اینکه ما باید یک رسانه ملی داشته باشیم، امری روشن است. همین‌طور واضح است که دولت‌ها هم باید سهمی از رسانه ملی داشته باشند و بتوانند در ارتباط با وظایف و مسائل و عملکردشان اطلاع‌رسانی کنند. دولت‌ها مسوولیت سنگین اجرا را بر عهده دارند و این مسوولیت سنگین اجرا اقتضا می‌کند که ارتباط نزدیک‌تری با مردم داشته باشند و بتوانند از رسانه‌ای که بناست ملی باشد، به این منظور استفاده کنند. ضمن اینکه دولت باید پاسخگوی مردم باشد و بدیهی است که بخش مهمی از این پاسخگویی باید از طریق صدا و سیما صورت بگیرد. 

دولت بنا به ماهیت کار خود باید فرآیند امور اجرایی را با مردم در میان بگذارد. مثلا بگوید که مجلس در مقام قانونگذار برای هر پروژه چه میزان اعتبار مصوب کرده و چه بخشی از میزان اعتبار به تصویب رسیده مجلس در چه زمانی وصول شده و چقدر از آن در چه زمینه‌هایی هزینه شده است. این پاسخگویی‌ها متضمن امیدواری جامعه است و اگر وجود نداشته باشد، مردم ناامید خواهند شد.

واقعیت این است که به صدا و سیمای فعلی نمی‌توان عنوان رسانه ملی داد. دلیل آن هم این است که بیشتر در اختیار یک جریان تندروست که جهت‌گیری‌های آن را هسته مدیریتی آن جریان تعیین می‌کند. اگر دولت همسوی آن جریان نباشد، نه تنها حمایتی صورت نمی‌گیرد، بلکه به جای نور تاباندن به عملکرد دولت، دولت را در بخش کور و تاریک خود قرار می‌دهد و نتیجه می‌شود اینکه دستاوردهای دولت در صدا و سیما دیده نمی‌شود و مخاطبان این رسانه از آن نامطلع می‌مانند. این رفتار صدا و سیما برای جناح حاکم هم آسیب‌زاست، چرا که در چنین وضعیتی مردم ترجیح می‌دهند که اخبار و اطلاعات مدنظر خود را از رسانه‌های بیگانه دریافت کنند. دلیل اینکه امروز تلویزیون و رادیوی ما محبوبیت ندارد، این است که اخبار و تحلیل‌های آن یک‌سویه و در خدمت یک جناح و یک تفکر است.

نه تنها دولت بلکه همه فعالان، جریان‌ها و احزاب سیاسی، نحله‌های فکری مختلف و ... حق دارند که دیدگاه‌شان در صدا و سیما منعکس شود. رفتار یک‌سویه‌نگرانه صداوسیما را می‌توان در کنوانسیون‌هایی مانند FATF یا CFT که مطرح شدند و در مجلس هم رای ‌آوردند، دید. این موضوع نه تنها در صداوسیما برجسته نشد، بلکه شاهد بودیم که موضع‌گیری‌های منفی و حتی تخریب‌گرانه‌ای نسبت به این کنوانسیون‌ها صورت گرفت. یا مثلا وقتی وزیر صنعت برنامه‌ای را در خصوص تحویل خودروها اعلام می‌کند، صدا و سیما دنبال کسی می‌گردد که علیه وزیر موضع‌گیری کند.

وزیر نفت تصمیم مهمی می‌گیرد و صدا و سیما اراده‌اش را برای مخالفت با آن به کار می‌بندد. در حالی که صدا و سیما متعلق به همین مردم و همین حاکمیت است و دولت هم با رای مردم در درون همین حاکمیت کار می‌کند. یکی از موضوعاتی که در این سال‌ها بسیار مورد اختلاف صدا و سیما و دولت بود، موضوع مذاکره با امریکا بود. به هر حال یک عده در این کشور موافق مذاکره با امریکا هستند و عده‌ای هم مخالفند. آنهایی که مخالفند، نظرشان محترم است و در صدا و سیما منعکس می‌شود و باید هم بشود؛ اما چه اشکالی دارد اگر دیدگاه‌های دیگر هم مطرح و منعکس شود و مردم در جریان مباحث کارشناسی قرار بگیرند تا شرایط برای تصمیم‌‎گیری بر مبنای مصلحت و حکمت مردم و کشور فراهم شود. اگر به این صورت رفتار شود و صدا و سیما همه نظرات را -مثلا در مورد مذاکره با امریکا- منعکس کند، شاید آن بخش از مردم ایران هم که موافق مذاکره با امریکا هستند، قانع شوند که مذاکره به نفع کشور نیست. صدا و سیما باید نظرات موافق و مخالف را به یک اندازه مطرح کند.

متاسفانه چنین شرایطی در صدا و سیما نداریم و به همین دلیل است که می‎بینیم، شبکه‌های مجازی به ‌شدت در کشور ما فعال هستند و البته گاهی مورد سوءاستفاده‌هایی هم قرار می‌گیرند. این ضعف رسانه ملی است که نه قائل به قرار دادن تریبون کافی در اختیار دولت است و نه به فعالان و جریان‌‎های سیاسی و احزاب فضای کافی برای طرح نظرات و دیدگاه‌های‌شان می‌دهد. اگر صدا و سیما به دلایل ریزش مخاطبان خود در سال‌های گذشته دقیق شود، درخواهد یافت که برای احیای مخاطبان خود راهی جز ایجاد فضای لازم برای انعکاس صداهای مختلف فارغ از جهت‌گیری‌‎های سیاسی آنها ندارد.

انتهای پیام /*

*یادداشت‌هایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.  
۰
مرجع : روزنامه اعتماد
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما