بیثباتی در مرزهای شمالی ایران برای هموطنان آذری و بهطور عام همه ایرانیان نامیمونتر خواهد شد اگر جنگ قره باغ با القاهای تبلیغاتی دشمنان ایران به جنگ آذری ـ ارمنی با رویکردهای ایدئولوژیک و نژادی تعبیر شود.
جنگ قرهباغ، بدترین اتفاق در مرزهای شمال غربی ایران در ماههای اخیر است. این جنگ نه تنها برای آذریها و ارمنیهای آن سوی مرزهای ایران خسارتبار و خونبار است بلکه ادامه آن به شکل کنونی میتواند بحران را فراتر از مرزهای آن گسترش دهد. بدون تردید ایران در معرض این تهدید قرار دارد.
منافع ایران در حفظ بیطرفی و پایان سریع جنگ در همسایگی آن است. استقرار ثبات و صلح در میان همسایگان شمالی، ایران را از دغدغهتازه و خطرآفرین کنونی میرهاند.
از این رو تهران با نگاه به منافع امنیتی خود و مصلحت همسایگانش، متعهد به بیطرفی فعال در منازعه کنونی بوده و براین اساس سیاستهایش را تنظیم کرده است. هرگونه آسیب به این سیاست میتواند پیامدهای ناگوار و مخرب علیه امنیت ملی وارد کند. مهمترین کارویژه لازم در این امر به ویژه نزد همه کسانی که تریبونهای عمومی را در اختیار دارند، شناخت روشن از مختصات جنگ کنونی، تبیین آن و بهرهگیری از راهکارهایی است که بتواند فهم مشترک را میان آحاد ملت دراینباره فراهم کند.
مهمترین درک از وضع کنونی، پرهیز از گره زدن چرایی جنگ قرهباغ با رویکردهای ایدئولوژیک است. تمکین از چنین رویکردی مملو از تناقضات و تعارضها با واقعیتهای جاری در قفقاز جنوبی است. درواقع اشتباه بزرگ آن خواهد بود که این جنگ، میان اسلام و مسیحیت تفسیر شود. ادیان، بیرنگترین نقش را در بحران قفقاز و به ویژه نزد نظامهای سکولار جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان دارند. پیش از کاشت بذرهای اختلاف میان ارامنه و مسلمانان قفقاز، این مردم با صلح و صفا کنار هم میزیستند.
هنوز هم چنین خواهد بود اگر قدرتهای بیرونی فرصت تکرار آن را ایجاد کنند.
جنگ کنونی از آن رو برای ایران از اهمیت ملی و امنیتی برخوردار است که ایرانیان گلچینی از اقوام و ادیان را از هزاران سال تاکنون تشکیل داده و مهمترین ویژگی آنان ملتی حقیقی با امتزاج فرهنگی است. ایرانیان در همزیستی خود هرگز یکدیگر را با دین، مذهب و نژاد متر نکردهاند.
خانوادههای ایرانی ترکیبی است از پیوندهای مبارک کرد، بلوچ، عرب، آذری، ترکمن، گیلک، لر، فارس و... . نژادگرایی و پنهانکاری در بروز گرایشهای مذهبی و نژادی همواره برای ایرانیان واژگان و رفتاری غریب و بیگانه بوده است.
ایران همواره ماوای ادیان مختلف بوده است. اگر فرصتها به درستی میان همه ایرانیان توزیع نشده را باید در کمکاری برخی مدیران اوضاع جستجو کرد. آنچه اهمیت دارد، همزیستی و همدلی همه ایرانیان در کنار یکدیگر طی همه قرون گذشته تاکنون و پس از این است. بنابراین ترکش جنگ قرهباغ را با هوشیاری همه ایرانیان میتوان در این سوی مرز ناکار کرد.
حقوق جمهوری آذربایجان در حفظ تمامیت ارضی این کشور انکار ناپذیر است. جمهوری ارمنستان نیز سرانجام باید در اینباره تصمیم بگیرد. حفظ وضع موجود به مثابه استخوان لای زخم خواهد بود. اما تردید در اهداف عوامل بیرونی است که با نگاه به سیاستهای راهبردی خود جنگی نیابتی را به مردم آذری و ارمنی قفقاز تحمیل کردهاند.
این جنگ همچنین در روزهای نخستین خود شاهد اتفاقاتی است که نه تنها مردم جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان را باید نسبت به پیامدهای آن هشیار کند بلکه ایرانیان مرز نشین را نیز بهویژه با خطر نفوذ عوامل سلفی، داعش و دیگر گروههای مخرب در کنار مرزهای شمالی ایران روبهرو خواهد کرد.
بیثباتی در مرزهای شمالی ایران برای هموطنان آذری و بهطور عام همه ایرانیان نامیمونتر خواهد شد اگر جنگ قرهباغ با القاهای تبلیغاتی دشمنان ایران به جنگ آذری ـ ارمنی با رویکردهای ایدئولوژیک و نژادی تعبیر شود.
حفظ بیطرفی فعال و نگاه به جنگ قرهباغ از دریچه منافع و امنیتملی اصلیترین راهکار است. همه ایرانیان با حفظ همدلی با قربانیان این جنگ و چارچوبهای حقوقی آن میتوانند رویکرد خود به این جنگ تنظیم کنند.
جنگ قرهباغ یکی از بدترین رخدادها در کنار مرزهای شمال غربی ایران است. پایان مسالمتآمیز این جنگ صادقانهترین خواستی است که در میان مدعیان دیگر بیان شده است. تهران حتی با نگاه به منافع خود، خارج از این رویکرد عمل نخواهد کرد.