plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۲
کد مطلب : ۱۱۳۵۸

رمز آشوب و سقوط کابینه لبنان

حسن هانی زاده*
اوضاع لبنان بسیار پیچیده و خطرناک است و عربستان و امارات به‌عنوان دو بازیگر تخریبی و ابزار دست آمریکا و رژیم صهیونیستی در آشوب‌های اخیر به‌وسیله عوامل داخلی این کشورها ازجمله جریان 14 مارس تلاش می‌کنند یک بحران همه‌جانبه را در امتداد رؤیای اشغالگران به‌منظور تحقق بخشی از طرح خاورمیانه بزرگ ایجاد کنند.
رمز آشوب و سقوط کابینه لبنان
حوادث دردناکی که اخیراً در لبنان و پس از انفجار بندر بیروت روی داد، در چارچوب یک سناریوی از پیش طراحی‌شده بازیگران بحران این کشور قابل‌تجزیه و تحلیل است.

تراژدی این بندر گرچه ممکن است نتیجه سهل‌انگاری مدیریتی این منطقه گمرکی باشد ولی برآیند گزارش‌ها نشان می‌دهند که این انفجار به‌وسیله عامل انسانی روی داده و در پس آن، آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند تا بتوانند سناریوی طراحی‌شده از قبل را در لبنان عملیاتی کنند.

بعد از این انفجار بود که «امانوئل مکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه به‌طور ناگهانی وارد بیروت شد و اظهارات مداخله‌جویانه او در این خصوص که دولت لبنان باید دست به‌اصطلاحات ساختاری بزند، روشن کرد که کلیددار کاخ الیزه، رمز عملیات بحران سازی در لبنان را به پادوهای فتنه‌گر داخلی ارسال کرده است.

بازیگران داخلی این کشور ازجمله جریان 14 مارس به رهبری «سعد حریری» که در واقع، مسئولیت اصلی انفجار بیروت به عهده دولت وی بود، مردم را به کف خیابان‌ها کشاندند و اتهام زنی‌های شدیدی علیه محور مقاومت و حزب‌الله به رسانه‌های این کشور پمپاژ کردند.

درگیری‌های خیابانی عمدتاً به‌واسطه عوامل گروه‌های سیاسی شامل «قوات لبنانی»، «المستقبل» و «حزب سوسیال دروزی» به رهبری «سمیر جعجع»، «سعد حریری» و «ولید جنبلاط» در معابر و خیابان‌های منتهی به بندر بیروت و اطراف وزارتخانه‌ها با نیروهای امنیتی کلید خورد.

رسانه‌های محور عبری، غربی و عربی به‌صورت هماهنگ از رویدادهای پس از انفجار بیروت سوءاستفاده کرده و انگشت اتهام را متوجه حزب‌الله و محور مقاومت کردند. نکته اما اینجاست که افرادی در شکل‌گیری ناآرامی‌ها و اعتراضات خیابانی پس از فاجعه بندر بیروت دست داشتند که در حقیقت، سر لیست مفاسد اقتصادی در لبنان هستند و اداره این بندر طی سه سال گذشته در اختیار آن‌ها و منتسبین به احزابشان قرار داشته است.

ازاین‌رو به نظر می‌رسد اتفاقات اخیر ازجمله حمله به مراکز دولتی، اشغال وزارتخانه‌ها و درنهایت، استعفای «حسان دیاب»، لبنان را وارد چرخه‌ای جدید از بحران‌های اجتماعی، سیاسی و امنیتی کرده است، چراکه استعفای کابینه لبنان که نگاه مثبتی به حزب‌الله و مقاومت داشت، مقدمه‌ای برای تشکیل یک دولت ضد محور مقاومت به شمار می‌رود.

«نواب سلام» که به‌عنوان نخست‌وزیر پیشنهادی مطرح‌شده، از لحاظ تفکرات سیاسی به سمیر جعجع و سعد حریری نزدیک است و بنابر این، تلاش می‌شود کابینه‌ای در آینده به ریاست احتمالی نواب سلام تشکیل شود که کاملاً در تقابل با حزب‌الله قرار داشته باشد.

پروسه بعدی، برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی است و گروه‌های مخالف مقاومت درصددند با التهاب آفرینی در جامعه لبنان، حزب‌الله شانس کمتری برای به دست گرفتن کرسی‌های بیشتر در پارلمان آینده داشته باشد.

به‌بیان‌دیگر، استعفای کابینه دیاب، خلع سلاح مقاومت و برگزاری انتخابات پیش از موعد پارلمانی سه خواسته کلیدی معترضانی بود که غائله آفرینی آن‌ها به‌صورت زنده از شبکه‌های تلویزیونی رژیم صهیونیستی پخش می‌شد.

آشوبگران هیچ مطالبه‌ای در مورد امدادرسانی و رفع فوری آسیب‌های بحران نداشته و صرفاً روی موج ایجادشده، خواسته‌هایی کاملاً متضاد با منافع ملی لبنان با چاشنی خشونت مطرح می‌کنند.

افزون بر این، اعلام کناره‌گیری نخست‌وزیر لبنان، به تزلزل و بی‌ثباتی بیشتر دامن می‌زند و موجب اختلال در روند تحقیقات علت انفجار خواهد شد.

از سوی دیگر، برگزاری اجلاس به‌اصطلاح بین‌المللی با شرکت 36 کشور برای کمک به لبنان در حالی برگزار شد که از ایران، ترکیه و روسیه برای شرکت در آن دعوت نشد.

در عوض، کشورهای بدنامی همچون عربستان، امارات، آمریکا، انگلیس و ... که سابقه ترویج تروریسم در لبنان و غرب آسیا را داشتند، صحنه‌گردان این نشست بودند.

شرط کمک به لبنان نیز ایجاد تحول سیاسی و اقتصادی است و از هم اکنون، نهادهای بین‌المللی از قبیل صندوق بین‌المللی پول و شرکت‌های بزرگ چندملیتی برای سهم خواهی و تحمیل شرایط کاخ سفید، خود را آماده کرده‌اند.

در بیانیه این اجلاس در پی اظهارات مکرون روی ویرانه‌های بیروت، تأکید شد که این کمک‌ها از مجرای سازمان ملل، تنها در میان مردم توزیع می‌شود و در اختیار دولت قرار نمی‌گیرد. این رویکرد تحقیرآمیز در عمل، تضعیف کابینه لبنان را موجب و باعث شد دولت این کشور سقوط کند.

ضمن اینکه برگزاری نشست بین‌المللی برای جمع‌آوری کمک‌های جهانی در راستای قرار دادن مردم لبنان در برابر دوگانه «دریافت کمک‌های اقتصادی» و «سلاح مقاومت» است؛ گزینه‌ای که لبنانی‌ها دو سال پیش در انتخابات پارلمانی، پاسخ آن را داده و مقاومت را برگزیدند.

در نتیجه، فشارها به این سمت و سو می‌رود که از طریق اتهام زنی علیه حزب‌الله، این جنبش مردمی را به‌اصطلاح، خلع سلاح کنند، چراکه این آرزوی دیرینه عربستان اسرائیل و امارات است که بتوانند با حذف مقاومت، صحنه را برای یکه‌تازی رژیم صهیونیستی در منطقه و لبنان فراهم نمایند.

نباید از نظر دور داشت که اوضاع لبنان بسیار پیچیده و خطرناک است و عربستان و امارات به‌عنوان دو بازیگر تخریبی و ابزار دست آمریکا و رژیم صهیونیستی در آشوب‌های اخیر به‌وسیله عوامل داخلی این کشورها ازجمله جریان 14 مارس تلاش می‌کنند یک بحران همه‌جانبه را در امتداد رؤیای اشغالگران به‌منظور تحقق بخشی از طرح خاورمیانه بزرگ ایجاد کنند.

به‌هرحال با توجه به هوشمندی رهبران حزب‌الله و شخص سید حسن نصرالله و اینکه این گروه مردمی از پایگاه اجتماعی بالایی برخوردار است، قطعاً سناریوهای از پیش طراحی‌شده از سوی فرانسه، آمریکا، رژیم صهیونیستی، امارات و عربستان و دیگر مخالفان حزب‌الله راه به جایی نخواهد برد.

ضمن اینکه این بحران‌سازی‌ها را می‌توان به شرایط انتخاباتی آمریکا گره زد. دلیل این امر آن است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا تمام برگ‌های برنده انتخاباتی خود را از دست داده و تلاش می‌کند از رهگذر تنش‌آفرینی در منطقه و به‌ویژه در لبنان، انتخابات آمریکا را دست‌کم برای یک سال به تعویق بیندازد زیرا شرایط اکنون به نفع وی نیست.

به همین دلیل چند کشور به‌عنوان بازوهای اجرایی آمریکا درصددند از طریق غوغاسازی در لبنان، سناریوهای خطرناک امنیتی ازجمله کلید زدن جنگ‌های داخلی و دستکم، آشوب‌های برنامه‌ریزی‌شده را پیاده کنند تا شاید بتوانند خواب آشفته منطقه عاری از فرهنگ و محور مقاومت را تعبیر کنند؛ آرزویی که با مختصات غرب آسیا در تضاد است و جز توهم، نام دیگری نمی‌توان بر آن گذاشت.

*کارشناس مسائل بین الملل

انتهای پیام/*
 
۱۱
مرجع : حمایت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما