اغتشاشات عصر شنبه در بیروت با خط دهی جریان تحریف صهیونیستی، سعودی، غربی کلید خورد تا پس از یک دوره شکست طولانی و کمرشکن، آخرین شانس خود را به بوته آزمون درآورند و بتوانند انتقام ناکامیهای سنگین گذشته را بگیرند.
انفجار بزرگ بندر بیروت باعث وارد آمدن 15 میلیارد دلار خسارت به لبنان شد و افزون بر نابود شدن انبار غلات این کشور، تلفات جانی بسیاری داشت.
این تراژدی دردآور از چندین جهت قابل واکاوی است اما به نظر میرسد که مهمترین دلیل وقوع آن، «فروپاشی نظام سیاسی» و ایجاد «شورشهای برنامهریزیشده» از این رهگذر است.
نیمنگاهی به وقایع حدود دو سال گذشته در منطقه نشان از آن دارد که یک سناریوی واحد در مورد ایران، عراق و لبنان در حال اجرا و پیاده شدن است.
آشوبهای آبان 98، اغتشاشات عراق و تظاهرات گسترده در لبنان، هر سه از یک نقشه راه واحد برای براندازی و ساقط شدن نظام حاکم پیروی میکردند.
در ایران، این توطئه ناکام ماند. در عراق، دولت مجبور به کنارهگیری شد و در لبنان، استعفای «سعد حریری»، نخستوزیر پیشین این کشور تا حدی توانست هدف طراحان آشوب و ناآرامی در این کشور را جامه عمل بپوشاند.
بااینحال، آشوبها به نقطهای نرسیدند که تقابل با حزبالله بهصورت مطالبه عمومی مطرح شود. مقاومت لبنان، پرطرفدارترین گروه سیاسی این کشور است که در آخرین دور از انتخابات پارلمانی، حائز اکثریت آرای عمومی شد.
حزبالله در جریان خیزش داعش، زمانی که سوریه زیر چکمه تکفیریها قرار داشت، با ایجاد سپر دفاعی در خاک همسایه خود و فدا کردن دهها شهید، امنیت لبنان را تأمین کرد و به گفته «میشل عون»، رئیسجمهور این کشور، اگر حزبالله نبود، لبنان به موصل (پایتخت خودخوانده داعش در عراق) تبدیلشده بود.
به دلیل همین فداکاریها، مقاومت اسلامی در لبنان از محبوبیت بالایی در میان همه احزاب و گروهها برخوردار است.
علاوه بر این، خطمشی حزبالله، حمایت از همه دولتها – چه موافق با جریان فکری مقاومت و چه مخالف با آن – بوده است.
زمانی که اعتراضات علیه سیاستهای «سعد حریری» بالا گرفت، سید حسن نصرالله در سخنرانی خود، بر مسئولیتپذیری دولت تأکید کرد و از کابینه حریری خواست بهجای اینکه به فکر استعفا باشند، راهحلی برای حل مشکل معیشت مردم و مبارزه با فساد بیابند. دلیل اصرار سید مقاومت بر دوام و بقای دولتها نیز مشخص است.
اگر دولتها در مواجهه با چند روز تظاهرات و اعتراض تسلیم شوند، این خطر را در پی دارد که افزون بر شائبه شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، فضا را برای ناامنی، بیثباتی و خلاء سیاسی فراهم کردهاند.
دولت حریری پس از حدود دو هفته اعتراض که همزمان با ناآرامیهای عراق کلید خورد، در اقدامی که بیشتر به فضاسازی برای فروپاشی نظام سیاسی لبنان به نظر میرسید، استعفا کرد و تا زمانی که دولت «حسن دیاب»، مستقر شود، این مجال را به سفیر شرور آمریکا و پادوهای داخلیاش در جریان 14 مارس داد تا تحریمهای نانوشته بیشتری علیه لبنان اعمالشده و حزبالله را صراحتاً عامل کمبودهای معیشتی و اقتصادی معرفی کنند. این فشارها علیرغم اینکه به شکل غیرمعمولی افزایش یافت و باعث شد تا قیمت کالاهای اساسی گران شود، اما به دلیل مواضع حکیمانه سید حسن نصرالله، محبوبیت مقاومت برقرار ماند.
نکته جالب ماجرا اینجاست که برخی از دفاتر و مقرهای حزبالله بهطور مشترک از سوی برخی معترض نماها و از جانب رژیم صهیونیستی هدف هجمه و حمله قرار گرفت.
حمله پهپادی شهریورماه سال گذشته به دفتر رسانهای مقاومت در ضاحیه و تعرض انگشتشمار به بعضی از دفاتر حزبالله حاکی از آن بود که اسرائیل و پیادهنظامش در لبنان، یک هدف مشترک که عبارت است از تخریب مقاومت را بهطور همزمان دنبال کرده و میکنند.
حمله پهپادی رژیم صهیونیستی با پاسخ بسیار هوشمندانه حزبالله در جنگ روانی و سپس ضربه نظامی متناسب، داده شد و در عرصه اعتراضات، پادوهای آنها نتوانستند دستاوردی علیه مقاومت به دست آورند.
از سوی دیگر، آمریکا با اجرای قانون تحریمی «سزار» علیه دولت مشروع و قانونی سوریه، رسماً به لبنان این پیام را ارسال کرد که مجاز به سرمایهگذاری حداقلی نیز در سوریه برای رونق اقتصاد دو کشور نیست.
دبیر کل حزبالله با فراست، چرایی این تصمیم شرورانه را افشا کرد و گفت که هدف از تحریم سوریه، سقوط مالی و گرسنگی دادن به مردم لبنان است. وی همچنین وعده کرد حزبالله همانگونه که در میدان نبرد، حریف را شکست داد، در جنگ اقتصادی نیز بر دشمن پیروز شود.
مواضع حزبالله موردحمایت اکثریت جریانها و گروههای سیاسی قرار گرفت و عصبانیت صهیونیستها را مضاعف کرد.
درنتیجه لازم بود که پس از یک شوک شدید، نوک پیکان اتهامات در جریان انفجارهای اخیر بهسوی مقاومت نشانه رود. سید مقاومت با رد این اتهامات، تأکید کرد «حزبالله نه اسکله را اداره میکند و نه در آن چیزی داشته و دارد و ما در مورد آنچه در بندر حیفا است، بیشتر مطلعیم تا آنچه در بندر بیروت است.»
چهار روز پس از انفجار بیروت و دو روز بعد از سخنرانی مداخلهجویانه و تحقیرآمیز «امانوئل مکرون» نخستوزیر فرانسه، از عصر شنبه تظاهرات و اعتراضاتی کاملاً هدفمند و مشکوک آغازشده است که وجه مشخص و متمایز آن، خشونت و درگیری شدید معترضین با نیروهای امنیتی است.
معمولاً پس از رویداد تراژدیهای بزرگ، احتمال وقوع شورش و اغتشاش تقریباً صفر است چراکه شوک سنگین ناشی از آن، تا مدتها جامعه را دچار حیرت میکند، چراکه به گفته کارشناسان، انفجار بیروت، بزرگترین حادثه غیر اتمی در جهان بوده و نظیر آن تاکنون گزارش نشده است.
مردم ژاپن پس از انفجارهای اتمی دست به تظاهرات علیه دولت نزدند که چرا با ابرقدرت آن زمان درافتاده، بلکه مدتها بهتزده بودند و طبیعی است که انتظار میرود چنین واکنشی تا زمان تسکین یافتن آلام مردم لبنان نیز دیده شود.
به همین دلیل، با قاطعیت میتوان گفت که اغتشاشات عصر شنبه در بیروت با خط دهی جریان تحریف صهیونیستی، سعودی، غربی کلید خورد تا پس از یک دوره شکست طولانی و کمرشکن، آخرین شانس خود را به بوته آزمون درآورند و بتوانند انتقام ناکامیهای سنگین گذشته را بگیرند.
مقاومت اما با اتخاذ راهبردهای درست، بهموقع و تأثیرگذار در همه بزنگاهها، باعث شده تیر حریف به سنگ بخورد و قطعاً آنکه از این معرکه پیروز خارج خواهد شد، حزبالله است.