plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۵
کد مطلب : ۱۱۲۳۰

انفجار بیروت از زاویه ای دیگر

سید جعفر قناد باشی*
[ترامپ] تقریباً هیچ آورده‌ای برای انتخابات ندارد و از این ‌جهت، انفجار بیروت می‌تواند فشار بر روی مقامات لبنان و دیگر کشورهای مخالف معامله قرن برای همراهی با آن را افزایش دهد.
انفجار بیروت از زاویه ای دیگر
انفجار مهیب بیروت که عصر سه‌شنبه رخ داد، قطعاً یکی از بزرگ‌ترین انفجارهای غیر اتمی است که شعاعی به وسعت حداقل 10 کیلومتر را تخریب و تحت تأثیر قرار داد.

بررسی این حادثه مشکوک شاید ماه‌ها به طول بینجامد تا به نتیجه‌ای قطعی منتهی شود اما آنچه بیش از هر چیز جلب‌توجه می‌کند، وقوع این انفجار در بحبوحه چالش‌های اقتصادی – سیاسی این کشور است.

لبنان از پائیز سال گذشته، همزمان با آغاز ناآرامی‌ها در عراق، دستخوش تلاطمات سیاسی ناشی از ناکارآمدی دولت سعد حریری برای رتق‌وفتق مشکلات اقتصادی بود.

«سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزب‌الله لبنان در آن مقطع، به چند دلیل، مخالف استعفای نخست‌وزیر منتسب به جریان 14 مارس بود. اول اینکه کنار کشیدن مقام نخست کابینه، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و قرار دادن لبنان در معرض آشوب‌های بیشتر محسوب می‌شد و ثانیاً، استعفای حریری تنها دو هفته پس از اعتراضات، مشکوک بود، چرا که لبنان پس از آن، روی آرامش ندید و هر هفته چندین تجمع اعتراضی در نقاط مختلف این کشور برگزار می‌شد که در برخی از آن‌ها، دفاتر حزب‌الله نیز هدف حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.

مقاومت دلایل متقنی برای حفظ و ادامه کار دولت داشت و می‌دانست که آمریکا با شکست در پروژه سنگین امنیتی در سوریه و ناتوانی در کامل کردن پازل خود به‌منظور به‌اصطلاح قلع‌وقمع حزب‌الله، قطعاً تحریم اقتصادی و بحران سازی‌های امنیتی را در دستور کار خود قرار خواهد داد.

«دوروتی شیا»، سفیر جدید آمریکا در لبنان از اواخر اسفند سال گذشته مأموریت تخریبی خود را آغاز و طی حدود 6 ماه گذشته، بارها حزب‌الله لبنان را مسئول مشکلات اقتصادی این کشور معرفی کرد.

او در 8 تیرماه سال جاری در یک نطق تلویزیونی، حزب‌الله لبنان را عامل تهدیدکننده ثبات لبنان و مانع حل بحران اقتصادی این کشور دانست. «شیا» همچنین تهدید کرد که طوایف و جریانات لبنانی حامی حزب‌الله ممکن است در لیست تحریمی آمریکا قرار گیرند و افزود که واشنگتن از دولتی حمایت می‌کند که مقاومت در آن حضور نداشته باشد.

بحران اقتصادی لبنان مشخصاً از زمانی تشدید شد که آمریکا نتوانست در عرصه نظامی حریف حزب‌الله شود و هر روز دسترسی این کشور به منابع مالی و تأمین کالاهای اساسی را تنگ‌تر کرد.

مشکلات اقتصادی و ضعف زیرساخت‌های این کشور از حدود سه دهه پیش نیز به‌مثابه بیماری زمینه‌ای عمل کرد و طبق گزارش‌ها، این کشور در سال گذشته میلادی، 85 میلیارد دلار بدهی به بار آورد. افزون بر این، 15 سال جنگ داخلی برافروخته شده توسط غرب و رژیم صهیونیستی، عملاً چیزی برای لبنان باقی نگذاشت و مقامات بیروت مجبور شدند برای بازسازی کشورشان دست به دامن منابع خارجی شوند.

این مشکلات طی دو سال گذشته همزمان با کمپین آمریکا برای تحریم شاخه سیاسی و نظامی حزب‌الله به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرد و در این میان، مقامات آمریکایی انگشت اتهام را به‌سوی حزب‌الله نشانه رفتند و صراحتاً مقاومت را باعث‌وبانی مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم معرفی کردند.

سفیر آمریکا حتی پا را از گلیم خودش فراتر گذاشت و در جریان تشکیل کابینه «حسن دیاب»، خواستار انتصاب نامزد موردحمایت کاخ سفید به ریاست بانک مرکزی – گلوگاه اداره مالی و پولی لبنان – شد.

انفجار اخیر بیروت که به گفته مقامات لبنان بین 3 تا 5 میلیارد دلار خسارت وارد کرده، پس از آن بود که سید مقاومت، حدود یک ماه پیش در برابر خباثت اقتصادی آمریکایی‌ها رسماً موضوع گرفت و جبهه جدیدی در برابر آن‌ها گشود.

تصمیم حزب‌الله برای ورود به جنگ زراعی و صنعتی لبنان در مقابله با سقوط مالی و گرسنگی، وعده‌ای بود که سید حسن نصرالله به یانکی‌ها داد و در کنار نبرد نظامی، ورود مقاومت به نبرد اقتصادی را اعلام کرد.

لبنان درگیر با چالش‌های اقتصادی که حتی برای تأمین مخارج روزانه خود دچار مشکل بود، اکنون با چالش بزرگ بازسازی اماکن تخریب‌شده ناشی از انفجار بندر بیروت روبروست و قطعاً در روزهای آینده شاهد هجمه‌های بیشتر به حزب‌الله از این منظر خواهیم بود.

با این بهانه که اگر مقاومت، سلاح خود را بر زمین می‌گذاشت و از صحنه سیاست نیز کنار می‌رفت، لبنان درگیر تحریم و کارشکنی آمریکا نمی‌شد و اوضاع، آن‌قدر رو به وخامت نمی‌رفت که برای جبران خسارت انفجار بندر بیروت، باز هم دست نیاز به‌سوی طرف‌های خارجی دراز کند!

این انفجار در حقیقت، سوزاندن آخرین برگ برنده آمریکا، رژیم صهیونیستی و پادوهای آل سعود برای تسلیم کردن مقاومت بود. از سوی دیگر، تراژدی بندر بیروت، در هم تنیدگی کاملاً معنادار این حادثه با امنیت کریدور تهران، بغداد، دمشق و بیروت برای مقاومت را بار دیگر اثبات کرد.

اگر به سلسله حوادث طی روز گذشته نگاه کنیم می‌بینیم که نظیر همین اتفاق در مقیاس کوچک‌تر در آتش‌سوزی انبار مواد غذایی شهر نجف عراق روی داد و در سوریه نیز در طول هفته‌های گذشته، چندین مورد انفجار تروریستی به وقوع پیوست.

در همین راستا، مزاحمت کاملاً معنادار جنگنده آمریکایی برای هواپیمای مسافربری ایران در آسمان سوریه نیز این پیام را داشت که نباید این کریدور بسیار راهبردی برای جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت امن بماند. علاوه بر این، نمی‌توان نسبت به اظهارات معنادار «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا در این مور بی‌تفاوت بود.

وی برخلاف نظر مقامات پنتاگون، صراحتاً اعلام کرد این اتفاق، یک حادثه کارخانه‌ای نیست بلکه آن را ناشی از یک حمله و یا انفجار بمب دانست تا از این طریق، فضا را امنیتی‌تر جلوه دهد.

ترامپ حدود سه ماه دیگر با انتخابات ریاست جمهوری که بسیاری وی را بازنده این رقابت سیاسی می‌دانند، فاصله دارد. ازاین‌رو، همزمان با مطرح‌شدن احتمال طرح الحاق در ماه جاری در راستای اجرای معامله قرن، کاملاً محتمل است که این حادثه با هدف اجرای طرح به‌اصطلاح صلح ترامپ به‌منظور بهره‌برداری‌های تبلیغاتی صورت گرفته باشد.

کلیددار کاخ سفید به دلیل افزایش انتقادات داخلی در مورد کنترل پاندمی کووید-19، اعتراضات بی‌سابقه ضدنژادپرستی و کاهش رشد تولید ناخالص داخلی، تقریباً هیچ آورده‌ای برای انتخابات ندارد و ازاین‌جهت، انفجار بیروت می‌تواند فشار بر روی مقامات لبنان و دیگر کشورهای مخالف معامله قرن برای همراهی با آن را افزایش دهد.

چیدن پازل‌های منطقه‌ای و تکمیل آن با اتفاقی که عصر سه‌شنبه در بیروت روی داد، نشان از طرح جایگزین محور عبری، عربی و غربی برای روزها و ماه‌های آتی است اما بر اساس شواهد تاریخی، تردیدی وجود ندارد که وقوع چنین حوادثی، عزم کشورها و مردم را برای تقویت روحیه استکبارستیزی تقویت خواهد کرد.

*تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین الملل

انتهای پیام/*
۱۱
مرجع : حمایت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما