اصلاحطلبان با توجه به نياز کشور به مقوله دموکراسي، انتخابات و مشارکت حداکثري مردم در عرصه سياست، بايد ببينند چه برنامههايي را ميتوانند در شرايط فعلي تدارک ببينند و در دستور کار قرار دهند.
در خصوص سياستها و تصميمگيريها در کشور، بجز يک جريان، ساير گروههاي سياسي نقش چنداني ايفا نميکنند، حتي اصولگرايان معتدل و ميانهرو نيز کمکم به حاشيه رانده شدهاند.
در همين راستا کمتر شاهد حضور چهرههايي همچون احمد توکلي، علي لاريجاني و محمدرضا باهنر در سطح اول سياست کشور هستيم.
در ميان جريانات نيز اين امر حاکم است و همواره روحانيتمبارز و موتلفه در سطح اول تصميمگيريها قرار ندارند.
در شرايط فعلي صرفا يک جريان خاص به تصميمگيري ميپردازد. لذا معتقدم که اصلاحطلبان و ساير گروههاي سياسي چارهاي جز در پيش گرفتن سياست صبر و انتظار ندارند؛ زيرا شرايط و وضعيت سياسي کشور بهگونهاي نيست که به آنها نياز داشته باشد و يا جايگاهي داشته باشند.
اصلاحطلبان به اين علت که به صورت کلي از جريان سياستها و تصميمگيريهاي کشور کنار گذاشته شدهاند، بهترين فرصت براي گام برداشتن در راستاي ارزيابي عملکرد خود را به دست آوردهاند.
بايد به 23 سال اخير نگاهي دقيق و ريزبينانه داشت و با اتکاء به اين بررسي برنامهريزي جدي براي ساخت يک استراتژي جديد داشته و ببينند که ضعفها و خطاهاي گذشته آنها چه مواردي بوده و اساسا روشي جديد و بديع را در دستور کار قرار دهند.
اصلاحطلبان با توجه به نياز کشور به مقوله دموکراسي، انتخابات و مشارکت حداکثري مردم در عرصه سياست، بايد ببينند چه برنامههايي را ميتوانند در شرايط فعلي تدارک ببينند و در دستور کار قرار دهند.
اين مقوله بايد با توجه به شرايط کشور و موقعيت سنجي تدوين شود بهگونهاي که با واقعيتهاي جامعه و فضاي حاکم همخوان باشد. در کوتاهمدت بعيد است که غير از يک جريان، گروه ديگري بتواند نقشآفريني جدي در عرصه سياست داشته باشد.
در برههاي که به انتخابات سال 1400 نزديک و نزديکتر ميشويم، بسيار بعيد به نظر ميرسد که جريانهاي سياسي ديگر بتوانند به موفقيت برسند و احتمالا يکي از جريانهاي پيروز در انتخابات مجلس برنده انتخابات رياست جمهوري نيز خواهد شد.
علت آن است که با توجه به شرايط و دشواريهاي اقتصادي، رايدهندگان در انتخابات مشارکت مدنظر اصلاحطلبان را نخواهند داشت و اگر چهرهاي اصلاحطلب هم مورد تاييد قرار گيرد، به علت مشارکت پايين در اين عرصه راي نخواهد آورد.
آنچه که انتظار ميرود و قابل پيشبيني است، پيروزي يک شخصيت اصولگرا نه از نوع ميانهرو در انتخابات 1400 است. در وضعيتي که اغلب جريانات سياسي به حاشيه رفتهاند، اصلاحطلبان فرصت دارند که به کارنامه گذشته خود نگريسته و با بازيابي اصول و مواضع خود، در راستاي يک استراتژي معقول و کارآمد گامهاي موثر برداشته و فاصله ميان خود و جامعه را کاهش دهند. مقولهاي که باتوجه به شرايط کشور از اهميت بسيار زيادي برخوردار است و بايد اولويت اصلي اصلاحطلبان باشد.