plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۷
کد مطلب : ۸۲۷۰

بیو-سیاست ایران برای عبور توأمان از تحریم و کرونا

نادر صدیقی*
باید ساعت دیپلماسی زندگی وبیو-سیاست ایران را متناسب با ساعت مقابله ستادی و میدانی و ملی و محلی با کرونا تنظیم کرد.
بیو-سیاست ایران برای عبور توأمان از تحریم و کرونا
پویایی شیوع شوم کرونا در کالبد زیست شناختی جمعیت ایران فقط به کمک یک پویایی برتر در دفاع از زندگی جامعه می‌تواند متوقف شود. «کرونا را متوقف می‌کنیم» یک شعار جهانی است اما تحریم‌های ظالمانه با هدف قرار دادن سطح سلامت جمعیت ایرانی، آسیب‌پذیری ما را مضاعف کرده است.

کرونا در کشور ما از طریق هم‌افزایی با یک بیماری پیشین سرشتی مرگبارتر می‌یابد.کرونا آنجا که تحریم‌ها سطح زندگی، کیفیت زندگی و سطح نشاط جامعه را در پایین‌ترین حد وحدود خود قرار داده بیشتر قربانی می‌گیرد. بنابراین شعار جهانی «کرونا را متوقف می‌کنیم» در ایران باید به شعار «کرونا و تحریم‌ها را متوقف می‌کنیم» تبدیل شود.

نوعی دوگانه‌سازی مکانیکی میان «نگاه به داخل» و «نگاه به خارج» وجود دارد که تلاش‌های اورژانسی و ستادی مقابله با کرونا را «جایگزین» مقابله با کرونا می‌نامد یا در بهترین حالت برای تحریم زدایی اولویتی مبرم قائل نیست. هم‌افزایی تحریم و کرونا چیز خطرناکی است و ما در هر گام مقابله‌ای با کرونا با این هم‌افزایی مواجه هستیم.

اگر از همان ابتدا به محض مشاهده موارد مشکوک در قم کیت داشتیم و اگر‌های بسیار دیگر که فعلاً فرصتی برای اندوه خواری آن نداریم، آدرس تحریم‌ها را به ما نشان می‌دهد.

سازمان بهداشت جهانی فهرست مشخصی از تدابیر مقابله‌ای و پیشگیرانه را ردیف کرده و می گوید این اقدامات باید «باهم» و به‌طور «یکجا» انجام شود.

به ایران که برسیم، اجرایی شدن تک‌تک و «همه باهم» آن موارد چنانچه در نامه رئیس جمهوری خطاب به سران کشورها آمده: «مستلزم اقدامات هماهنگ و مشترک منطقه‌ای و بین‌المللی از یک سو و اتخاذ تدابیر سخت، تأمین نیازمندی‌های اساسی مردم، حمایت مالی از اقشار آسیب دیده از تعلیق کسب و کارهای اقتصادی، هزینه‌های هنگفت بهداشتی و درمانی و... از سوی دیگر است؛ اجرای این تدابیر مستلزم برخورداری از یک بنیه و توان قوی اقتصادی و تأمین ده‌ها میلیارد  دلار بودجه است.»

فشاری که امریکا در جهت پیشبرد تحریم‌ها متوجه منطقه و جهان کرده محیط عملیاتی مناسبی در اختیار ایران برای مقابله با کرونا نمی‌گذارد.

کرونا آن تست و آن آزمونی است که شناخت جدیدی از سرشت مرگبار تحریم‌ها به دست ما می‌دهد. درست مثل یک میکروب که با آمدنش آسیب‌پذیری پیشین بدن را به رخ می‌کشد. این آسیب‌پذیری پیشتر هم وجود داشت اما به چشم نمی‌آمد.

ما تحریم‌ها را به شکل یک گسست در پیوستار زندگی در نظر نگرفتیم. تحریم‌ها از طریق تضعیف زیرساخت‌های بهداشتی، سطح سلامت جمعیت ایران را کاهش داده وهمزمان سطح ارتباطات با جهان را به پایین‌ترین میزان خود در طول دهه‌های اخیر رساند.

کشوری که به‌ لحاظ تاریخی و تمدنی آن را نقطه جوش شرق وغرب می‌دانستیم به حاشیه «شرق» رانده شد و اکنون کرونا نشان داد که دیوارکشی تحریم به دور ایران و از سوی دیگر دیوارکشی مشابه کاسبان تحریم و عملیات خود تحریمی و بخصوص خروج داوطلبانه و به‌اصطلاح «انقلابی» از نظام مالی جهان و در یک کلام شبه جزیره‌سازی ایران، کشورمان را از تلاطم آب‌های دنیای بیرون مصون نگاه نداشت، کاملاً برعکس؛ از طریق کرونا «جهانی» شدیم.

یعنی به‌جای اینکه مثل چین، مثل هند و مثل ده‌ها کشور دیگر جهان که به یمن فرآیند‌های مثبت جهانی شدن، یعنی جهانی شدن کالا و جهانی شدن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی صدها میلیون انسان را از سطح فقر نجات داده و سوار قطار پیشرفت جهانی کنند، بیشترین سهم را از بدترین فرآیند جهانی شدن یعنی جهانی شدن کرونا به‌خود اختصاص دادیم.

پیشتر می‌گفتیم باید جهانی شد، تکنولوژی و فرهنگ و کالا مرز نمی‌شناسد، شاخ گل هرجا که می‌روید گل است، اکنون با بسته شدن کشور به روی جهان، می‌گوییم ویروس مرز نمی‌شناسد.

برجام الگوی متفاوتی از جهانی شدن را در چشم انداز نزدیک و رؤیت پذیر قرار داده بود.به نحوه چینش پرچم‌ها در آن روز تاریخی در هتل کوبرک وین فکر کنید. ایران در آن لحظه وارد جهان اول شد و در کنار آن شش کشور و یک قاره(اروپا) جایگاه شایسته خود را یافت.

تا قبل از آن، به یمن آن چهار قطعنامه‌ای که در آن هشت زمستان از سازمان ملل گرفته بودیم، تبدیل به «موضوع امنیتی جهان» شده بودیم و می‌بایست به جهان ثابت می‌کردیم که قصد تولید سلاح هسته‌ای را نداریم، اما آن روز در لحظه قرائت بیانیه برجام، ایران دیگر «مسأله امنیت جهانی» نبود برعکس، در کنار آن شش کشور به مثابه یکی از آن هفت کشور، نشان داد که بخشی از حل مسأله امنیت جهانی است.

فقط یک گام باقی مانده بود که از اعتماد‌سازی هسته‌ای و جهانی پلی بزنیم به صلح‌سازی منطقه‌ای و به این ترتیب برجام را بازگشت‌ناپذیر کنیم. نباید در نقطه برجام درجا می‌زدیم و باید در امتداد افق تازه‌ای که برجام به روی دیپلماسی گشوده بود، جلوتر می‌رفتیم.

یعنی به‌محض اثبات اینکه «امنیتی‌سازی» صهیونیسم وامریکا از موضوع ایران سرشتی جعلی دارد و اثبات اینکه جهان ومنطقه در معرض مخاطره یک «ایران اتمی» قرار ندارد، باید کنار کشورهای منطقه وجهان به سراغ مسائل واقعی امنیتی می‌رفتیم. ما در نقطه شکل‌گیری توافق هسته‌ای دیگر تبدیل به یک هویت هفت کشوری شدیم و این هفت کشور به دنیا گفتند که «ما» خود را در قبال امن‌تر کردن جهان پاسخگو می‌دانیم.

گذار از خطر موهومی که اسرائیل و گفتمان سازی‌های ناشی‌گرانه داخلی از انرژی هسته‌ای آن را جعل کرده بود، فرصتی بی‌نظیر برای پرداختن به مخاطرات واقعی دنیای امروز و بویژه خطر جنگ‌های داخلی و فرقه‌ای و مخاطرات زیست محیطی و دیگر مسائل واقعاً امنیتی فراهم آورده بود.ما می‌توانستیم در کنار جهان قرار بگیریم وسرمایه جهانی شدن برجامی ایران را خرج صلح‌سازی و خرج مقابله جهانی با تروریسم ، هویت‌های مرگبار و با ویروس‌های عالم گیر کنیم.

این را به سهم خود در همان لحظه شکل‌گیری برجام نوشتم:
«اکنون با کنار رفتن هاله توهم درباره «خطر یک ایران اتمی» فهرستی از خطر‌های واقعی منطقه و جهان کنونی نظیر مخاطره‌های زیست محیطی، فقر، رشد گروه‌های تروریستی در پیامد مداخلات برون منطقه‌ای، رشد بی‌سابقه قاچاق مواد مخدر و اشکال گوناگون شبکه‌های جرایم جهانی حول قاچاق انسان و سلاح کشتار جمعی در حوزه آشکار توجه جهانی قرار گرفته‌اند و یک ایران رها از بند تحریم‌های ظالمانه به مراتب توانمند‌تر از هر زمان دیگر در جهت همکاری منطقه‌ای و جهانی برای حل معضلات مذکور گام خواهد برداشت.» (صدیقی، ایران، 8 مرداد 94)

همچنین نوشتم با افشای دروغ «خطر ایران اتمی» ما می‌توانستیم در کنار منطقه و جهان به مقابله با مخاطرات واقعی جهانی امروز بپردازیم و از جمله وارد فرایند جهانی مبارزه با مخاطرات معطوف به سلامت گلوبال نظیر ایدز و سارس شویم:

« اساساً در مختصات کنونی جهانی شدن و ظهور و بروز اشکال نوین تهدید‌های فراملی نظیر سازمان‌های جهانی جنایی، قاچاق موادمخدر و سلاح، بیماری‌های گلوبال نظیر ایدز و سارس و جهانی‌شدگی تروریسم نمی‌توان با ابزارهای مفهومی ملی‌گرایی، امنیت ملی و منافع ملی برجای مانده از عصر جنگ سرد درک درستی از تحولات نوین داشت و جز از مجرای اشکال نوین همبستگی ملی و فراملی نمی‌توان از پس تهدیدهایی که آن هم‌ منشی فراملی دارند برآمد.» (صدیقی، شرق، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، شماره ۱۸۸۴)

بازگشت پیروزمندانه ایران بعد از القای آن چهار قطعنامه ضد ایرانی در لحظه برجامی هنگامی می‌توانست بازگشت‌ناپذیر باشد که ما تا منتهای منطقی آن مسیر پیش می‌رفتیم و آن فرصت را خرج یک جهانی شدن نوین می‌کردیم و در فرایند‌های جهانی تجارت و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی ادغام می‌شدیم. اگر تحریم‌ها را به مثابه یک شکاف در پیوستار سطح سلامت جمعیت در نظر می‌گرفتیم آنگاه می‌توانستیم رهایی نسبی از تحریم‌ها را به منزله فرصتی در جهت افزایش سطح سلامت وسطح نشاط و رفاه جامعه مورد بهره‌برداری قرار دهیم.

این را همان موقع نوشتم: «وقتی شورای امنیت سازمان ملل، ابولا را «تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی» می‌داند باید پرسید در دنیایی که سلامت و زندگی اینچنین سیاسی و امنیتی می‌شود و حساسیتی چنین مبارک و میمون می‌تواند در سطحی جهانی شکل گیرد چرا برخی از همان مجامع و نهاد‌های جهانی همچنان بر تحریم‌های ضدبشری علیه امنیت، رفاه، کرامت و سلامت شهروندان کشورمان پای می‌فشارند؟»

هیچ‌گاه تهدید‌های معطوف به سلامت جمعیت با تهدید‌های معطوف به امنیت شهروندان اینچنین همجوار نشده بودند (صدیقی، شهروند، 29/6/93)
همانجا نوشتم:

«دشمنی بیولوژیک تحریم‌ها و اثرات غیرقابل انکار آن در کاهش سطح سلامت شهروندان ایرانی به همراه تهدید‌های نظامی معروف به «گزینه‌های میز»، سویه تاریک همان درک امنیتی امریکا از چالش‌های جهان امروز است.» (صدیقی، ابولا و داعش، پیشین)

برجام امکان بی‌بدیلی برای عبور از قلمرو تاریک جهانی شدن یعنی جهانی شدن بیماری‌ها و دیگر پدیده‌های منفی جهانی به سویه روشن جهانی شدن یعنی جهانی شدن فناوری و رفاه و تجارت جهانی فراهم کرده بود. اکنون یک بار دیگر و البته به‌ گونه‌ای تراژیک شاهد شفاف شدن مخاطره واقعی در سیمای منحوس کرونا هستیم و این می‌تواند فرصتی باشد برای عبور توأمان از کرونا و تحریم به‌گفتمان زندگی.

باید ساعت دیپلماسی زندگی وبیو-سیاست ایران را متناسب با ساعت مقابله ستادی و میدانی و ملی و محلی با کرونا تنظیم کرد.

*روزنامه نگار

انتهای پیام/*
۱
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما