جدی گرفتن اطلاعرسانی قرارگاه کرونا از یک سو و پیامهای پیاپی بهداشتی از دیگر سو، راه را بر «هرگونه بازنمایی» واقعیت کرونا و دامن زدن به این بحران، مسدود میکند.
یکم) استوارت هال از مکتب بیرمنگام درباره «بازنمایی» REPRESENTATION معتقد است که؛ «رسانه، واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان میکند.» در پاسخ به این نگاه بد بینانه در مقالهای این نکته را یادآور شدم که؛ «اگر بپذیریم رسانه، واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان میکند؛ باید گفت در دنیای شبکههای اجتماعی امروز، همه حقیقت کتمان شدنی نیست.»
نگاه استوارت هال و پاسخ آن، حکایت این روزهای ما در خصوص حوادث مربوط به شیوع کرونا درایران است.
شبکههای اجتماعی قادر شدند که برخی از کتمان ورزیهای ابتدای حادثه کرونا در ایران را برملا کنند و سبب شوند تا موضوع، اینک بدون هر گونه کتمان – فارغ از درستی میزان آمار رسمی اعلامی – پیگیری شده و تلاشهای جدی برای کنترل آن در دستور کار قرارگاه کرونا قرار گیرد؛ اما این یک روی سکه است.
دوم) روی دیگر این سکه به یک «همبستگی ملی» و رعایت دقیق نکات آموزشی و بهداشتی نیازمند است. بیتردید اگر ما در شبکههای اجتماعی به نوع دیگری کرونا را بازنمایی کنیم و از واقعیت آن فاصله بگیریم؛ جز ترس، شایعه پراکنی و ایجاد خلل در این همبستگی ملی دستاورد دیگری نخواهیم داشت. کاستلز به درستی در تعریف و نقد شبکههای اجتماعی، جدای از تأیید قدرتی که در جامعه ایجاد میکند؛ روی دو نکته انگشت تأکید میگذارد:«فقدان سندیت – فقدان مشروعیت»
این نگاه به ما میآموزد که ما شبکههای اجتماعی را میبایست «یک شمشیر دو دم قلمداد کنیم که یک وجه آن، میتواند در جهت همبستگی ملی برای «عبور از این بحران» بهکار آید و وجه دیگر آن، میتواند «بحران زایی» کند و ما را با خود غرق نماید.
سوم) با وجود این، همچنان بر اطلاع رسانیهای صحیح، بی کم و کاست بههمراه آمار دقیق از سوی قرارگاه کرونا تأکید میورزیم زیرا این مهمترین نکتهای است که میتواند ضمن افزایش اعتماد عمومی، «باور ملی» را در جهت یک «کنشگری قدرتمند اجتماعی» تقویت سازد و ما را از این بحران به سلامت عبور دهد.
اگر بخواهیم شبکههای اجتماعی در ایران در جهت اول نقش آفرینی کنند و «خود- ارتباط گران»و «کاربران» در شبکههای اجتماعی و وب سایتها در مسیر همبستگی ملی و کنشگری اجتماعی – و نه شایعه پردازیهای ناخواسته- قدم بردارند؛ هیچ راهی جز تن دادن به اطلاع رسانیهای گسترده و دقیق همراه با افزایش آموزشهای پیشگیرانه نیست.
افزون بر آن، کرونا مانند هر بیماری تهدیدکننده سلامت مردم، نمیتواند و نمیبایست «سیاسی» شود. از اینرو، جناحها و جریانهای سیاسی باید در برابر پزشکان پرستاران و کادر درمانی کلاه از سر بردارند و در نهایت عزت، از جامعه پزشکی تکریم و قدردانی کنند. این امر به همین مقدار نیز، نباید بسنده شود؛ بلکه همراهی تمام عیار دستگاههای حاکمیتی و عموم مردم، به منزله قدردانی واقعی است.
در این میان، جدی گرفتن اطلاعرسانی قرارگاه کرونا از یک سو و پیامهای پیاپی بهداشتی از دیگر سو، راه را بر «هرگونه بازنمایی» واقعیت کرونا و دامن زدن به این بحران، مسدود میکند. البته رسانهها نیز، این وظیفه را دارند که -جدای از اطلاع رسانیهای رسمی- خبرهای مربوط به این رویداد را «به صورت میدانی» در سطح جامعه رصد کنند و تنها به اطلاع رسانیهای رسمی اکتفا نورزند و در عین حال با حفظ استقلال حرفهای، بازوی ستاد اطلاعرسانی و خبری قرارگاه کرونا باشند.