امروز پنجمین روز ماجرای «ایران و کرونا» را در شرایطی می گذرانیم که طبق انتظار، اولویت اخبار انتخابات جایش را به کرونا داده است
نمای یک: زن چینی گریه می کند و حرف میزند: «من می دانم با این حرف هایی که می زنم قربانی خواهم شد اما من دیگر مهم نیستم می خواهم برای پدر و مادرم بگویم. این جا در چین اصلا رسیدگی ها مناسب نیست، دولت درباره وضعیت شهرها و تعداد قربانیان کرونا واقعیت را نمی گوید تعداد تلفات بیشتر از آن است که اعلام می شود...»
نمای دو: دانشجوی جوان پاکستانی در چین با آرامش و متانت مقابل دوربین می گوید: «هموطنانم در پاکستان می پرسند چرا شما را به پاکستان برنگرداندند. واقعا چرا باید ما را برگردانند به پاکستان؟! این جا در چین همه امکانات برای مقابله با این ویروس وجود دارد، رسیدگی های بهداشتی و تغذیه برای ما از هر جهت خوب و بهتر است که دانشجویان پاکستانی در چین بمانند تا مشکل برطرف شود، بازگشت به کشور احتمال شیوع برای دیگران را افزایش می دهد...»
این دو نما یا بهتر است بگوییم این دو مورد گوشه ای از تمام اتفاقات و اخباری است که این روزها در حواشی دنیای کرونا درحال رخ دادن است؛ حواشی و حرف و حدیث هایی که گاهی از اصل ماجرا چالش برانگیزتر و دلهره آورتر شده است.
از سوی دیگر به هم ریختگی اخبار و اطلاعات که به واسطه فضای مجازی قدرت انتشار آن گسترش یافته، به طور طبیعی عرصه را برای مدیریت این چالش بزرگ دشوار کرده است.
بنابر قاعده «تاخر فرهنگی» (کاربرد تکنولوژی منهای فرهنگ استفاده از آن) این روزها با جامعه ای مواجهیم که از سر اضطراب گاهی در تب و تاب تهیه یک ماسک است و گاهی هم در غوغای اخبار و محتوای سفید و سیاه فضای مجازی.
برخی از ما گاهی آن قدر مسخ این فضای جادویی می شویم که هر چه خوراکمان دهد باور میکنیم، می ترسیم، می ترسانیم و دست به هر کاری میزنیم. ممکن است به داروخانه ها هجوم ببریم یا تا جایی که می توانیم حال و هوای اطرافیان مان را پر کنیم از اضطراب و نگرانی.
چرا؟
تجربه برخی موارد البته این واقعیت را پیش روی ما قرار داده است که علاوه بر وجود آسیب های دیرین فرهنگی و اجتماعی، روش و عملکرد مسئولان در مواجهه با چنین شرایطی، خود از عوامل مهم این نارسایی هاست.
به طور مشخص در جریان بروز کرونا در کشور، عملکرد مسئولان وزارت بهداشت جای کمتر دفاعی دارد اگرچه وزیر بهداشت در پاسخ بگوید: «ما طبق پروتکل مبتلایان به کرونا عمل کردیم.»
از اطلاع رسانی نوبرانه تا ماسک چند ده هزار تومانی
از وضعیت رو به گسترش و شیوع این ویروس در چین و جهان، این واقعیت دور از ذهن نبود که این شتر دیر یا زود جلوی خانه ما هم خواهد نشست. در این بخش بررسی و مرور دو چالش اساسی در ماجرای کرونای ایرانی این موضوع را بیشتر روشن می کند که عملکرد مسئولان آن طور که باید قابل دفاع نیست.
1 – کرونا موضوعی نبود که به یک باره به سراغ ما بیاید. جهان حداقل از یک ماه قبل به چالش کرونا مبتلا شده است. آیا وزارت بهداشت و دیگر دستگاه های مسئول نمی توانستند علاوه بر اتخاذ تدابیر تخصصی درمان، بر موضوعاتی همچون اطلاع رسانی و مدیریت بازار اقلام بهداشتی، تدبیر و «راهکار در بحران» بیندیشند؟
اولین چالش ماجرا از نحوه اطلاع رسانی ظهر چهارشنبه 30 بهمن آغاز شد که مدیرمرکز اطلاع رسانی وزارت بهداشت همزمان با ساعت 13:15 رسما دو مورد «کرونا» را در فاز آزمایش های اولیه مثبت اعلام و اطلاعات تکمیلی را به وصول نتایج آزمایش های بعدی موکول کرد.
در شرایطی که رسانه ها منتظر نتایج ثانویه آزمایش ها به سر می برند به یک باره در ساعت 19:30 خبر فوت دو بیمار مبتلا اعلام می شود. در واقع زمان میان اعلام ابتلا تا فوت فقط 6 ساعت فاصله شد که البته در این زمان و حتی در روزهای قبل از آن، فضای مجازی پر بود از شنیده ها و دیده ها درباره مبتلایان به کرونا که تمامی موارد نیز توسط مسئولان تکذیب می شد.
به هر روی آغاز «چالش کرونا» با نحوه اطلاع رسانی نه چندان مطلوب همراه شد و اگرچه ممکن است برخی «انتخابات» را بهانه این نحوه اطلاع رسانی کنند اما نه کرونا و نه انتخابات موضوعات خلق الساعه نبودند.
2 – آیا می توان از چالش های این روزهای کرونا سخن به میان آورد و از چالش «ماسک» سخن نگفت؟
چگونه یک مسئول یا یک سیستم می تواند آن قدر کم تدبیری به خرج دهد که قیمت یک ماسک یا مواد ضد عفونی (اگر یافت شود) با چند برابر قیمت واقعی خرید و فروش شود؟
سیستم بهداشت و درمان یک ماه فرصت داشت تا برای تک تک چالش ها و شرایط بحران «کرونای احتمالی» در کشور برنامه ریزی کند تا در کارزار، دچار سردرگمی و بلاتکلیفی نشود که لازم نباشد اکنون بالاترین مقامات در مصاحبه هایشان فقط درباره کمبود ماسک صحبت کنند.
حالا در این شرایط هر چه متخصصان فریاد بزنند «ماسک» چندان هم موثر نیست، انگار هیچ گوشی بر آن شنوا نیست چراکه موضوع از کنترل آنان که باید کنترل می کردند خارج شده است.
و حالا امروز...
امروز پنجمین روز ماجرای «ایران و کرونا» را در شرایطی می گذرانیم که طبق انتظار، اولویت اخبار انتخابات جایش را به کرونا داده است تا آن جا که تعدادی از مراجع تقلید نیز مواردی از جمله حجت بودن نظرات متخصصان پزشکی و نیز پرهیز از حضور در اجتماعات را مورد تاکید قرار داده اند.و اما در این شرایط آیا می توان وزارت بهداشت و دیگر نهادهای مسئول را برای این چند پیشنهاد متقاعد کرد:
1 – روز گذشته وزیر بهداشت ساعت 13 هر روز را زمان اعلام آخرین رویدادها و آمار کرونا تعیین کرد. اگرچه انتخاب یک زمان مشخص برای اعلام اخبار در نوع خود قابل تامل است، اما به نظر می رسد این محدودیت حضور مسئولان وزارت بهداشت در مقابل رسانهها عرصه را برای رونق شایعات بیشتر فراهم می کند.
2 – می توان در شرایط موجود، با ایجاد «استودیوی اختصاصی کرونا» در شبکه خبر سیما، تعداد بیشتری از نوبت های خبر رسانی را تدارک دید .حتی با ایجاد پایگاه اطلاع رسانی تعداد مبتلایان، جان باختگان و بهبود یافتگان را به صورت آنلاین اعلام کرد تا مردم احساس نکنند در شرایط قطره چکانی خبر قرار گرفته اند.
3 – ارائه پاسخ صریح و شفاف سازی درباره فیلم های پربازدید و خبرهای کرونایی که روزانه در فضای مجازی دست به دست می شود.
4 – استفاده از حضور روان شناسان و متخصصان حوزه های مدیریت افکار عمومی در ایجاد فضای آرام بخشی و ضد التهاب.
5 – برخورد جدی نهادهای نظارتی با شایعهپراکنان به ویژه در فضای مجازی.
6 – اعلام عمومی موارد برخورد با سوءاستفاده کنندگان و التهاب آفرینان در بازار اقلام بهداشتی.
7- اتخاذ تصمیمات فوری و لازم برای نحوه حضور دانش آموزان در مدارس. به طور قطع این روزها نمی توان نگرانی والدین را از وضعیت بهداشتی مدارس نادیده انگاشت.
امروز و فردای کرونا و ما
همه آن چه تا امروز و روزهای آتی میان ما و کرونا گذشته و خواهد گذشت، سرانجام «روز پایان» آن فرا خواهد رسید، بنابراین گذر از این شرایط، مرد روزهای سخت می خواهد و امیدواری و البته همدلی و انسجام و گسترش رفتارهای انسان دوستانه.
اکنون برای آن مسئول وقت فرار از خبرنگار و رسانه نیست و قطعا حالا بیشتر از هر زمان دیگری وقت سودجویی و سوداندوزی آن فروشنده از ماسک و مایع ضدعفونی نیست همچنان که اکنون و در این شرایط زمان مماشات و چشم پوشی از خطای فرصت طلبان و برهم زنندگان آرامش مردم نیست.
پس همه ما ایرانیان از فقیر و غنی زیر این گنبد کبود و در پهنای این سرزمین بزرگ، با توکل به درگاه حضرت حق تلاش کنیم به سلامت از این کارزار عبور کنیم که روزهای آینده روزهای نوروز است و بهاری دلنشین که در انتظار ماست چنانکه حافظ فرمود: بار دگر روزگار چون شِکَر آید.