> «معامله قرن»، طرحی خطرناک برای منطقه | ایصال نیوز
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۵:۵۲
کد مطلب : ۷۴۵۵

«معامله قرن»، طرحی خطرناک برای منطقه

محمدعلی مهتدی*
اگر امریکا و اسرائیل موفق شوند و این طرح را پیش ببرند، روزگاری می‎رسد که اسرائیلی‌ها ادعاهایی درسوریه، بابل عراق، مصر و حتی منطقه خیبر عربستان سعودی داشته باشند و بخواهند اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات را به وجود بیاورند.
«معامله قرن»، طرحی خطرناک برای منطقه
«معامله قرن»، هیاهویی است که دولت ترامپ و حزب لیکود رژیم صهیونیستی به راه انداخته‌اند. قبل از هر چیز وقتی سخن از معامله است باید گفت که هر معامله دو طرف لازم دارد. ولی در اینجا دو طرف معامله آن مشخص نیستند. یک طرف این معامله واضح است که بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود است که خود این طرح را نوشته اما آقای ترامپ و دامادش جارد کوشنر صرفاً مسئولیت آن را برعهده گرفتند. اما طرف دیگر این معامله مشخص نیست. قاعدتاً باید طرف مقابل ملت فلسطین باشد اما تاکنون هیچ فرد یا گروه فلسطینی، اعلام نکرده که طرف مقابل این معامله بوده است.

در واقع هدف از به اصطلاح «معامله» پایان دادن به چیزی به‌نام آرمان فلسطین، بلعیدن کرانه باختری رود اردن و منضم کردن آن به اراضی اشغالی سال 1948 است که اسمش را دولت اسرائیل گذاشته‌اند. البته از همان ماه ژوئن 1967 که کرانه باختری به اشغال ارتش صهیونیستی درآمد و آنها بلافاصله شروع به تغییر وضعیت این منطقه اشغالی و ایجاد شهرک‌های صهیونیست نشین کردند مشخص بود که آنها هرگز از کرانه باختری عقب نشینی نخواهند کرد. درحالی که طبق قطعنامه 242 شورای امنیت تاریخ 22 نوامبر 1967 و قطعنامه 338 واز دیدگاه قانون بین‌المللی و سازمان ملل متحد این منطقه، منطقه اشغالی است و رژیم صهیونیستی باید از آن عقب نشینی کند.

براساس معاهده اسلو، اراضی سرزمین‎های اشغالی به سه ناحیه الف، ب و ج تقسیم شد. اراضی الف شهرهای پرجمعیت فلسطینی بود که اداره آنها بر عهده تشکیلات خودگردان فلسطین قرار گرفت تا مردم مستقیماً با ارتش اشغالگر روبه‌رو نشوند و انتفاضه مردم فلسطین پایان گیرد.

منطقه ب، روستاهای اطراف این شهرها هستند که به‌طور مشترک ارتش صهیونیستی و نیروهای تشکیلات خودگردان آنها را اداره می‎کنند و مناطق ج بقیه مناطقی بود که رژیم صهیونیستی تعداد زیادی شهرک صهیونیست‌نشین ساخته است.

طبق معامله قرن مورد نظر ترامپ، مناطق ج شامل تمام شهرک‌های غیرقانونی صهیونیست‌نشین در کرانه باختری به اراضی سال 1948 یعنی به چیزی به‌نام دولت اسرائیل ملحق می‌شود به این ترتیب آنچه از کرانه باختری می‌ماند، شهرهایی جدا از هم است که به هم مرتبط نیستند و در واقع چند جزیره پرجمعیت خواهند بود که هرگاه رژیم صهیونیستی بخواهد می‎تواند بسادگی آنها را به آنچه سرزمین خود می‎خواند، ملحق کند.

همچنین در چند روز گذشته دیدیم که نتانیاهو اعلام کرد بخش‌های مهمی از دره رود اردن را به سرزمین‎های اشغالی ملحق می‌کند. اما با مخالفت شدید دولت اردن و ملک عبدالله پادشاه اردن مواجه شد. نکته دیگر این طرح، مسأله قدس، به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی است که دونالد ترامپ پیشتر هم نظر خود را در این خصوص اعلام کرده‎ بود.

بنابراین معامله قرن، تغییر جدیدی به حساب نمی‌آید. اتفاقی که باید آن را تازه دانست، این است که مطابق این طرح دیگر چیزی به‌نام دولت مستقل فلسطین وجود نخواهد داشت، توافق اسلو عملاً به پایان رسیده و ملغی شده و مسأله حق بازگشت فلسطینی‌ها نیز منتفی است.

در طرح ترامپ به فلسطینی‌ها وعده شده است که حق دارند زندگی بهتری داشته باشند و به آنها کمک اقتصادی خواهد شد، اما این صرفاً یک وعده است و پیش از این نیز در نشست منامه، هنگام بررسی بخش اقتصادی معامله قرن مطرح شده بود و تعداد زیادی از کشورها در آن شرکت کردند و حداکثر پولی که جمع شد چیزی حدود 50 میلیارد دلار بود که طبیعتاً این پول برای اجرای این طرح کافی به نظر نمی‎رسد.

اما هدف اصلی از اعلام به اصطلاح معامله قرن، چیزی وسیع‎تر از آنچه که گفته می‎شود، است. هدف اصلی حفظ برتری امنیت استراتژیک رژیم صهیونیستی و ایجاد به قول خودشان اسرائیل بزرگ است.

اگر امریکا و اسرائیل موفق شوند و این طرح را پیش ببرند، روزگاری می‎رسد که اسرائیلی‌ها ادعاهایی درسوریه، بابل عراق، مصر و حتی منطقه خیبر عربستان سعودی داشته باشند و بخواهند اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات را به وجود بیاورند.

اما این طرحی است که آنها در سر دارند و در واقعیت موجود، چنین چیزی امکانپذیر نخواهد بود و آنها نخواهند توانست این را به مرحله اجرا درآورند. زیرا در گام نخست، می‎بینیم که برای اشغال قدس، با چالش‎های بسیاری مواجه هستند. زیرا اولاً در طرف فلسطینی هیچ شخصیتی را پیدا نمی‌کنند که با این مسأله موافقت کند.

به جز فلسطینی‎ها، محور مقاومت هم با این مسأله موافق نیست. این در حالی است که محور مقاومت، از نوار غزه گرفته تا جنوب لبنان و سوریه، عراق، ایران و یمن قدرتمندترین محور در منطقه است که قدرت بازدارندگی بسیار خوبی در برابر رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. آنها نمی‌توانند بسادگی این قدرت بازدارنده را نادیده بگیرند.

با همه این احوال به راه انداختن این هیاهو بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد زیرا هر دو نفر هم ترامپ و هم نتانیاهو در داخل کشور خود زیر فشار هستند. ترامپ زیر فشار استیضاح گنگره است و در سال انتخابات، وضعیت بسیار بدی دارد. نتانیاهو نیز پس از دو دور انتخابات نتوانسته کابینه‌ای تشکیل دهد و در دور سوم هم با این خطر روبه‌روست که به‌دلیل فساد محاکمه و زندانی شود. لذا برای نجات خود نیاز به یک پروپاگاندا به‌نام معامله قرن داشتند.

* کارشناس مسائل خاورمیانه

انتهای پیام/*
۳
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما