ادبياتي که ايشان -آقای کدخدایی- استفاده کرد، در حد يک حقوقدان، استاد دانشگاه، عضو حقوقدان و سخنگوي اين شورا نيست. چون آنچه که رئيسجمهور گفته از باب نصيحه الائمهالمسلمين به حسب اصل 8 قانون اساسي در واقع امر به معروف است.
رئيسجمهور دومين شخص کشور و برابر اصل 113 قانون اساسي ناظر بر اجراي قانون اساسي است. شوراي نگهبان نيز اختيارات خود را از قانون اساسي ميگيرد.
برابر اصل 99 قانون اساسي نظارت بر انتخاباتهاي مختلف منهاي انتخابات شوراهاي شهرو روستا برعهده شوراي نگهبان است.
شوراي نگهبان تا سال 1370 از واژهاي به نام نظارت استصوابي استفاده نميکرد، اما در سال 1370 در استفساريهاي که يکي از اعضاي شوراي نگهبان مطرح کرد، پاسخ داد که نظارت موضوع اصل 99 نظارت استصوابي است و اين نظارت از ابتدا محل بحث و مناقشه بين دولتمردان و جامعه حقوقي بود.
در ادامه شوراي نگهبان نظارت استصوابي را از تاييد صلاحيت به احراز صلاحيت تبديل کرد. به عبارت ديگر احراز صلاحيت بدين معناست که متقاضي بايد ثابت کند که آدم درست و صحيحي است و به اين اعتبار درخواست حضور در مجلس را دارد.
در حالي که در هر قضيهاي کسي که عليه فردي اسناد، مدارک و دلايلي دارد او بايد دلايلش را اثبات کند. لذا دلايل اثباتي بهعهده شوراي نگهبان است، اما شوراي نگهبان در اينجا ميگويد که کانديداها برخلاف اصل برائت بايد ثابت کنند که داراي صلاحيت هستند. جامعه حقوقي و فعالان سياسي نسبت به اين تفسير موضع دارند.
از طرفي نزديک به 90 نفر از نمايندگان فعلي مجلس که قبلا با نگاه شوراي نگهبان تاييد صلاحيت شدند، براي اين دوره رد صلاحيت شدهاند که اين خود جاي تامل دارد. چرا که براي نمايندگان نبايداز واژه احراز صلاحيت استفاده شود چون اينها احراز صلاحيت شده و دليلي ندارد که نسبت به حقوق مکتسبه خود احراز صلاحيت شوند.
در اينجا مساله رد صلاحيت پيش ميآيد که بايد اين مهم را در نظر گرفت که شوراي نگهبان بايد دلايل رد صلاحيت افرادي را که قبلا احراز صلاحيت شدهاند اعلام کند.
شوراي نگهبان چنين ادلهاي را ارائه نکرد و رئيسجمهور هم به استناد اصل 113 قانون به عنوان ناظر براجراي قانون اساسي به موضوع واکنش نشان داد.
اگر رئيسجمهور به اين وضع واکنش نشان نميداد، درست نبود يعني اگر رئيسجمهور به رد صلاحيت نمايندگان فعلي و جريان اصلاحات حساسيت نشان نميداد، از وظيفه اصلي خود يعني نظارت بر اجراي قانون اساسي شانه خالي کرده بود. لذا آقاي روحاني حسب وظيفه ذاتي خود واکنش نشان داده است.
ايکاش آقاي کدخدايي به عنوان استاد دانشکده حقوق و حقوقداني که از طرف رئيس قوه قضائيه به مجلس معرفي شده و سالهاست عضو شوراي نگهبان است و آنها نيز به وي اعتماد داشتند که آقاي کدخدايي را به عنوان سخنگو انتخاب کردند، از ادبيات صحيح و دقيق حقوقي استفاده ميکرد.
ادبياتي که ايشان استفاده کرد، در حد يک حقوقدان، استاد دانشگاه، عضو حقوقدان و سخنگوي اين شورا نيست. چون آنچه که رئيسجمهور گفته از باب نصيحه الائمهالمسلمين به حسب اصل 8 قانون اساسي در واقع امر به معروف است.
کاش پاسخ آقاي کدخدايي متناسب با بيان مطلب از ناحيه رئيسجمهور ميبود. آقاي کدخدايي در اينجا بايد از رئيسجمهور استمالت کند و بگويد که ميتوانستم از ادبيات بهتري استفاده کنم.