آمریکا در کمین نشسته و مترصد فراهم شدن فرصتی است تا ضربات کمرشکنی که سپاه پاسداران در طول سالیان گذشته به تروریستهای تحت امرش وارد آورده را یکجا تسویه کند.
مدت زیادی از حادثه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی نمیگذرد اما در طول این چند روز، شاهد فروریختن بهمنی از پروپاگاندای ضدانقلابی از سوی معاندان و دشمنان قسمخورده کشور هستیم.
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا چند روزی است که توئیتهای نگارش شده به دست فراریها را در حساب کاربری خود منتشر میکند و مدعی شده هواخواه معترضینی است که برای اعتراض به ماجرای سقوط هواپیمای مسافربری به خیابانها آمدهاند!
رئیس دستگاه بیدر و پیکر دیپلماسی آمریکا نیز همین رویه را در پیش گرفته و داعیه حمایت از مردمی را دارد که دولت متبوعش سختترین و وحشیانهترین تحریمها و فشارها را بر آنها روا داشته است.
اما واقعیت ماجرا آن است که روز گذشته رئیس قوه قضاییه بیان کرد: «آمریکا و برخی همدستان آن در عملیات ترور سرداران مقاومت که از سیلی سپاه آسیب شدیدی دیدهاند، به دنبال ایجاد فضایی برای سوءاستفاده از خون پاک عزیزان ما در حادثه سقوط هواپیما هستند اما باید بدانند که امروز جانباختگان این حادثه، عزیزان این ملتاند و جایگاه خانوادههایشان برای همه مسئولان و مردم بسیار محترم است و مسئولان نیز به دنبال استیفای حقوق آنها هستند اجازه موجسواری و سوءاستفاده از خون قربانیان این حادثه تلخ را به هیچکس نخواهیم داد.»
جدا از این نکته قابلتأمل که آمریکا و منظومه رسانهای این کشور چگونه از ساعات اولیه این حادثه، از برخورد سهوی موشک با هواپیمای مسافربری اطلاع داشتند، باید به این موضوع پرداخت که به گفته سردار «سلامی»، اگر سپاه موضوع را اعلام نمیکرد، هیچکس متوجه آن نمیشد.
ضمن اینکه در برخی از موارد مشابه در دیگر نقاط جهان، ارتشها مسئولیت حملاتی از این دست را یا سالها بعد پذیرفتهاند و یا اصلاً زیر بار آن نرفتهاند. این صداقت مثالزدنی بهطور حتم در هیچ کجای جهان نمونه و مشابه ندارد که یکی از عالیترین فرماندهان نظامی در مقابل دوربین رسانهها و افکار عمومی حاضر شود و سه روز بعد از این فاجعه، صفر تا صد مسئولیت آن را بر عهده بگیرد.
مقامات کذاب آمریکایی با این رفتار مسئولانه هزاران فرسنگ فاصله دارند و نهفقط در تجاوزات نظامی در کشورهای منطقه، مسئولیت کشته شدن غیرنظامیان را به عهده نمیگیرند، بلکه درجایی که عامدانه به اهداف غیرنظامی شلیک کردهاند – ازجمله ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران ایر در سال 67 – به فرماندهان این قبیل اقدامات ضد بشری مدال و جایزه نیز میدهند!
علاوه بر این، چهره برجسته و ممتاز سپاه پاسداران در صیانت از کیان اسلامی و سرحدات کشور آنچنان قابلتحسین است که عوعو کردن سگان وابسته به نظام سلطه از وجاهت آن نمیکاهد، همچنان که در سخنان برخی نزدیکان قربانیان این حادثه تلخ، شنیدیم که اشتباه فردی را بهکل مجموعه پرافتخار این نهاد انقلابی تسری نداده و بر مقابله با سوءاستفاده دشمنان تأکید کردند.
هیچ ملتی در شرایطی که دشمنان دغلباز، سفاک و جنایتکار در مقابلش آرایش جنگی گرفتهاند، جانب سربازان فداکارش را بخاطر تبلیغات کذب حریف رها نمیکند و دست به تضعیف آنها نمیزند. ملت ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و ثابت کرده است که به شکلی منحصر به فرد، همواره قدردان نیروهای مسلح خود بوده و حمایت از آنها را تکلیف خود میداند.
در دوران دفاع مقدس، در دفاع از حرم آل الله و دفع فتنه تروریسم تکفیری و در حراست از مرزها در مقابل اشرار اگر جاری شدن سیل محبتها و تقدیر مردم از سبزپوشان سپاه و نیروهای مسلح نبود، حماسهها خلق نمیشد و افتخاراتی که مایه مباهات نسلهاست به وجود نمیآمد.
از طرفی، حمله آمریکاییهای تروریست طبق معاهدات بینالمللی بهمثابه اعلان جنگ به جمهوری اسلامی بود. سپاه پاسداران هم بنا بر وظیفهای که برای دفاع از کشور بر عهده دارد و هم به دلیل درخواست عمومی برای گرفتن انتقام سخت از مسببان شهادت سپهبد سلیمانی دست به عملیات علیه لانه تروریستها در عین الاسد زد. اگر سپاه به فرض محال انتقام نمیگرفت، امروز شاهد تبلیغات سنگین رسانههای محور غربی، عبری، عربی بودیم که ترس و وحشت این سازمان نظامی مقتدر در پاسخ متقابل را ادعا میکردند.
حمله دندانشکن سپاه حتی به مذاق کسانی که بهظاهر انقلابی نبودند اما غیرت خاک و میهن را داشتند نیز خوش آمد و دستمریزاد گفتند. طبیعی است که در چنین شرایط حساسی، تضعیف نیروهای نظامی بهویژه هوشمندترین و پرقدرتترین آنها، خواست دشمن بوده و هرکس آگاهانه یا ناآگاهانه در این مسیر همراه شود، در راه تحقق اهداف آمریکا و متحدانش گام برداشته است.
به بیان سادهتر، حمله به سپاه پاسداران که بهطور حتم در پس آن، یک اتاق فکر رسانهای قوی قرار دارد، به دلیل نقش این نهاد برجسته در دور زدن تحریمها و زدن سیلی محکم به دومین پایگاه تروریستهای آمریکایی در منطقه در دستور کار قرار گرفت، چراکه دو رکن بسیار مهم از راهبرد فشار حداکثری کاخ سفید (تحریم و کاستن از نفوذ منطقهای ایران) را عقیم گذاشت.
در چنین شرایطی، کسانی که دستکم ادعای وطندوستی دارند نمیتوانند و نباید با حضور در تجمعاتی که لیدرهای آنها از آنسوی مرزها دستورالعمل دریافت میکنند و شورشهای خیابانی را با شعارهای هتاکانه و ساختارشکنانه دنبال میکنند، شرکت نمایند چون این کار بهمنزله نشان دادن چراغ سبز به دشمن خواهد بود. آمریکا با آن قدرت پوشالی البته حقیرتر و بزدلتر از آن است که بخواهد گوشه چشمی به این خاک پرگهر داشته باشد و به خود، جرئت تعرض بدهد اما همداستان شدن با دستورالعملهای توئیتری کاخ سفید، زمینه را برای جری شدن حریف فراهم می کند.
آمریکا در کمین نشسته و مترصد فراهم شدن فرصتی است تا ضربات کمرشکنی که سپاه پاسداران در طول سالیان گذشته به تروریستهای تحت امرش وارد آورده را یکجا تسویه کند. لذا در اوج همبستگی ملی و محبوبیت سپاه پس از شهادت حاج قاسم، واشنگتن فرصت ساقط شدن غیرعمدی هواپیمای مسافربری را مغتنم دیده تا این انسجام و وحدت را به انشقاق و آشوب بدل کند.
و بالاخره اینکه همچون اعتراضات مهندسیشده آبان ماه که مطالبات بهحق مردم از سوی جماعتی فتنهگر به گروگان گرفته شد، برنامه این است تا خواسته مشروع مردم که نزد افکار عمومی شکلگرفته و نه در کف خیابانها، در قالب تجمعات غیرقانونی به اغتشاش علیه حاکمیت تبدیل شود.
رئیس قوه قضائیه برای بررسی قصور و یا تقصیرهای احتمالی دستورات مقتضی را صادر کرده اما نتیجه هر چه باشد، اولاً سپاه پاسداران همانگونه که سردار حاجیزاده اعلام کردند، با شجاعت و در کمال تواضع تمام آن را میپذیرد و ثانیاً این ماجرا که احتمال جنگ الکترونیک دشمن در آن میرود، خدشهای به دامان پاک سربازان جانبرکف سپاهی وارد نمیکند و از ارزش و اعتبار آنها نزد مردم قدرشناس و انقلابی کشور کاسته نخواهد شد.