plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۸
کد مطلب : ۵۷۹۸

صلح منطقه به جای جنگ

فريدون مجلسی*
در پايان نيمه اول قرن بيستم، سياست‌مردان اروپايي، خسته از جنگ و كشتار و فقر كه با اجراي برنامه مارشال مشغول احياي صنايع خود بودند به اين فكر افتادند كه به جاي رقابت همكاري كنند و در قالب يك گروه بر بازار جهاني فولاد استيلا يابند.
صلح منطقه به جای جنگ
اروپا طي دو قرن 19 و 20 گرفتار چند جنگ بزرگ شد و ميليون‌ها نفر قرباني شدند. در جنگ‌هاي ناپلئون اول و ناپلئون سوم بيش از همه فرانسوي‌ها در مقابل ژرمن‌ها قرار داشتند.

در جنگ‌هاي اول و دوم جهان در قرن بيستم نيز، باوجود مشاركت بيشتر آنگلوساكسون‌ها و روس‌ها، باز هم رويارويي و كشتار بسيار نصيب فرانسوي‌ها و ژرمن‌ها شد.

بعد از جنگ جهاني دوم ميدان جنگ‌هاي اروپايي به مستعمرات و با مستعمرات تغيير جهت داد. در جنگ اول جهاني براي نخستين‌بار نفت در جايگاه انرژي شناخته شد و پالايشگاه جديد آبادان اهميتي بسزا يافت و نگهباني از آن بهانه‌اي شد براي اشغال ايران توسط انگليسي‌ها و روس‌ها.

اين سناريو بار ديگر در جنگ دوم جهاني با شدت و اهميت بيشتري ادامه يافت، اما هنوز منبع اصلي انرژي براي توسعه صنعتي زغال‌سنگ بود و سنگ‌آهن براي توليد فولاد.

معادن فرانسه خصوصا در آلزاس و لورن و در مناطق مركزي و در آلپ و در آلمان خصوصا در دره رور و در ايتاليا در آن سوي آلپ قرار داشت كه معادن سنگ‌آهن و زغال‌سنگ نزديك بود.

اين منابع موجب توسعه صنعتي و نيز ابزاري براي تدارك ماشين جنگي اين كشورها مي‌شد كه در صنايع فولاد رقيب بودند و گاه براي دراختيار گرفتن منابع و معادن آن مي‌جنگيدند.

در پايان نيمه اول قرن بيستم، سياست‌مردان اروپايي، خسته از جنگ و كشتار و فقر كه با اجراي برنامه مارشال مشغول احياي صنايع خود بودند به اين فكر افتادند كه به جاي رقابت همكاري كنند و در قالب يك گروه بر بازار جهاني فولاد استيلا يابند.

اين تفكر موجب شد نخستين اتحاديه اقتصادي اروپا با نام اتحاديه يا جامعه اروپايي زغال‌سنگ و فولاد در بهار 1951 تشكيل شد.

همكاري موفقي بود كه در سال 1957 به موجب اعلاميه رم ميان سه كشور بزرگ فرانسه، آلمان و ايتاليا و سه كشور كوچك هلند، بلژيك و لوكزامبورگ به تشكيل اتحاديه اقتصادي بزرگ‌تري منجر شد كه باتوجه به رفع سدها و موانع گمركي ميان اعضا به نام بازار مشترك اروپا شهرت يافت.

اتحاديه زغال‌سنگ و فولاد باتوجه به كاهش مصرف زغال‌سنگ تدريجا اهميت كمتري يافت و در سال 2003 در اتحاديه اروپا ادغام شد.

باتوجه به موفقيت‌هاي اقتصادي بازار مشترك، بريتانيا كه نمي‌خواست در اروپا تنها بماند تمايل خود را به پيوستن به بازار مشترك اعلام كرد، اما ژنرال دوگل رييس‌جمهور فرانسه شايد باتوجه به رقابت‌هاي تاريخي و رنجيدگي‌هايي كه از دوران جنگ دوم جهاني باقي مانده بود زير بار نمي‌رفت.

دوگل در سال 1970 درگذشت و بريتانيا همراه با دانمارك و ايرلند در سال 1973 به بازار مشترك پيوستند. با پيوستن دانمارك و فنلاند و اتريش و پرتغال و اسپانيا، مهم‌ترين كشورهاي اروپاي‌غربي به اين اتحاديه پيوستند.

به اين ترتيب اولا در مقابل توسعه‌طلبي شوروي كه نيمي از اروپا را در سلطه خود داشت، در قالب پيمان ناتو احساس دفاع يكپارچه‌تري مي‌كردند و ضمنا باتوجه به قدرت اقتصادي روزافزون ايالات‌متحده توان رقابت بيشتري مي‌يافتند.

پس از آزاد شدن اروپاي‌شرقي و فروپاشي شوروي و خلأ قدرتي كه پديد آمد، بازار مشترك كه اكنون اتحاديه اروپا ناميده مي‌شد با شتاب كوشيد با توسعه خود آن خلأ را پر كند.

كشورهاي آزاد شده اروپاي‌شرقي كه اكنون كينه بيشتري از كمونيسم در دل داشتند، احساس مي‌كردند كه عضويت در اتحاديه اروپا براي آنان پوشش امني پديد خواهد آورد كه آنان را از سقوط دوباره به سلطه‌اي مانند شوروي حفاظت خواهد كرد.

شتاب اروپا در پذيرش اعضاي جديد شرقي، برخلاف وسواس پيشين در تدارك پيش‌نيازهايي كه عضويت را تسهيل كند، مسائلي نيز در اتحاديه پديد آورد.

با برداشته شدن مرزهاي گمركي و انساني و باتوجه به فقر و عقب‌ماندگي اروپاي‌شرقي ميليون‌ها كارگر و جوينده كار از لهستان و روماني و بلغارستان به اروپا و انگليس گسيل شدند و نظام اجتماعي اين كشورها را مختل كردند.

اين مشكل در بخش‌هاي توسعه‌يافته اروپاي‌شرقي مانند مجارستان و چك كمتر ديده مي‌شد. بحران‌هاي اقتصادي 10 سال اخير و توسعه ناسيوناليسم افراطي ناشي از اين‌گونه مهاجرت‌ها، اكنون نوعي نيروي گريز از مركز و خواهان گسست نيز در اتحاديه پديد آورده است كه نخستين آن در انگلستان ديده شد و عجالتا موجب بحران خروج آن كشور يا برگزيت شده است.

البته بريتانيا كه پيوستنش ماجرا داشت به پول و ويزاي مشترك اروپايي نيز نپيوست، اكنون جدا شدنش نيز به ماجرايي بدل شده است.

افزايش تعداد اعضاي اتحاديه از 12 عضو هماهنگ به 26 عضو تاحدي ناهماهنگ اتخاذ سياست‌هاي مشترك در زمينه‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي را مشكل كرده است.

ازسويي برخي اعضاي فقيرتر مانند يونان و پرتغال كه تاب رقابت داخلي با دو مركز بزرگ صنعتي و اقتصادي يعني آلمان و فرانسه را نداشته‌اند با بحران‌هايي مواجه شدند كه با كمك همان دو قدرت مركزي سامان يافت، اما شرايط كنوني كه كل اروپا را در بازار جهاني با رقابت نيروهايي مانند چين، هند و برزيل و تدريجا روسيه مواجه كرده است، نياز به اصلاحات اجتماعي و اقتصادي و كاستن از توقعات بي‌رقيب گذشته دارد.

*کارشناس مسائل بین الملل

انتهای پیام/*
۳
مرجع : اعتماد
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما