مادامی که متن و زمینه اقتصاد و سازوکارهای اقتصادی در ایران عوض نشود، نمی توان انتظار داشت فساد مهار یا ریشه کن شود.
بارها درباره فساد سخن گفته شده اســت. تاکنـــــون چنـــد همایـــش برگزار شده؟ چند مفسد اقتصادی محاکمه یا اعدام شــدند؟ چقــــدر قانون تصویب شد و چقدر در رسانهها، در پژوهشها، درباره دلایل فساد اقتصادی در ایران گفته و نوشته شد؟ پس چرا ما هنوز با فسادهای گسترده، مفسدان جدید و ارقام ریز و درشت فساد اقتصادی رو به رو هستیم؟ چرا همه آن اتفاقات، حرفها، محاکمات و نوشتهها باعث نشد که از میزان فساد در ایران کاسته شود؟ نه اینکه به طور کامل از میان برود که این امر در همه نظامهای سیاسی و اقتصادی دنیا امری محال است، اما شواهد و ارقام نشان میدهد که فساد در ایران گسترش یافته است. پس علت چیست؟ در ادامه چند دلیل تداوم عمده فساد اقتصادی را برمی شمارم.
نخست؛ مادامی که متن و زمینه اقتصاد و سازوکارهای اقتصادی در ایران عوض نشود، نمی توان انتظار داشت فساد مهار یا ریشه کن شود. به عبارت دیگر، نمی توان درخت گردو کاشت، اما انتظار داشت سیب یا هندوانه برداشت کرد. وقتی در یک اقتصاد، زمینههای فساد وجود دارد، برخورد مقطعی با مفسدان دردی را دوا نمی کند. یکی از این زمینههای اصلی فساد، نقش گسترده دولت در اقتصاد است، نقشی که هدایت منابع و منافع را در اختیار بخشهای خاصی از جامعه نگه میدارد.
دوم؛ یک علت ناموفق بودن مبارزه با فساد در کشور، برخورد جناحی و سیاسی با این مسأله است. مثال بزنم؛ سال 88 هنگامی که محاکمه من درحال برگزاری بود، تصویر من در صفحه یک روزنامه ایران چاپ شد، این درحالی است که تا سالها رسانهها فقط اجازه داشتند از حروف اختصاری «ب.ز» برای اشاره به یک مفسد استفاده کنند. سؤال این است که چرا یک قانون برای من کار نمی کند، اما برای دیگری کار میکند؟
این رویکرد دوگانه، یعنی برخورد جناحی با فساد اجازه نخواهد داد در مقابله با آن توفیقی کسب کنیم. همین جا باید اشاره کرد که مسیر آقای رئیسی در مقابله با فساد، بسیار خوب و مطلوب است. اما این مسیر درصورتی به طور تمام و کمال کار خواهد کرد که به همه ارکان و بخشهای کشور تسری پیدا کند.
سومین مسأله فقدان آزادی است. آزادی به این معنا نیست که رسانهها اجازه داشته باشند تا فقط اسامی و اخبار محاکمات خاصی را منتشر کنند. بلکه به این معنی است که رسانهها به اخبار محاکمات قائم مقام سابق فلان مقام هم دسترسی داشته باشند. در نبود آزادی برای نقد صریح همه ارکان قدرت، البته نقد منصفانه و دلسوزانه، نمی توانیم به موفقیت مبارزه با فساد امید داشته باشیم.