نسبتِ توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی و بازآفرینی شهری
زهرا نژادبهرام*
یکی از مهمترین عوامل شکلگیری و تشدید مسائل بافت فرسوده شهر تهران، فقر و ضعف اقتصادی ساکنان است که سبب میشود این بافتها امکان نوسازی خودبهخودی را نداشته و سرمایهگذاران نیز انگیزهای برای سرمایهگذاری در آن نداشته باشند.
در دهههای اخیر، یکی از رویکردهای مورد توجه در حوزه برنامهریزی حملونقل عمومی و برنامهریزی کاربری زمین، «توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی» (TOD) است. طرفداران این رویکرد مراکز فعالیتی مختلط و متراکم را که به وسیله شبکهای از نظامهای حملونقل عمومی و شخصی به هم وصل شدهاند، به تصویر میکشند. برنامهریزان فرض میکنند که رویکرد مبتنی بر حملونقل عمومی، پیادهروی و سفرهای با وسایط حملونقل عمومی را تشویق کرده و میانگین مدت و تکرار سفرهای اتومبیل شخصی را کاهش میدهد. توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی به مجموعه پروژههایی اطلاق میشود که همگی حملونقل عمومی را بهعنوان پایه اصلی توسعه شهری مدنظر قرار دادهاند. لازم به ذکر است که «توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی» همه گزینههای حملونقل عمومی مثل مترو، اتوبوس، تاکسی و... را در بر میگیرد. اما شبکه مترو بواسطه دارا بودن مزایایی نظیر سرعت، امنیت، عدم ایجاد آلودگی، ارزان بودن برای عموم و... در بین سایر گزینههای حملونقل از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و به همین دلیل تأثیرگذاری ایستگاههای مترو بر اراضی پیرامونیشان نسبت به سایر روشهای حملونقلی بیشتر است. وقتی ایستگاههای مترو در مناطق مختلف شهری احداث میشوند، بهترین دسترسیها را به اراضی پیرامونی ارائه میدهند که در صورت برنامهریزی صحیح، این اراضی میتواند فرصتی برای توسعه شهری ایجاد کند. نزدیکی محلهای سکونت به ایستگاهها ویژگی مهم دیگر «توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی» است. اگر میزان سفرهای انجام شده رو به فزونی بگذارد، پر واضح است که «توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی» باید تعداد کافی از مردم را در فاصله پیاده منطقی از وسایل حملونقل اسکان دهد.
- بافتهای فرسوده شهری
یکی از مهمترین عوامل شکلگیری و تشدید مسائل بافت فرسوده شهر تهران، فقر و ضعف اقتصادی ساکنان است که سبب میشود این بافتها امکان نوسازی خودبهخودی را نداشته و سرمایهگذاران نیز انگیزهای برای سرمایهگذاری در آن نداشته باشند. با نزول ارزش سکونت، میل به مهاجرت و به تبع آن جایگزینی اقشار مهاجر و فرودست جامعه، فزونی یافته که این خود، تغییر بافت اجتماعی و عدم نظارت اجتماعی ساکنان بههمراه عدم تعلق به محله را در پی دارد. در این بافتها قیمت زمین و مسکن افت داشته و همچنین مردم از نظر دارا بودن خدمات شهری مختلف نظیر کاربریهای فرهنگی، تفریحی، فضای سبز و ورزشی کمبود شدیدی را احساس میکنند که این مسأله خود سبب نزول بیشتر قیمت زمین و مسکن در بافتهای فرسوده میشود. بههمین دلیل آنچه که مانع راهاندازی خودجوش نوسازی محلهمحور است، کم توانی مشارکت اقتصادی مردم بههمراه نبود ارزش سکونت است. این توان پایین به مثابه نقطه توقف فرآیند نوسازی بهشمار میآید که چرخه فرسودگی از آن شروع و تقویت میشود. از سویی دیگر، پایین بودن ارزش ملک در بافت فرسوده باعث گردیده همانطورکه پیشتر اشاره شد، از یک سو سهم مالکان کمارزش تلقی گردیده و از سوی دیگر بهدلیل همین ارزش پایین املاک، اقبالی از سوی سازندگان در بخش خصوصی برای ورود به ساختوساز در جنوب تهران و علیالخصوص بافت فرسوده آن وجود نداشته باشد. لذا یکی از موضوعاتی که در راهاندازی و توسعه نوسازی نقش مؤثری ایفا میکند، هدایت کاربریهای ارزشافزا و محرک توسعه به این بافتها است. این کاربریها دارای حوزه نفوذ در مقیاس منطقه و شهر بوده و دارای عملکردهای گوناگونی از قبیل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... هستند.
*عضو شورای شهر تهران
انتهای پیام/*