نميتوان روابط بينالمللي را صرفا بر پايه تقابل بنا نهاد و از تعامل چشم پوشي کرد. چه بسا اتخاذ يکي از هر کدام از اين دوحالت به منافع ملي آسيب وارد ميکند.
رئيسجمهور در آيين بازگشايي دانشگاههاي سراسر کشور که در دانشگاه تهران برگزار شد نکتهاي را عنوان کرد که بسيار مهمتر از موضوع مذاکره با آمريکا است. ايشان دو استراتژي و دو نوع نگاه به ديگر کشورها را مطرح و اعلام کردند که در عرصه سياست خارجي، سياستها بر مبناي «تعامل يا تقابل» شکل ميگيرد.
طي 40 سال گذشته ايران استراتژي تقابل را در مقابل غرب برگزيد و نام آن را انقلابيگري يا صدور انقلاب گذاشت. اين تغيير نام اما تغييري در رويکرد ايجاد نميکند و در واقعيت رويکرد اصلي ايران طي 40 سال گذشته بر مبناي تقابل بودهاست. علاوه براين، صداهاي ديگري هم وجود داشته که نسبت بهاين تقابل نگاه مثبت نداشته است، با اين ديدگاه که تقابل به منافع ملي آسيب ميزند.
گاهي حتي صداي مخالف تقابل به عقبنشيني، وادادگي و تسليم متهم شده و رسانههاي طرفدار تقابل، او را غيرانقلابي ناميدهاند. در حالي که از آن روزها فاصله چنداني نگرفتهايم روزنامه کيهان، سخنان رئيسجمهور درخصوص تعامل را معادل تسليم قرار داد و از آن به عنوان ضعف دولت نام برد. اين رفتار به معني آن است که از سوي يکي از جريانهاي سياسي درکشور، تعامل با تسليم يکسان گرفته ميشود و در برابر آن، سياست تهاجمي بر مبناي تقابل معادل انقلابيگري تعريف شده و ستوده ميشود.
نميتوان روابط بينالمللي را صرفا بر پايه تقابل بنا نهاد و از تعامل چشم پوشي کرد. چه بسا اتخاذ يکي از هر کدام از اين دوحالت به منافع ملي آسيب وارد ميکند. براي اثبات اين موضوع کافي است نگاهي به همسايگانمان نظير ترکيه بيندازيم که در مواجهه با ديگر کشورها رويکرد مبتني بر تعامل را انتخاب کرده در حالي که در مواردي تقابل را برگزيده است. در نهايت ترکيه 40 سال قبل کجا بود و امروز کجاست؟ درخصوص ايران اين موضوع چگونه است؟ ما 40 سال قبل چه شرايطي داشتيم و امروز چه شرايطي داريم؟ ترکيه 40 سال قبل به هيچ وجه به عنوان يک قدرت اقتصادي در منطقه شناخته نميشد، اما امروز اين کشور سالانه 150 ميليارد دلار صادرات دارد و فقط در سال گذشته 46 ميليون گردشگر به آنجا سفر کردهاند. در ايران شرايط متفاوت است.
با قطع صادرات نفتي به دليل تحريمهاي آمريکا، اقتصاد کشور با شرايط بسيار سختي روبهرو شده و مردم در سختي زندگي ميکنند. انتقاد به آقاي رئيسجمهور اين است که آقاي روحاني! چرا اينقدر دير؟ 24 ميليون نفر در سال 1396 به تعامل رأي دادند. اگر اين 24 ميليون نفر خواهان تقابل بودند که به کانديداي جريان رقيب دولت رأي ميدادند.
سؤال اينجاست، چرا امروز که کشور متحمل هزينههاي زيادي شده، رشد اقتصادي منفي است و زندگي مردم سختتر از هميشه شده به فکر تعامل افتادهايد؟ چرا زودتر از اينها حرکت دولت به سوي سياستهاي تعاملي آغاز نشد؟ زماني که رئيسجمهور براي شرکت در هفتاد و چهارمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد به نيويورک سفر کرد، به گونهاي سخن گفت که دلواپسان هم احساس رضايت داشتند. البته بايد بپذيريم هر زماني که منتخبي از بخش انتخابي از تعامل سخن بگويد مطمئنا با تخريب و توهين روبهرو خواهد شد و چنين مسألهاي نيازمند حمايت مردم است.
*استاد دانشگاه تهران
انتهای پیام/*