این رویدادها که از ماهها قبل کلید خورده، پروسهای کاملاً برنامهریزیشده از سوی برخی جریانهای داخلی بهویژه ائتلاف ۱۴ مارس با همراهی آل سعود و آمریکا بهمنظور خارج کردن حزبالله از ساختار قدرت است.
1. حوادث اخیر لبنان و تظاهرات خیابانی در این کشور که در نتیجه توطئه مشترک جریانهای داخلی و قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای طی روزهای گذشته شدت یافته، بخشی از پازل طراحیشده برای بهاصطلاح حذف مقاومت از چارچوب معادلات سیاسی این کشور به شمار میآید. جریان 14 مارس در سالهای اخیر تلاش کرده بود که ناکارآمدی دولت «سعد حریری»، نخستوزیر غربگرای لبنان را متوجه جریان 8 مارس کند. به همین دلیل، نوعی تقابل سیاسی جدی بین جریان 14 و 8 مارس – همپیمان حزبالله - آغاز و جریان 14 مارس که متحد اصلی عربستان، آمریکا و هوادار رژیم صهیونیستی است، میکوشد با انتساب مشکلات اقتصادی به حزب رقیب، خود را از اعتراضات مردمی در امان نگه دارد.
2. بدهیهای خارجی لبنان اکنون از مرز 85 میلیارد دلار، معادل یک و نیم برابر تولید ناخالص داخلی این کشور گذشته و دولت قادر به بازپرداخت بدهیهای خود نیست.
علاوه بر این، قوه مجریه این کشور در تأمین بودجه سال آتی با مشکلات عدیدهای دستوپنجه نرم میکند و برای جبران کسری بودجه، دست به دامن پارلمان شد تا از طریق افزایش مالیات سوخت و نرمافزار واتساپ، هزینههای خود را تأمین کند. افزایش قیمت سوخت و بستن مالیات بر پیامرسان محبوب لبنانیها در کنار آتشسوزیهای هفته گذشته در جنگلهای کوهستانی و تعلل دولت در اطفای آن، خشم مردم را برانگیخت و مشکلات معیشتی را بر اقشار متوسط و ضعیف این کشور مضاعف کرد. نخستوزیر هفته گذشته بهجای پاسخگویی به مطالبه عمومی، احزاب سیاسی کابینه را در ناکارآمدیهای اخیر متهم کرد و به آنها مهلتی 72 ساعته داد تا راهحلی برای خروج از بحران اقتصادی ارائه کنند! از سوی دیگر، سید حسن نصرالله در سخنرانی روز شنبه خود، از مسئولین دولتی خواست که بهجای فرافکنی، مسئولیتپذیر باشند و جهادی عمل نمایند.
3. هرچند اعتراضات مدنی در لبنان، مسبوق به سابقه است و هر از گاهی رخ مینماید اما کدهایی در اعتراضات وجود دارد که نشان میدهد ناآرامیهای روزهای گذشته باب میل رسانههای منظومه غربی، عربی، صهیونیستی است.
اندکی پس از آغاز تظاهرات، اغتشاشات خیابانی بهصورت گسترده از سوی رسانههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای عربستان و ارتجاع منطقه و نیز رسانههای غربی بازتاب پیدا کرد. از باب مثال، شبکه العربیه کوشید با رپرتاژهای کاملاً غرضورزانه، اعتراضات را به عملکرد وزرای منسوب به جریان 14 مارس و حزبالله منتسب کند و القا نماید که مردم از حضور مقاومت اسلامی در عرصه سیاسی ناراضیاند.
واکنش صهیونیستها نیز هم در این میان قابلتوجه و البته تأمل است. علیرغم اینکه سران رژیم صهیونیستی در قبال اعتراضات لبنان، سکوت اختیار کردهاند اما رسانههای این رژیم، شادی زائدالوصف خود در خصوص آغاز این تحولات را نتوانستند پنهان کنند و با پوشش تقریباً کامل آنچه در حال وقوع است، آن را بزرگترین اعتراض سالهای اخیر توصیف کردند. برخی تحلیلگران صهیونیست هم با گرفتن ماهی از آب گلآلود، سخن برخی مخالفان داخلی را تکرار کرده و ادعا کردند که فریاد مردم لبنان، در حقیقت، فریاد علیه سیطره حزبالله بر مقدرات این کشور است. واکاوی برخی شعارهایی که علیه ایران و حزبالله سر داده میشود، خوراک پروپاگاندای ضد مقاومت اسرائیلیها بود و کوشیدند با ذوقزدگی کودکانه، به جوانان لبنانی توصیه کنند که باید در پی مسدود کردن راه نفوذ ایران در لبنان باشند.
4. نکته بعدی اینکه در خلال اعتراضات، برخی از معترض نماها که از سوی برخی گروههای معاند با حزبالله خط میگیرند، شعارهایی علیه مقاومت سر داده و به برخی از دفاتر و مراکز این گروه پیشتاز سیاسی حمله کردند. این در حالی است که سیاسیون ضربه خورده از حزبالله نیز همنوا با این جماعت، مقاومت اسلامی را مقصر بحران فعلی در لبنان معرفی کردهاند.
حزبالله در دولت و پارلمان این کشور، وزیر و نماینده دارد اما انتساب همه مشکلاتی که به دلیل بیکفایتی دولت سعد حریری طی سالیان متمادی شکلگرفته و گرفتن انگشت اتهام بهسوی آن، صرفاً به این دلیل که هدف تحریمهای آمریکا قرار دارد، شیطنتی کاملاً طراحیشده است.
دور از انتظار هم نبوده و نیست که گروههای لبنانی برخوردار از حمایت غرب و کوتولههای منطقه، سیاست حمایتگرانه حزبالله از گروههای مقاومت را به این بهانه برنتابند و آن را سکویی برای تضعیف حزبالله قرار دهند.
5. از سوی دیگر، گاوبندی عربستان با دولت سعد حریری نیز قابلتوجه است. در خبرها آمده بود که اتباع آل سعود، در حال ترک عربستان هستند تا وجهه امنیتی اعتراضات را افزایش داده و وانمود کنند که مقصر همه مصائب اخیر، حزبالله است که اجازه کار و حل مشکلات را به دولت نداده. مقامات این جنبش جهادی اما با درک شرایط حساس کنونی و توطئهای که برای ناآرامی لبنان تدارک دیده شده، به دنبال آرام کردن اوضاع در این کشور هستند تا گزک به دست فتنه گران سعودی نیفتد.
علاوه بر این، تحولاتی که همزمان با اعتراضات لبنان در منطقه رخداده از جمله حمله ترکیه به شمال شرق سوریه، ناآرامیهای عراق و انتقال هزار تفنگدار دریایی آمریکایی مستقر در سوریه به غرب عراق، همگی در چارچوب راهبرد سیاسی، امنیتی، نظامی برای تضعیف محور مقاومت طراحی و تدوینشده است. به تعبیر روزنامه «الاخبار»، تظاهرات خشونتآمیز در برخی شهرهای عراق و لبنان، سناریوی جدید آمریکا، انگلیس و عربستان برای فتنهآفرینی و آشوب در این کشورها و سرپوش گذاشتن بر شکست در جنگ یمن است.
بنابراین، این رویدادها که از ماهها قبل کلید خورده، پروسهای کاملاً برنامهریزیشده از سوی برخی جریانهای داخلی بهویژه ائتلاف ۱۴ مارس با همراهی آل سعود و آمریکا بهمنظور خارج کردن حزبالله از ساختار قدرت است و تلاش میکنند تا بهنوعی بر این موج سوار شده و مردم را علیه دولت و گروه 8 مارس تحریک کنند.
به نظر میرسد که با روند پیش رو، سناریوی احتمالی بعدی به این ترتیب است که «سعد الحریری» از ریاست کابینه استعفا دهد و «میشل عون»، رئیسجمهور لبنان، تحتفشار تشکیل کابینهای بدون حضور جریان مقاومت قرار گیرد تا از این رهگذر، توهم به محاق بردن مقاومت از سپهر سیاسی لبنان فراهم شود.