شايد مکرون به دنبال آن است تا با رهبري در اروپا نقش پررنگتري را داشته باشد. به همين دليل مکرون سعي ميکند تا با مقامات کشورمان تحرکات تازهاي ايجاد کرده شايد بتواند اقدامات تازهاي را انجام دهد.
اقدامي که کاخ سفيد در تحريم وزير خارجه کشورمان انجام داد براي ساير کشورهاي دنيا اقدامي عجيب و غيرمنطقي بود. به نظر ميرسد تحرکات ديپلماتيک دکتر ظريف و سفرهايي که ايشان به کشورهاي اسکانديناوي و پس از آن به فرانسه داشتند همچنين بياعتنايي کشورهاي اروپايي به اقدام آمريکا به منظور تحريم وزير خارجه کشورمان به نوعي پاسخي است به اين مساله که چرا مسئولان ارشد دولت آمريکا دست به اقداماتي ميزنند که خودشان در عرصه بينالمللي تنها بمانند و ساير کشورها به آن بهعنوان رفتار غيرديپلماتيک و غيرعقلاني بنگرند.
بياعتنايي کشورهاي اروپايي و تنظيم ملاقاتهاي سطح بالا براي وزير خارجه کشورمان نشان از آن دارد که ايران مجموعه اقدامات خود را در مسير روشنکردن افکار عمومي جهاني در راستاي منافع مردم کشور خود انجام ميدهد. ايران با ساير کشورهاي دنيا تحرکات ديپلماتيک خود را در مسائل منطقهاي-بينالمللي دنبال ميکند. يکي از مهمترين موضوعات، مساله برجام است که در حال حاضر اروپا ميبايستي اقدام مناسبي را انجام دهد.
شايد نقشي را که فرانسه و بعد از آن آلمان در حال حاضر دنبال ميکنند با توجه به وضعيتي که اتحاديه اروپا بعد از طرح برگزيت توسط بريتانيا دارد نقش پاريس و برلين براي رهبري اتحاديه اروپا کليدي است. شايد مکرون به دنبال آن است تا با رهبري در اروپا نقش پررنگتري را داشته باشد. به همين دليل مکرون سعي ميکند تا با مقامات کشورمان تحرکات تازهاي ايجاد کرده شايد بتواند اقدامات تازهاي را انجام دهد.
ايران خواهان دسترسي به حقوق و منافع مردم خود است. برجام به اين دليل شکل گرفت که ايران براي پيشرفت و توسعه کشور اعتقاد داشت ميبايستي از دانش پيچيده هستهاي بهرهمند باشد. مقامات آمريکايي با استناد بر منابع منافقين، تلاش ميکردند تا فشار زيادي را در فضاي افکار عمومي عليه ايران ايجاد کنند.
با ورود ايران به مذاکرات منجر به برجام بر همگان روشن شد که ايران خواهان حقوق خود در راستاي استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي است. به همين دليل ايران حاضر شد به دليل روشنشدن افکار عمومي در چارچوب يک توافق برخي از محدوديتها براي يک مدت زماني خاص را بپذيرد تا بدين وسيله بهانههاي لازم براي برداشتن تحريمهاي ظالمانه عليه مردم کشورمان از بين برود.
طي اين مدت ايران به تمامي تعهداتش در چارچوب برجام عمل نمود، اما طرف مقابل نهتنها به تعهداتش عمل نکرد بلکه دولت جديد آمريکا از برجام خارج و تحريمها را مجددا برقرار کرد. حتي دولت آمريکا تلاش نمود فشارهايي را به ساير کشورهاي اروپايي وارد نمايد تا آنها نيز به اين تحريمهاي ظالمانه عليه کشورمان بپيوندند تا بدين وسيله برجام خاصيتي براي ايران نداشته باشد. مهمترين طرف برجام بعد از خروج يکجانبه آمريکا در مقابل ايران اتحاديه اروپا بود، چون روسيه و چين به همکاري با ايران ادامه داده و مخالف اين اقدام غيرمنطقي ايالات متحده آمريکا بودند.
اتحاديه اروپا نيز چون اين مساله را يک مساله حيثيتي براي خود ميدانست حداقل به ظاهر مدعي بود که موافق رفتار آمريکا نبوده و خواستار حفظ برجام است، چون توافق هستهاي دستاوردي براي اتحاديه اروپا بود. بنابراين يا طرف اروپايي توان مقابله با آمريکاييها را نداشته يا برخي از آنها توان خودشان را به کار نگرفتند تا از مزاياي برجام ايران بهرهمند گردند. لذا ايران در شرايطي قرار گرفت که اعلام کرد چنانچه از مزاياي اين توافق برخوردار نشود دليلي ندارد تا خود را محدود به برجام نمايد.
به همين دليل گامهايي از سوي ايران به منظور کاهش تعهدات برجامي تعريف شد. طرفهاي اروپايي احساس ميکنند که ادامه اين روند ممکن است منجر به از بين رفتن برجام شود که خود شکست تلخي براي طرف اروپايي خواهد بود؛ لذا موجب بياعتمادي هرگونه توافقي که يک طرف آن اروپا و آمريکا باشد، براي ساير کشورها خواهد شد. نقش امانوئل مکرون در چنين چارچوبي قابل ارزيابي دقيق همه کشورها در دنياست. ايران اگر از ابتدا موافق مذاکره و بيان نقطه نظراتش در چارچوب دفاع از منافع خود نبود وارد مذاکرات برجامي نميشد و هرگونه تحريم را به بهانه فعاليتهاي صلحآميز هستهاي نادرست ميداند.