امنیت خلیجفارس و تنگههرمز میبایست مانند گذشته توسط خود کشورهای منطقه که نیاز به آن دارند تأمین شود. ایران همواره علاقهمند به این همکاری با کشورهای منطقه برای حفظ امنیت خلیجفارس و تنگههرمز بوده است.
تحولات چند ماه آینده برای وضعیت سیاسی و بویژه صنعت نفت و گاز غرب آسیا از اهمیت زیادی برخوردار است. خروج یکطرفه امریکا از برجام و تحریمهای این کشور سیستم بانکی، بیمه و صنعت نفت کشور را تحت تأثیر قرار داد. اتفاقی که نه با قوانین بینالمللی و نه با معیارهای انسانی قابل توجیه است. از آنجا که این چالشها منجر به وادار کردن ایران برای مذاکرات مجدد با امریکا نشده، به نظر میآید که سناریوی تنش در خلیجفارس از طرف امریکا و متحدان منطقهای این کشور و به منظور کشاندن کشورهای آسیایی و اروپایی به سمت خود در حال شکلگیری است.
اهمیت خلیجفارس و تنگه هرمز که شاید مهمترین آبراه تانکرهای نفتی در جهان است بر کسی پوشیده نیست. در حال حاضر نفت حدود یکسوم مصرف انرژی اولیه در جهان است. تقاضا برای نفت در سال 2018 حدود 95 میلیون بشکه در روز و تولید نفت خام کشورهای غرب آسیا نزدیک به32 میلیون بشکه در روز بوده است. در همین سال تبادلات نفتی جهان حدود 71 میلیون بشکه در روز بوده است و کشورهای غرب آسیا بیش از 20 میلیون بشکه نفت در روز صادر کردهاند که کمی بیش از 16 میلیون بشکه نفت در روز آن از خلیجفارس و تنگههرمز عبور کرده است. عمده خریداران این نفت کشورهای چین، ژاپن، کره، هند و کشورهای اروپایی هستند.
در چند سال گذشته بطور کلی تولید نفت امریکا نیاز این کشور به واردات از غرب آسیا را بشدت کاهش داده و تکنولوژی دستیابی به نفت شیل تولید نفت و میعانات این کشور را از 78/6 میلیون بشکه در روز در سال 2008 به 3/15 میلیون بشکه در روز در سال 2018 افزایش داده است. پیشبینی میشود که سرمایهگذاری در این صنعت تا یکی دو سال دیگر امریکا را بعد از چندین دهه نیاز به واردات نفت خودکفا کند. اثرات سیاسی و استراتژیک این تحول بویژه در خلیجفارس که امریکا بزرگترین نیروی دریایی و پایگاههای نظامی را دارد بیش از پیش مشهود است. رئیسجمهوری امریکا اعلام میکند که نیازی به نفت حمل شده از خلیجفارس و تنگههرمز ندارد و کشورهایی که این نیاز را دارند باید خود برای امنیت این منطقه اقدام کنند.
ایجاد تنش در این آبراه نفتی مهم و متهم کردن ایران میتواند همزمان راهکار افزودن فشار بر ایران و گرفتن امتیاز از چین، ژاپن و کشورهای اروپایی رقیب اقتصادی امریکا باشد. خلیجفارس و تنگههرمز در چندین دهه گذشته بجز مدتی کوتاه در زمان جنگ ایران و عراق همواره از امنیت برخوردار بوده و ایران که طولانیترین مرز را در این آبراه دارد و آن را شاهراه واردات و صادرات خود میداند بدون شک در امنیت آن تلاش دارد. در چنین شرایطی پیشنهاد ایجاد نیروی دریایی مشترک توسط امریکا که تاکنون مورد موافقت بسیاری از کشورها نبوده است بهنظر میآید بیشتر در راه افزایش فشار بر ایران برای مذاکره، در تنگنا گذاشتن رقبای اقتصادی امریکا و تأمین منابع مالی حضور نیروهای امریکایی در این منطقه از جهان است. از سوی دیگر موفقیت در خودکفایی امریکا در نفت و گاز وابسته به ادامه سرمایهگذاریهای کلان در حوزههای نفتی شیل است. این سرمایهگذاریهای نفتی بطور کلی با قیمت نفت بالای 60 دلار هر بشکه تأمین میشود. این هم میتواند دلیل دیگری باشد برای تنش در خلیجفارس و تنگههرمز. البته کشورهای عمده تولیدکننده نفت نیز سقوط قیمت نفت را نمیخواهند ولی نه به خاطر توسعه لایههای شیل و خودکفا شدن امریکا.
امنیت خلیجفارس و تنگههرمز میبایست مانند گذشته توسط خود کشورهای منطقه که نیاز به آن دارند تأمین شود. ایران همواره علاقهمند به این همکاری با کشورهای منطقه برای حفظ امنیت خلیجفارس و تنگههرمز بوده است. اگر کشورهای نیازمند به نفت حوزه خلیجفارس اظهار تمایل برای همکاری در این راه کنند، میتوانند با کشورهای این منطقه وارد گفتوگو و تعامل شوند. به هر حال سپردن امنیت خلیجفارس به کشوری که هیچ نیازی به نفت خلیجفارس نداشته و برای مقاصد سیاسی و فشار اقتصادی بر رقبا اقدام میکند، نمیتواند برای صلح منطقه و جهان کارساز باشد.