کاش تلویزیون به جای اینکه از آمارهای 90 درصد به بالا برای بینندگان خود حرف میزند، درباره عملکردش به یک نهاد بیطرف پیشنهاد نظرسنجی بدهد و با دیدن نتایج، ماستها را کیسه کند و لااقل خودش را نفریبد.
دروغ، تهمت، توهین و بدگویی بتدریج، از اینکه نیش عقربی باشد که از ره کین زده میشود به اقتضای طبیعت تلویزیون تبدیل شده. گویی، اصلاً اول برنامه میریزند که به کسی یا دستگاهی بد بگویند و پیرو آن مصاحبهای یا تحلیلی پخش میکنند که آن هدف را تأمین کند. از میهمانی دعوت میکنند که میراثدار شهیدی عزیز است. تریبون را به او میسپارند و او مسئولان بعثه حج مقام معظم رهبری و دیگر نهادهای مسئول را متهم میکند که درباره قربانیان فاجعه چهار سال قبل در منا، ساخت و پاخت کردهاند. ساعتی بعد، محتوای برنامه در فضای مجازی منتشر میشود. مسئولان صدا و سیما هم به احتمال زیاد از طریق همین فضا متوجه میشوند که چه دستهگلی به آب دادهاند و به تلاش میافتند تا قضیه را جمع وجور کنند.
اولین ژست، ژست آزادی بیان و تعاطی افکار است که ایهاالناس یک نفر آمده در تلویزیون و حرفی زده که نظر شخصی اوست؛ اگر کسی جوابی دارد بسمالله!
اولاً آقای رئیس صدا وسیما اگر به چنین برنامههایی که از شبکه افق پخش میشود دقت کند، درخواهد یافت که از این نمونه دروغ و تهمت یک بار و دو بار نیست که گفته شده و اتفاقاً روی آنتن زنده هم رفته است. اما به نظر میرسد زور آقای رئیس آنقدرها نیست که جلوی دعوت از میهمانهایی را که در این برنامه حضور مییابند و طبق عادت یا از روی توهم، دروغ میگویند بگیرد. حتی نمیتواند پخش زنده این برنامهها را که معمولاً برای امنیت ملی کشور هزینه میتراشند، متوقف کند و پس از بازبینی منتشر کند.
اگر قرار است مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید بترسد، پس باید تدبیری به اتاق مدیران صدا وسیما راه یافته باشد. بنابراین چارهای جز این نمیماند که تصور شود چنین اقداماتی از روی عمد صورت میگیرد. این تصور آنگاه قطعیتر میشود که صداوسیما به عنوان رقیب سیاسی دولت وارد میدان میشود و از جایگاه اپوزیسیون (همچون بیبیسی و رادیو فردا و تلویزیون وابسته به آل سعود) به دستگاههای اجرایی کشور حمله میکند.آن وقت آخر هرماه منتظر است از همین دولتی که از صبح تا نیمهشب به آن بد میگوید، مواجبش را بگیرد!
کاش تلویزیون به جای اینکه از آمارهای 90 درصد به بالا برای بینندگان خود حرف میزند، درباره عملکردش به یک نهاد بیطرف پیشنهاد نظرسنجی بدهد و با دیدن نتایج، ماستها را کیسه کند و لااقل خودش را نفریبد.
ثانیاً فرض کنیم ژست آزادی بیان صداوسیما جدی باشد. اگر چنین است چرا رسانه ملی همیشه به یک سمت غش کرده و همواره یک بخش کوچک بداخلاق عصبانی از جریانهای سیاسی جامعه قدر میبینند و در صدر مینشینند؟ واقعاً در بین این همه استاد دانشگاه و اقتصاددان و سیاستمدار و فرهنگشناس و فرهیخته، تریبون باید دست چند نفر محدود بیفتد که معمولاً هم برای کشور هزینهساز شود؟ این کجایش با ژست آزادیخواهی صداوسیما جور درمیآید که صداهای متعدد در جامعه از تلویزیون پخش نشود؟
خاطرم هست یکبار مقام معظم رهبری درباره صداوسیما فرمودند خودشان نیز منتقد این رسانهاند. همان موقع نوشتم اگر جای رئیس صداوسیما بودم با این بیان معظمله، اتاق کارم را ترک میکردم و کلید را به نگهبان میدادم و برای همیشه میرفتم.
راستش الان فکر میکنم ایشان آن توصیه را عملی کرده و من جای گلایه از ایشان را ندارم! چون اگر صداوسیما رئیس داشت و رئیسش در اتاق کارش بود نباید اوضاعش این همه شلم شوربا باشد!
*روزنامه نگار
انتهای پیام/*