شاید پس از 20 سال تجربه وقتش رسیده باشد که شورایاریها وارد قانون شوراها شده و بدل به شورای محلات شوند. همچنین تأسیس شهرداری محله و انتخاب شهردار محله از سوی مردم میتواند گامهای بعدی ارتقای ظرفیت نهاد مدیریت محله باشد.
انتخابات شورایاریهای محلات شهر تهران که دیروز پنجمین دوره آن برگزار شد، تنها فرصت مشارکت مردم در اداره امور محله در پایتخت است. تداوم انجمنهای شورایاری را در سالهای گذشته با وجود موانع و مخالفتها باید به فال نیک گرفت و آن را بهعنوان نشانهای از حرکت به سوی نهادینگی مشارکت محلهای و اعتماد مردم به سازوکارهای انتخاباتی برای حل و فصل امور محله تلقی کرد. آنچه این خوشبینی را بیشتر میکند، اقبال فزونتری است که در این دوره به انتخابات شورایاریها شده و شاهد حضور افراد بیشتری نسبت به تمام دورههای گذشته برای انتخابات نمایندگان مردم در سطح محله هستیم. با وجود تمام انتقاداتی که به نهاد مدیریت شهری در طول سالهای گذشته شده از جمله بیتوجهی به مقررات و ضوابط طرح توسعه شهر تهران و کسب درآمد از طریق تراکم فروشی وارد آمده واقعیت آن است که به سبب حضور ارگانی دموکراتیک در این نهاد یعنی شورای اسلامی شهر، مدیریت شهری تنها سازمان حکومتی است که از سازوکاری انتخاباتی برای تعیین نمایندگان مردم هر چند بهعنوان مشاوران شهرداریهای نواحی، بهره گرفته و شیوه حکمرانی خود را تا اندازهای تخت و نزدیک به خواستههای مردم کرده است. هر چند تا رسیدن به وضع مطلوب و بهرهگیری از ظرفیتهای بیپایان مردم در اداره شهر هنوز کارهای بسیاری مانند متناسب کردن ساختار شهرداری با مشارکت اجتماعی و انتخابی کردن مدیران شهرداری در سطوح منطقه و محله باید انجام گیرد. در شرایط حاضر قدرت تأثیرگذاری شورایاریها محدود به ارائه مشورت به مدیران شهرداری در سطح ناحیه و انتقال خواستهها، مسائل و مشکلات مردم محله به آنها است. اعضای شورایاری محله اگر بهدنبال سودجویی فردی و تک رویهای مرسوم نباشند میتوانند حتی در همین شرایط محدود هم تأثیرگذاری مناسبی بر جریان مدیریت شهری چون مخالفت با تصمیمات غلط و بیتوجه به مصالح محله داشته باشند.
از همین رو فعالان اجتماعی محلات وظیفه دارند تا به شناسایی افراد کاردان، مشارکت جو و علاقهمند به امور محله پرداخته و با معرفی آنها به مردم محله برای انتخاب، موجب افزایش کیفیت اعضای شورایاری شوند.
من تجربه حضور بهعنوان یکی از اعضای شورایاری را در دوره چهارم در محله بینظیر شهرک اکباتان داشتم و از نزدیک شاهد بودم که شورایاری با وجود مشکلاتی مانند رقابتهای ناسودمند داخلی و گاه بحث و جدلهای بیپایان، در هنگام طرح بحث منافع محله، یکصدا و متحد عمل میکرد و با دادن مشورتها و گاه هشدارهای لازم سبب اصلاح بسیاری از تصمیماتی میشد که در صورت اجرا میتوانست تأثیرات مخربی بر شهرک داشته باشد.
در هر حال شورایاری محلات تجربه بیهمتایی است که در مقیاس خاورمیانه و شمال آفریقا مانندی ندارد. گرچه مدرنسازی تقلیدی سبب از دست رفتن ظرفیت کدخدای محله در شهرهای کشور در دهههای گذشته شد و البته کشور همسایهمان ترکیه همچنان از این ظرفیت بهنام مختار محله بهره میگیرد، با این همه بیست سالی است که از تجربه شورایاری در تهران میگذرد و قوت و ضعف آن تا اندازه زیادی معلوم شده است. شورایاری دستاورد خرد ورزی سیاسی مهمترین جناحهای قدرت در ایران در مدیریت شهری هم هست و از قضا از آن موضوعاتی است که هر دو دسته سیاسی با آن موافقند.
در یک ارزیابی کلی میتوان منافع شورایاری برای مدیریت بهتر پایتخت را بیشتر از مضرات آن برشمرد، شاید کمترینش بهرهگیری از هزاران ساعت کار داوطلبانه در قالب شورایاری و سراهای محلات است، از همین رو بر عهده تمامی مقامات و صاحبان قدرت در قوای مختلف است که به پرورش بیشتر این نهال برومند بکوشند و برای ارتقای آن تلاش کنند. شاید پس از 20 سال تجربه وقتش رسیده باشد که شورایاریها وارد قانون شوراها شده و بدل به شورای محلات شوند. همچنین تأسیس شهرداری محله و انتخاب شهردار محله از سوی مردم میتواند گامهای بعدی ارتقای ظرفیت نهاد مدیریت محله باشد.
*جامعه شناس
انتهای پیام/*