همه ميدانند اگر بخواهند تنش در منطقه را افزايش دهند، برجام آسيب جدي خواهد ديد و اين چيزي نيست كه اروپاييها در اين مرحله به دنبال آن باشند.
روزگذشته آقاي ظريف وزير امور خارجه كشورمان در توييتي به انگليس گوشزد كرد كه اجازه ندهد جان بولتون مشاور امنيت ملي امريكا اين كشور را به باتلاق بكشاند. اما اگر بخواهيم به هدف اصلي اين تيتر بپردازيم ابتدا بايد گذشته تاريخي روابط بريتانيا و پيوندهاي اين كشور با امريكا را مورد بررسي قرار دهيم.
اگر رفتار بريتانيا با جمهوري اسلامي طي 40 سال گذشته و همسويي و همراهي آنها با سياستهاي امريكا و بهخصوص در بحث حمله به عراق را مدنظر قرار دهيم، متوجه خواهيم شد كه تقريبا دوطرف در يك مجموعه فكري قرار دارند و شايد يكي از موارد محدود و معدودي كه انگليسيها متفاوت از امريكاييها رفتار كردند در موضوع برنامه هستهاي ايران بوده است. در مذاكراتي كه سال 2003 ميان ايران و اروپا شكل گرفت، شاهد آن بوديم كه بريتانيا خلاف جهت سياستهاي امريكا را دنبال ميكرد. اما درنهايت با بازي كه امريكاييها به راه انداختند و فشاري كه به اروپا وارد كرد، عملا مذاكرات به نتيجه نرسيد و توافقات صورت گرفته بينتيجه ماند.
در بحث برجام هم بريتانيا همسو با كشورهاي اروپايي تلاش ميكرد نقش متفاوتي از امريكا را در مذاكرات ايفا كند. هر چند كه در بحث برجام بهدليل حضور باراك اوباما در كاخ سفيد سياستها بسيار همسو با يكديگر بود. هر چند در حال حاضر نيز شاهد همسويي و همراهي از سمت بريتانيا با امريكا هستيم اما واقعيت آن است كه بريتانياييها مشغول يك بازي دوجانبه هستند. آنها هم به دنبال حفظ برجام و اتحاد با اروپا در اين زمينه هستند و هم در عين حال قصد دارند در همراهي با امريكا فشارها را به ايران افزايش دهند.
اين بازي دوجانبه تاحدودي دست انگليسيها و نوع رفتارشان درخصوص ايران را پيچيده ميكند و صحبتهاي اخير آقاي ظريف به نوعي نيز در همين راستاست و اشارهاي به تيم B است كه به دنبال تنش با ايران هستند و در اين زمينه قصد دارند تا انگليسيها را به تله درگيري با ايران بيندازند و فشار مضاعفي را نيز وارد كنند.
هر چند در حال حاضر برخي مقامات و رسانهها عنوان كردند كه بريتانيا قصد دارد پرونده توقيف كشتي بريتانيايي توسط جمهوري اسلامي ايران را به شوراي امنيت بكشاند، اما واقعيت آن است كه هرقدر رفتارهاي خصومتآميز و انتقامجويانه و به هر شكل در منطقه خليجفارس ميان ايران و امريكا و حتي ايران و اروپا و كشورهاي منطقه بيشتر شود، دامنه تنش نيز افزايش مييابد و بر همه مسائل نيز تاثير ميگذارد.
اما باتوجه به موضعي كه اروپاييها در قبال برجام دارند وتلاش ميكنند برجام را حفظ كنند، بحث كشاندن موضوع كشتي توقيف شده انگليسي در تنگه هرمز به شوراي امنيت نيز هر چند يك فشار سياسي مضاعف را به ايران وارد ميكند از اين جهت كه اروپاييها از بريتانيا حمايت و انتقاد خود را متوجه ايران ميكنند، احتمال اينكه اگر اين موضوع به شوراي امنيت كشيده شود، يك بيانيه سياسي مشترك عليه ايران صادر شود، وجود دارد، اما به نظر نميرسد كه قصد داشته باشند فراتر از يك بيانيه مشترك عليه ايران وارد عمل شوند؛ چراكه موضعگيريهايي كه اروپاييها در اين زمينه كردند به دنبال حل موضوع از طريق سياسي هستند.
همه ميدانند اگر بخواهند تنش در منطقه را افزايش دهند، برجام آسيب جدي خواهد ديد و اين چيزي نيست كه اروپاييها در اين مرحله به دنبال آن باشند. اما اگر بخواهيم به چشمانداز حل اين موضوع بپردازيم، باتوجه به اينكه ايران بسيار محكم و قاطع بر سر مواضع خود بر سر كشتي انگليسي و توقيف نفتكش ايراني در تنگه جبلالطارق ايستاده است، نوع رفتارها و موضعگيريهايي كه انگليسيها داشتهاند و تهديد كردند و در عين حال بر موضوع راهحل سياسي تاكيد كردهاند،
به نظر ميرسد در اين مرحله به يك توافقي دست پيدا كنند بيشتر است تا اينكه بخواهند به سمت افزايش تنش با ايران پيش بروند، زيرا شرايط و تنش در منطقه خليجفارس بسيار پيچيده و غيرقابل پيشبيني است.
ولي نوع رفتار و مواضع نشان ميدهد كه به يك راهحل سياسي نزديكتر هستند تا بخواهند به سمت افزايش تنشها قدم بردارند. در سوي ديگر اين موضوع خواه ناخواه روي روابط دوجانبه بريتانيا و اتحاديه اروپا اثرگذار خواهد بود. هر چند بايد گفت كه ما روابط اقتصادي و تجاري آنچناني با بريتانياييها نداريم. اما نبايد فراموش كنيم كه بريتانياييها برخلاف ساير كشورهاي اروپايي و حتي امريكا و كانادا، هيچگاه به دنبال قطع ارتباط سياسي با ايران نبودند بلکه همواره به دنبال آن بودند كه كانال ارتباطي خود را با ايران حفظ كنند. حتي پس از حمله به سفارت انگليس و تعطيلي آن در تهران و ماجراهاي متعددي كه پس از آن رخ داد، باز هم به دنبال آن بودند به نوعي كه موضوع را حل و فصل كنند و بتوانند سفارت خود را در تهران باز نگه دارند و به اهميت برقراري ارتباط باور دارند و متوجه هستند كه بايد كانالهاي سياسي با ايران را باز نگه دارند، چراكه از اين طريق ميتوانند فضاي منافع خود در منطقه را بهتر دنبال كنند.
از سوي ديگر اين موضوع هيچ تناقضي با سياستهاي فراآتلانتيكي آنها با امريكا ندارد و كاري كه امريكاييها به دليل قطع ارتباط با تهران نميتوانند انجام دهند انگليسيها تلاش ميكنند با حفظ ارتباطاتشان با ايران اين كار را انجام دهند تا از اين طريق بتوانند اهداف و راهبردهاي خود را در خليجفارس و خاورميانه پيش ببرند.