با تحریم ظریف اگر دولت میخواهد عزت ملت ایران و منافع و امنیت ملی کشور را حفظ کند و واکنش مقتدرانه و عزتمندانهای به آمریکاییها بدهد، باید تا دیر نشده اولا به پشتوانه ملت خروج رسمی و کامل ایران از برجام را اعلام کند.
۱-آمریکا در حالیکه فریبکارانه دم از مذاکره میزند، مسئول دیپلماسی کشور را تحریم کرد!. تحریم رسمی ظریف بعد از ایجاد محدودیت تردد برای او در سازمان ملل و نیویورک از سوی وزارت خزانهداری آمریکا را باید اولا آخرین ورق از دفتر تحریمی آمریکا علیه ملت ایران دانست که نشان میدهد کاخ سفید و ترامپ دستشان خالی شده است. ثانیا باید تحریم مسیر دیپلماسی و میخ آخر بر تابوت هرگونه مذاکرهای و همچنین برجام تلقی نمود چرا که بار دیگر ثابت کرد که «عنصر صداقت در میان آمریکاییها نه تنها کمیاب، بلکه نایاب است»! و دیپلماسی و تحریم هر دو باهم در ایستگاه آخر متوقف شدند!.
۲- واکنشهای داخلی نشان داد ملت ایران در این جنگ تحریمی – تبلیغاتی با قدرت و عزتمندانه از وزیر امورخارجه کشور حمایت میکنند و همانگونه که آمریکا قبلا شخصیتهای حقیقی و حقوقی زیادی را هرچند سمبلیک در فهرست تحریمهای خود قرار داده است، قرار گرفتن نام وزیر امورخارجه در این فهرست نیز از اهمیت چندانی برخوردار نخواهد بود. آنچه که اهمیت این موضوع را تقلیل و کاهش میدهد این است که روند چهل ساله انقلاب اسلامی در مواجهه با جبهه استکباری نظام سلطه و بهویژه در شش سال گذشته در مذاکرات هستهای و برجام و پسابرجام نشان داده مسیر دیپلماسی و مذاکره با آمریکا و اروپاییها مسیری خسارت بار و بدون نتیجهای برای ملت ایران است. از سوی دیگر مقاومت ملت ایران بخصوص در سالها و ماههای اخیر نشان داده است، تنها مسیر رسیدن ملت ایران به اهداف واقع بینانه خود چه در حوزه امنیت و منافع ملی و چه در حوزه اقتصادی و سیاسی، مسیر مقاومت و تلاش مجاهدانه و انقلابی است.
۳- اما درخصوص اقدام آمریکا در تحریم وزیرامورخارجه چند نکته مهم: اولا هرچند قبلا ثابت شده است که تشدید تحریمها نتیجه انفعال و امیدواری کاذب به آمریکاییها و اروپاییها برای حل مشکلات کشور است، اما تحریم ظریف را باید نتیجه و مصداق کامل و روشن چنین دیپلماسی دانست. بهعنوان یک قاعده کلی نتیجه بازی کردن در دامی که دشمن پهن میکند، گرفتار شدن شخص بازیکننده در این دام خواهد بود. بعبارت دیگر این همان سخن حضرت امام(ره) است که فرمودند «اگر یک قدم عقبنشینی کنید، آمریکا ده قدم گستاخانه و طلبکارانه جلو میآید و اگر یک قدم جلو رفتید، آمریکا ده قدم عقب میرود». نگاهی به رویکرد دیپلماسی انفعالی و راهبرد مقاومت شجاعانه نشان میدهد درحالی که با هر اقدام قدرتمندانه نیروهای مسلح و گروههای مقاومت در منطقه، آمریکا و انگلیس و دنباله روهای آنها مجبور به عقبنشینی میشوند و اظهار عجز میکنند، اما برخی اقدامات دیپلماتیک منفعلانه باعث امیدواری آمریکا برای نتیجه دادن تحریمها و فشارهای حداکثری شده است. بعداز اینکه آمریکا دام مذاکره را با عملیات فریب پهن کرد، متاسفانه دستگاه دیپلماسی کشور بدون تعقل و تامل و با تغییر محاسباتی تحت تاثیر نفوذیهای لیبرال مسلک وارد این دام شد و همنوا با ترامپ از مذاکره سخن گفت. وقتی آمریکا مسیر دیپلماسی و مذاکره را تحریم میکند، با کدام عقل دیپلماتیک و سیاسی باید مدعی آمادگی برای مذاکره در هرکجا و هر زمان شد؟! ثانیا بعد از سریال اشتباهات دولت در شش سال گذشته بویژه در حوزه سیاست خارجی، یکی از اشتباهات دولت در مقطع کنونی مطرح کردن مطالبات حداقلی برای حفظ برجام به هر قیمتی است. مطالبات ملت ایران برداشته شدن تمام تحریمها و اجرای تمام تعهدات آمریکاییها و اروپاییها در برجام است که این تعهدات علاوهبر فروش نفت و گشایشهای بانکی، دهها مورد دیگر از جمله آزادسازی داراییهای ملت ایران را نیز شامل میشود. ظریف بعداز بیان چند باره مواضع نسنجیده درخصوص مذاکره از جمله «مذاکره درباره موشکهای بالستیک» و «تصویب پروتکل الحاقی» و «تبادل زندانیان»و «برگشت پذیر بودن کاهش تعهدات برجامی ایران» و «برگشتن آمریکا به برجام» و....، در مواضعی جدید در حاشیه جلسه اخیر هیئت دولت دعا کرده است «میخواهیم اروپاییها همین تعهد اولیه یعنی فروش نفت ایران و بازگشت درآمدهای نفتی را اجرا کنند». خود آقایان روحانی و ظریف اذعان کردهاند که «اروپاییها به هیچ کدام از تعهداتشان در برجام و تعهداتی که پس از خروج آمریکا از برجام داده اند، عمل نکردهاند و اقدامات آنها هیچ تناسبی با اجرای تعهدات ایران ندارد»،حالا چرا آقای ظریف از مطالبات حداکثری ملت ایران صرف نظر میکند و به یک مطالبه حداقلی و اولیه راضی شده و ادعا کرده است «ما فعلا از بقیه تعهدهای آنها عبور میکنیم»؟!. اگر قرار است ملت ایران پشت تیم مذاکرهکننده باشد و اگر براساس ادعاها و فضاسازیهای سیاسی – رسانهای آقایان برجام و مذاکرات تصمیم نظام بوده و هرگونه تصمیمی باید در شورایعالی امنیت ملی گرفته شود، اولا چرا بدون اجازه نظام و تصمیم شورایعالی امنیت ملی پیشنهاد مذاکره درباره موشکهای بالستیک را در نیویورک دادید تا آمریکاییها به استناد این سخنان با فضاسازی مواضع صادقانه جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرند و بعداز آن بگویند «وزیرخارجه ایران قدرت لازم را ندارد»؟!. ثانیا چرا خودجوش! پیشنهاد توقف روند کاهش تعهدات برجامی و ماندن ایران در برجام را در قبال فروش فقط یک میلیون و 200 هزار بشکه نفت را به مکرون با اعزام نماینده ویژه رئیسجمهور به پاریس دادید؟ و چرا برخی تلاش دارند نبرد سیاسی- رسانهای و تبلیغاتی بُردهِ شده در جنگ اقتصادی را به باخت تبدیل کنند!؟.
۴- ظریف در توجیه نوشتن نامه حاشیه سازش به رهبری، ادعا کرده سریال گاندو باعث شده «آمریکاییها به غلط بگویند وزیرخارجه ایران قدرت ارائه نظرات جمهوری اسلامی را ندارد»! اولا باید گفت این ادعا در حقیقت القاء همان سخن نادرست رئیسجمهور است که هم در اظهارات علنی و هم در نامه به رهبری، علیرغم اختیارات کامل و تمام و با وجود حمایتهای رهبری از دولت وی، ادعا کرده است «رئیسجمهور اختیار لازم را ندارد»!. ثانیا فرار از پاسخگویی در قبال مسئولیت و اختیاراتشان و تحتالشعاع قرار دادن عملکرد خود در برجام است. ثالثا آنچه که باعث شده و میشود تا آمریکاییها به غلط چنین فضاسازی کنند و نهایتا وزیر امورخارجه را در لیست تحریم قرار دهند، مواضع دستگاه دیپلماسی است نه سریال گاندو!، چراکه مواضع روشن جمهوری اسلامی مقاومت و مواضع رهبری، مقتدرانه است، نه مذاکره منفعلانه و فریبکارانه و زیر سایه فشار و تحریمهای برجامی. رابعا مواضع نظام گرفتن حق ملت ایران و مطالبات حداکثری مردم برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی شان است که قرار بود با برجام محقق شود.لذا نه تنها وزیر امور خارجه قدرت و اختیار کامل برای بیان مواضع جمهوری اسلامی را دارد، بلکه باید با استفاده از این قدرت و اختیارات کامل بهدرستی «نظرات جمهوری اسلامی را ارائه کند».
۵- اما با تحریم ظریف اگر دولت میخواهد عزت ملت ایران و منافع و امنیت ملی کشور را حفظ کند و واکنش مقتدرانه و عزتمندانهای به آمریکاییها بدهد، باید تا دیر نشده اولا به پشتوانه ملت خروج رسمی و کامل ایران از برجام را اعلام کند و به سخن گفتن از هرگونه مذاکرهای و به امیدواری آمریکاییها و اروپاییها برای هرگونه مذاکرهای پایان دهد و از مسیر رفته گذشته عبرت بگیرد. ثانیا باید درک کرد تنگه هرمز، تنگه اُحد جمهوری اسلامی است و دولت باید به پشتوانه اقتدار نیروهای مسلح و بهویژه سپاه پاسداران آن را ببندد و با این اقدام مقتدرانه و مبتکرانه اعلام کند به هر کشوری که با تحریمهای آمریکا همراهی نکند، یک - اجازه تردد از تنگه هرمز و استفاده از نفت خلیجفارس را خواهد داد. دو- نفت آنها را تامین خواهد کرد. سه- بعداز افزایش سرسام آور قیمت نفت که نتیجه قطعی چنین اقدام قاطعانهای خواهد بود، اعلام کند به کشورهایی که با تحریمهای آمریکا همراهی نکنند، نفت به قیمت زیر قیمت بازار میفروشد.
۶- با چنین اقدامی اولا شکست بزرگی برای آمریکا در صحنه بینالمللی و همچنین در افکارعمومی داخلی آمریکا رقم خواهد زد. ثانیا هم عزت ملت ایران را حفظ، هم از حیثیت دستگاه دیپلماسی و وزیرخارجه خود دفاع کرده است. ثالثا مشکل تحریمهای آمریکا را برای همیشه بیاثر و فشار حداکثری را خنثی و به فرصت حداکثری تبدیل میکند. رابعا سیاست صفر کردن فروش نفت جمهوری اسلامی به سیاست حداکثری فروش نفت ایران تبدیل خواهد شد.
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.