نگاهِ بيگانه از واقعيت، چنان توصيفي از جايگاه جهاني خود ميكند كه نميدانيم كه براي فريب دادن مخاطب است يا واقعا گوينده هم باور دارد؟
چه راههايي پيش روي برجام قرار دارد؟
مذاكرهكننده ارشد ايران با پرستيوي گفتوگو و طي آن درباره نظام بينالملل، اصول سياست خارجي و روابط ما با كشورها و بالاخره درباره برجام اظهارنظر كرده است.
رويكرد وي را ميتوان تحت عنوان نگاه آخرالزماني توصيف كرد كه او اين رويكرد را با ادبياتي ديپلماتيك گفته و ديگراني هم هستند كه صريحتر ميگويند و حتي وعده تورهاي سياحتي و زيارتي بيتالمقدس را دادهاند، فقط نگران بالا بودن نرخ آن هستند!!
اين نگاهِ بيگانه از واقعيت، چنان توصيفي از جايگاه جهاني خود ميكند كه نميدانيم كه براي فريب دادن مخاطب است يا واقعا گوينده هم باور دارد؟ گويي كه جهان در آستانه زايماني است كه دردهاي آن آغاز و به سرعت نظام بينالملل دچار تحولات بنيادين شده و كشورهاي ديگري فراتر از قدرتهاي غربي پيشتاز اين جهان جديد خواهند شد و همه آنها هم در كنار ايران و قدرت رو به رشد آن اين مسير را طي خواهند كرد.
كشوري كه كمتر از نيم درصد تجارت جهاني را دارد، خود را ميداندار مبارزه از دور خارج كردن دلار از مبادلات جهاني معرفي ميكند! اجازه دهيد همين جا توضيح دهم كه بنده نه مخالف چنين اتفاقي هستم و نه منكر كوششهاي اندكي ميشوم كه براي اين هدف انجام ميشود و نه تحولات بينالمللي (نه به صورت آخرالزماني) و قويتر شدن برخي كشورهاي پويا مثل اندونزي، هند و برزيل و مكزيك را ناديده ميگيرم. ايراد اصلي جاي ديگري است.
اول اينكه مهمترين مولفه اين تغييرات كه جايگاه آن كشورها را تعيين ميكند، قدرت اقتصادي آنهاست. والا كرهشمالي به لحاظ نظامي قويتر از كشورهاي ديگر است. اگر چين، چين شده و روسيه را جا گذاشته است، به علت قدرتمندي اقتصادي و فناوري و چهار دهه رشد دو رقمي است، در حالي كه به لحاظ نظامي هنوز هم به گرد پاي روسيه نميرسد. هند و اندونزي و... نيز همين گونهاند. نكته دوم اينكه اين كشورها در شرايط كنوني و تا آينده قابل تصور خود را در تقابل با نظام بينالملل تعريف نميكنند.
روسيه كه در اوكراين چنين كرد، هزينه سنگيني را ميدهد، ولي چين در مورد تايوان كه عرفا هم نسبت به آن حق دارد، خويشتنداري ميكند، حتي در ماجراي اوكراين در كنار روسيه قرار نگرفت. حداكثر كاري كه اين كشورها ميكنند، اين است كه سهم بيشتري را از نظام بينالملل طلب و جايگاه خود را تثبيت ميكنند و اين مستلزم همكاري آنان با اين نظام است.
بالاخره آنها حضور خود را در عرصه جهاني با ادبيات ديپلماتيك تعريف كرده و ميكوشند كه در نهادهاي بينالمللي و منطقهاي مشاركت موثر داشته باشند و از دخالت در امور تنشآفرين حتيالامكان پرهيز ميكنند.
اگر دقت كنيم ايران در هر سه مورد وضعيت متفاوتي دارد. كشوري كه فاصله نسبي قدرت اقتصادي آن فقط طي يك دهه با كشورهاي پيشرو در قدرت جهاني، بيش از ۳۰ درصد كم شده و جايگاه عمومي آن در نظام بينالملل به حدي تنزل يافته كه از كميسيون مقام زن سازمان ملل اخراج شده، چگونه ميتواند با اين نگاه و ادبيات در تحولات مورد نظر جهاني نقش ايفا كند؟
اگر اين نگاه آخرالزماني، يك برداشت شخصي و محدود بود، چندان خطري نداشت، ولي هنگامي كه اجراي سياست خارجي مبتني بر اين نگاه باشد، خطرناك است، زيرا سرنوشت اقتصاد كشور و آينده مردم را گره ميزند به برخي توهمات و خيالات و نتيجه همين ميشود كه شاهد آن هستيم.
برجام كه دو سال پيش و در دولت روحاني قابل احيا بود و اگر ميشد، تاكنون صدها ميليارد دلار تفاوت اقتصادي براي كشور داشت و اميد به آينده را زنده ميكرد، ولي اسير اين نگاه آخرالزماني شد و به محاق رفت.
نگاهي كه مثل كاشتن بذر در كوير و به اميد آمدن باران و رويش ديم آن بذر است. اكنون كه برجام به اين وضع افتاده، مذاكرهكننده اصلي خواهان احياي آن است. نه ميتوانند گامي پيش بروند و نه گامي پس بردارند. با تاخير در برجام نيز اجازه دادند كه اعتراضات ضربه سنگيني را به اعتبارشان در سطح داخل و خارج بزند.
اكنون درباره برجام چند راه پيش رو داريد. اول از همه اعلام كنيد كه آخرين پيشنويس پذيرفتني است. حتي اگر اين راه نيز به نتيجه نرسد. همچنين چارهاي نيست جز اينكه گزارشهاي كارشناسي آژانس را بپذيريد. اين يك راه.
راه دوم آمادگي براي انجام توافقي فراگيرتر و بزرگتر است. ظاهرا اين راه را هم در دستور قرار نميدهيد.
راه سوم بيرون رفتن از برجام، بدون اينكه دنبال ساخت بمب باشيد، البته آقاي باقري ساخت بمب را اتهام ميداند. به ظاهر اين حالت رفتار معقولانهاي است و معلوم نيست كه چرا ساخت بمب را نفي ميكنند؟
راه چهارم همپيمان شدن با روسيه و كسب چتر هستهاي است كه نه اطميناني است و نه منفعتي دارد. اين همان وضعيتي است كه در شطرنج به معناي آچمز توصيف ميشود.