وقتی در یکسال گذشته رشد نقدینگی حدود 35 درصد شده است درحالی که رشد اقتصادی بین دو تا سه درصد شده است، خیلی واضح و روشن است که چقدر ما شاهد کاهش قدرت پول ملی بودیم.
آنچه تعیین کننده رفاه در اقتصاد است، شاید این گزاره درست باشد که هر کشوری که پول ملی قویتری داشته باشد به دنبال آن میتواند افزایش رفاه هم داشته باشد؛ چون پول ملی قوی این امکان را دارد که بتواند سبد کالای بیشتری خریداری بکند.
اما شاخصی که تعیین کننده قوی بودن یا ضعیف بودن پول ملی را تعیین میکند، نرخ تورم است.
مهم این نیست که جلوی واحد پول ملی یک یا چند صفر باشد، مهم این است که این واحد پولی نسبت به سال قبل یا سنوات گذشته با توجه به شاخص تورم، چقدر توانایی قدرت خرید کالا و خدمات را دارد.
در بین کشورهای جهان معمولا مبنای افزایش یا کاهش قدرت خرید پول ملی، شاخص تورم تعیین کننده است. وقتی که اقتصادی نه در یک یا دو سال گذشته بلکه بلندمدت یعنی چند دهه گذشته، نرخ تورم دورقمی را تجربه میکند؛ قطعا منجر به کاهش قدرت خرید پول ملی میشود و کاهش قدرت پول ملی یعنی کاهش رفاه.
اما اتفاقی که بهطور مشخص از سال97 یا پس از اعمال دور دوم تحریمها و خروج آمریکا از برجام در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است این است که تقریبا میانگین تورم اقتصاد ایران نزدیک به دوبرابر شده است.
یعنی اگر قبل از دهه 90 میانگین تورم ایران عدد زیر 20درصد بود ما در این چند سال گذشته میانگین تورم حدود 40 درصد را داشتهایم و این یعنی کاهش بیشتر قدرت خرید پول ملی و اساسا اگر واحد پول ملی ما قدرت خرید سیر صعودی داشت نیاز به این نبود که ما در این چند سال گذشته شاهد رشد نقدینگی باشیم.
وقتی در یکسال گذشته رشد نقدینگی حدود 35 درصد شده است درحالی که رشد اقتصادی بین دو تا سه درصد شده است، خیلی واضح و روشن است که چقدر ما شاهد کاهش قدرت پول ملی بودیم.
یا اینکه آمارهای مختلف در خصوص خط فقر که ذکر میشود و برای برخی کلانشهرها و از جمله تهران خط فقر را بیش از 20 میلیون تومان بیان میکنند و برای برخی مناطق بیش از 30 میلیون تومان عدد ذکر میکنند، این اعداد تقریبا بیش از دو برابر میانگین دریافتی کارکنان دولت یا کارگران مشغول به کار در نظام اقتصادی است، همین گویای این است که چقدر سطح رفاه کاهش پیدا کرده است یا شاخصی که در مسکن داریم (نسبت پی به آر)، امروز مشخص است که چقدر بحث خانهدار شدن دهکهای مختلف خانوارها طولانی شده و برای برخی دهکها، خانهدار شدن دیگر بحث چند سال نیست بلکه چند دهه با این حقوق باید منتظر خانهدار شدن باشند.
لذا اگر شاخصهای مختلف اقتصادی را در نظر بگیریم، وضعیت رفاه در سنوات گذشته همواره سیر نزولی داشته بنابراین این نکته که اگر چند صفر را حذف کنیم، قدرت پول ملی چند پله صعود میکند، از جمله شاید ترفندهای حسابداری یا اعداد باشد.
آنچه قدرت خرید و به دنبال آن افزایش رفاه خانوارها را تعیین میکند این است که خانوارها با واحد پولی چه تعداد کالا میتوانند در سبد مصرفی انتخاب کنند که مبنای افزایش و کاهش آن بحث شاخص تورم است که متأسفانه در این موضوع اقتصاد ایران جزو چهار، پنج کشور جهان است که بیشترین تورم را در سنوات گذشته تجربه کرده و به همین دلیل بیشترین سقوط سطح رفاه را در چند سال گذشته بهخاطر تورمهای حدود 40درصد تجربه کرده است.